آدرس فروشگاه کتابهای موفقیت و ثروت IDPay.ir/ketab1401/file

برای داشتن یک ازدواج موفق این مقاله را مطالعه کنید


این روزها انتخاب همسر یکی از دغدغه های بزرگ و اساسی و از طرفی مهمترین تصمیم دختران و پسران جوان شده است، و هنگامی که انتخاب همسر به درستی انجام می شود برای صد سال آینده زندگی زناشویی با آسودگی خیال بیشتری آماده می شویم؛ همچنین برای نسل ها و آیندگان بعد از خود نیز مشکلات کمتری به ارث می گذاریم.

سال‌های سال مباحث بسیار کلیشه‌ای برای موفقیت در ازدواج در گوش جوانان خوانده می‌شود. به عنوان مثال

خانواده‌ی فرد مورد نظر را به خوبی بشناسید.
باطن فرد را بر ظاهرش ترجیح دهید.
فردی را انتخاب کنید که از نظر سن و سال و تحصیلات متناسب با شما باشد.
و … .
اگرچه این‌ها مواردی هستند که حتما باید به هنگام ازدواج آن‌ها را در نظر گرفت، اما اغلب در ابتدای آشنایی همه‌ی موارد در حالت ایده‌آل قرار دارند و مشکلات بعدها و اغلب به دلیل مهارت‌های ضعیف افراد در برقراری ارتباطات شکل می‌گیرند. با گذشت زمان، ما بیشتر از این‌که نگران روابط‌مان باشیم، نگران ماشینِ در گاراژمان هستیم و یا نگران بیمه‌ی بازنشستگی‌مان.

بنابراین همان‌طور که می‌بینید قسمت کوچکی از یک ازدواج موفق به انتخاب صحیح شریک زندگی برمی‌گردد، قسمت اعظم آن به بلوغ فکری افراد وروابط خوب بعد از ازدواج وابسته است




ملاک های ازدواج برای هر فردی متفاوت است

دختر و پسری که قصد ازدواج دارند در وهله اول باید بدانند که قرار نیست فقط یک «آدم خوب» پیدا کنند. چرا فقط خوب بودن کافی نیست؟ بگذارید موضوع را با مثالی روشن کنیم؛ مثلا در مشاوره پیش از ازدواج وقتی از دخترخانم سوال می شود که اگر پسری به خواستگاری شما بیاید که پاک باشد، خانواده دار باشد، با اخلاق باشد، متعهد باشد یا هر ویژگی را که مد نظر شما هست داشته باشد ولی این آقا یک ویژگی دیگر هم دارد؛ اینکه او فوق العاده خسیس است، آیا باز هم با او ازدواج می کنید؟ پاسخ اغلب دخترخانم ها منفی است یا مثلا به آقاپسری بگویند دختر خانمی هست پاکدامن، محترم، دارای خانواده خوب و همه ملاک های شما برای ازدواج را دارد ولی بدبین است و اگر چند دقیقه دیر به منزل برسید باید به او جواب پس بدهید، آیا شما می توانید با این فرد زیر یک سقف زندگی کنید؟

مسلما اکثر افراد نمی پذیرند. مگر اینکه عاشق باشند و چشم هایشان را روی خیلی از مسائل ببندند؛ مثلا یکی از مواردی که زوج ها حتما باید راجع به آن صحبت کنند دیدگاه هایشان در خصوص زندگی جنسی است. این روزها تامین خواسته های جنسی بیش از گذشته برای افراد اهمیت پیدا کرده است و برای برخی حتی از جمله ملاک های مهم ازدواج محسوب می شود. پس تنها پیدا کردن یک آدم خوب کافی نیست؛ اگرچه ملاک های ازدواجبرای هر فردی متفاوت است
ازدواج یعنی پذیرش همیشگی فردی که کاملا از شما متفاوت است. روحیات متفاوتی دارد، علایقش فرق می کند و شرایط رشد و پرورش متفاوتی دارد. بنابراین اگر فردیت تان خیلی پررنگ است یا عادت ندارید، سازهای مخالف را بشنوید، هنوز آماده ازدواج نیستید.


افسانه ها و ضرب المثل های عامیانه را کنار بگذارید، اینکه «من و تو باید ما شویم» یا «من و تو یک روح هستیم در دو بدن» به درد ارتباط عاطفی طولانی مدت نمی خورند، در واقع این عقاید نه تنها مفید نیستند، بلکه می توانند به رابطه آسیب هم برسانند. وقتی طرفین رابطه «فردیت» خود را به نفع «رابطه» کنار بگذارند، نه تنها بهبودی در رابطه ایجاد نمی شود، بلکه پس از مدتی نارضایتی از رابطه شروع می شود و اختلاف ها به شکل شدیدتری دیده می شوند.


در رابطه عاطفی سالم، طرفین فردیت دیگری را به رسمیت می شناسند، علایق و نیازهای او را می پذیرند و آن ها را نادیده نمی گیرند. اشکال کار از جایی آغاز می شود که شما توانایی کنار آمدن با تفاوت های طرف مقابل تان را ندارید و بنابراین سعی می کنید که او را شکل خودتان کنید، تغییر دهید و کنترل یا محدودش کنید. ارتباط عاطفی طولانی مدت، نیازمند «سازگاری» و «پذیرش» ویژگی های متفاوت دیگری است. شما قرار است مدتی طولانی با فردی که کاملاً متفاوت با شماست، زندگی کنید، پس به جای جنگ برای تغییر دیگری، پذیرش تان را بالا ببرید.

 

5 معیار ازدواج


5 معیار ازدواج موفق از دید دکتر هلاکویی

 

1) برابری

در سن ( اختلاف سن حداکثر 5 تا 7 سال )
در زیبایی
عیب ها را 10 تا 20 درصد بیشتر در نظر بگیرید.
خوش بخت کسی است که مردم او را بدتر از آن چه هست بدانند. بدبخت کسی است که مردم اورا بهتر از آن که هست بدانند
"دنبال ازدواج نا برابر نروید که دورانش به سر آمده است.
از نظر جامعه شناسی ازدواج و 
خانواده یک نهاد « Institution» است.واقعیت مساله این است که در حالی که نهاد به حساب می آید، روابط داخلی در آن بر اساس « Organization» و سازمان بوده.مفهوم آن این است که مساله برتری یا مساله رهبری، فرماندهی و فرمانبرداری بوده.مساله بالا و پایین بوده. به همین جهت است، که ما در طول تاریخ در حالی که به یک اعتبار نهاد خانواده داشتیم، از نظر من سازمان خانواده داشتیم و در آن کاملا سیستم سلسله مراتب وجود داشته.  کاملا طبقه بندی شده بوده بر اساس سن و جنس و بقیه جنبه ها و به همین دلیل است که ما در دنیای امروز دنبال ازدواجبرابر هستیم.

معنی ازدواج برابر این هست که نسبتا همه چیزتون باید با هم برابر باشد.



از سنتان گرفته که بین بیست تا چهل سالگی بیشتر از پنج یا هفت سال فاصله را اصلا توصیه نمی کنم تا حتی زیباییتون.بیخودی نروید دنبال یک زن بسیار زیبا، وقتی که خودتون زشتید اشکال کارتون در این است که بعد از سه چهار ماه می گویند که هرچه سیب سرخ است مال دست چلاغ است. 
به همسرتون توجه می شود و او گرفتاری هایی پیدا می کند شما حرص می خورید و بدبختی پیدا می کنید.در هیچ زمینه ای دنبال آدم متفاوت در این مورد نروید. 
ازدواج، ازدواج برابر است امروز دوتا بال برابر یک پرنده است یا دوتا پرنده هستند که بتوانند بال در بال هم در آسمان ها پرواز کنند.دنبال ازدواج نابرابر نروید که از پا در می آیید. یعنی اینجا اصلا جایش نیست.  تمام شده دورانش.سیستم بر اساس نابرابری کار نمی کند.
مانند دو چرخ اتوموبیلی که اگر برابر نباشد، گرفتاریست و یادتان باشد که بیخودی فکر نکنید مانند گذشتگان که در ازدواج آدم باید کم بدهد و زیاد بخرد. در گذشته ها سن را کم می کردند و اوضاع رو عوض می کردند تا بتوانند کسی را به دست بیاورند.



فرض این بود که بعد از اینکه ازدواج کردند دیگر تمام شده، قسمت بوده و همین.اما، متاسفانه در دنیای امروز پشت ازدواج نوشته شده بعد از فروش پس گرفته می شود؛ حتی اگر کاملا مصرف شده باشد.حتی، من پیشنهادم این است که عیب و اشکالاتتان را ده بیست درصد هم بیشتر نشان دهید که دیگر راحت باشید، همین است.یادتان باشد آدم خوشبخت کسی است که مردم او را بدتر از چیزی می دانند که هست.آدم بدبخت و گرفتار کسی است که مردم او را بهتر از چیزی می دانند که هست.
بنابراین، اینقدر کوشش نکنید که بگید من از این بهترم. بعدا می خواهید چه خاکی تو سرتون (ببخشید) بکنید.




2) شباهت ها و تناسب ها

به دنبال شباهت ها و تناسب ها یا همگن بودن ها بروید.در اصول کلی و اساسی باید شبیه و مانند باشید. در گذشته ازدواج را اقتران میگفتند.یعنی قرین و قرینه. نزدیک شبیه و مانند.یک دفعه کار عجیب و غریب نکنید. یک مرتبه نروید یک کسی را درست عکس خودتون انتخاب کنید و فکر کنید که حالا ترکیب ما درست شد.ترکیبتون درست شده ولی یک حرف دیگری راجع به این ترکیب می زنند.و به همین جهت است که مواظب تناسب ها باشید. از زمینه های مختلف و جنبه های مختلف.   


3) برای همدیگر جذاب باشند ( زیبایی عادی میشود ولی زشتی هرگز عادی نمیشود)

در ارتباط با زیبایی و ظاهر، مطمئن باشید کسی را که می خواهید با او ازدواج کنید "physically you are attractive"  اصلا هم گوش به حرف بزرگسالان ندهید که قیافه عادی می شود.
راست میگویند قیافه زیبا بعد از یک مدتی عادی می شود تا حدی.اما قیافه زشت هیچ وقت عادی نمی شودبنابراین، فریب یک چنین بازی ای را نخورید.
زشتی از نظر شماست اگر یک کسی را از نظر فیزیکی بهش جذب نیستید، کشش ندارید زور بیخودی نزنید 
دعا نخوانید مواد استفاده نکنید. که انشالله بعدا میشه.

نه، اوضاع در این موارد معمولا بدتر میشه که بهتر نمیشه. بنابراین مطمئن باشید که در ظاهر این آدم را می پذیرید.   

 

ازدواج


4) شباهت خانواده ها (ترکیب خانواده ها به هم بیایند)

درست است که شما دونفر ازدواج می کنید، اما هم ریشه در خانواده دارید هم بسیاریتون ساقه و شاخه و برگ در خانواده دارید.نگاه کنید که ترکیب خانواده ها به هم بخورد.برخی از خانواده ها به هم نمی خورند با وجودی که میتوانند ایرانی باشند، و با وجودی که می توانند در بسیاری از زمینه ها مانند هم باشند.مهم این است که این دو خانواده در یک اصولی شباهت هایی با هم دارند.


باورها و اعتقاد های مشابه ( مذهب و فرهنگ )


نظام باورها و اعتقادات بر می گردد به مسایل مذهبی و ترکیب این دو به نظر من مساله مذهب و فرهنگ را مطرح می کند.
درست است که آدم ها با مذاهب و فرهنگ های مختلف می توانند ازدواج کنند و بنده هم نه می گویم نمی توانند و نه حرفم این است که بد و غلط است.ولی روزی که شما با کسی که خارج از مذهب و فرهنگتون باشد، ازدواج می کنید؛ خودتان را به زحمت و خطر بسیار انداخته اید.یعنی درست مانند کسی می مانید که به مجرد اینکه سوار اتوموبیل می شوید سرعت اتوموبیل شما شصت-هشتاد مایل است، احتمال دارد در برخی مواقع کمتر باشد، اما اینکه جریمه بگیرید و تصادف های سنگین بکنید فراوان است. 
به همین جهت است که من فکر می کنم در حالی که این مسایل جنبه استثنای خودش را دارد؛ ولی اصولا وقتی که به آمار و ارقام نگاه می کنید و به روابط علت و معلولی نگاه می کنید که بالاتر از مفهوم آماری است؛ شما کاملا می توانید ببینید که روزی که آمدید با کسی ازدواج کردید که مذهب و فرهنگش با شما متفاوت است، اشکالات و گرفتاری های بسیار دارید.


 

مگر اینکه شما نخواهید با آن آدم واقعا در بیامیزید.چون بنده این نکته را عرض کنم که شما به نظر من می توانید پنج جور ازدواج کنید.
یکی اینکه فقط ده بیست درصدتون با آن آدم شریک است، یکی چهل درصد/ یکی شصت درصد / و یکی هشتاد درصد و یکی صد درصد.ازدواج سالمی که پایدار می ماند این ازدواج است ولی اگر شما آمدید با کسانی که تفاوتهای زیاد دارند ازدواج  کردید شما در حقیقت قبول کردید که در این زمینه ها چهل درصد ما کاری به کار هم نداریم و اینجاست که یک خطر جدی در این خلا و فضا وجود دارد که همیشه می تواند به وجود بیاید.
به همین جهت است که بنده یک توصیه ای دارم که، کاری را که نمی خواهید تمام کنید/ نمی توانید تمام کنید / نباید تمام کنید/ را اصلا شروع نکنید!
بنابراین، روزی که شما فرضتان بر این است که تفاوت مذهبی برای من با این ویژگی های مذهبیم می تواند مساله بیاورد/ خانواده من را خوشحال نمی کند / درگیری به وجود می آورد/ حمایت آنها را ندارم/ مخالفتشان را خواهد داشت/ وقتی با کسی آشنا می شوید که مذهبش متفاوت است، نزدیک نشوید.
چون اگر نزدیک شوید، برخی از اوقات دقیقا به خاطر اشکالاتی که با خانواده و فرهنگ یا مذهبتان دارید، به سمت آن آدم کشیده می شوید و در آغاز گرچه این ارتباط شما با آن آدم است، ولی بعدا چاقوی گرفتار کننده شما با او خواهد بود.
مخصوصا در فرهنگ ها و مذاهبی که با هم در حال تضاد هستند و تناقض یا به عنوان فرهنگ متقابل می شناسیم.
یا مذاهبی که با هم در طول تاریخ یا هم اکنون در جنگند. شما وقتی که تلویزیون را روشن می کنید و اخبار می آید، مساله خواهید داشت.
در حالی که در یک خانه نشسته اید و همدیگر را دوست دارید.زیرا حوادث و اتفاقات، کاملا می تواند 
زندگی شما را به هم بزند.در حالی که اصلا موضوع آن طرف دنیا ای بسا به شما ارتباطی پیدا نمی کرد، اگر مذهب و فرهنگتون متفاوت نبود.بنابراین مهم است که مواظب این تفاوت ها باشیم.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

باب پراکتور می گوید چگونه به ثروت دست یابید



در کار برنامه‌ریزی برای ثروتمند شدن به کسی اجازه ندهید که رویای شما را از بین ببرد. اگر کاری که می‌خواهید بکنید درست باشد و به آن باور داشته باشید درنگ نکنید، قدمی به‌پیش بگذارید و رویای خود را جامعه عمل بپوشانید. هرگز به گفته‌های این و آن توجه نکنید. توجه نکنید که ممکن است موقتا شکست بخورید زیرا شاید دیگران ندانند که هر شکست بذرهایی از موفقیت و پیروزی به همراه دارد.
اشتیاق سوزان برای بودن و انجام دادن نقطه شروعی است که باید صاحب رویا از آن بیاغازد. رویا از بی‌تفاوتی، تنبلی، یا نداشتن الهام و آرزو ناشی نمی‌شود. هر قدر در زندگی بخواهیم و توقع داشته باشیم همان اندازه به دست می‌آوریم. توقع زیاد یا کم داشتن تفاوت فکری چندانی ایجاد نمی‌کند.

محدودیت ذهن ما همان محدودیتی است که ما برای آن در نظر می‌گیریم. فقر و تنعم، هر دو نشأت‌گرفته از ذهن ما هستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

نعمت فرصت" برای موفقیت

ستفاده از" نع

یکی از دلایل موفقیت افراد بحثی است به نام " نعمت فرصت". زمانی که برای به دست آوردن تخصصی اقدام می‌کنیم یا برای انجام کاری وقت می‌گذاریم، و یا حتی ساده‌تر از آن، زمانی که برای امتحانی ساده یا دوره‌ای آموزشی وقت می‌گذاریم، باید موضوع مهمی را در ذهنمان داشته باشیم، اینکه ما فرصت مناسبی داریم یا توانسته‌ایم ایجاد کنیم که باعث شده روی این کار وقت بگذاریم.

موفقیت قوانین خودش را دارد. قبل از توضیح بحث " نعمت فرصت" یک قانون مهم را عمیق‌تر بررسی می‌کنم:

یکی از قوانین موفقیت در کارهایی که تخصصی هستند و نیازمند توانایی‌های خاص هستند، قانونی است به نام "10 هزار ساعت تمرین تخصصی". اولین بار با این قانون در کتاب "استثنایی‌ها یا جدا افتادگان" (به انگلیسی: OUTLIERS) مالکوم گِلدوِل آشنا شدم. بر اساس این قانون، افرادی که به قله افتخارات زمینه کاری خود رسیده‌اند، بخش اعظم موفقیتشان را مدیون آن هستند که 10 هزار ساعت تمرین کرده‌اند.

 این نظریه در سال 1993 طی تحقیقاتی که از سوی دکتر اندرس اریکسون (K. Anders Ericssonانجام شد ارائه گردید. این‌که واقعاً "ده هزار ساعت کار تخصصی" عدد دقیقی است؟ به‌طور قطعی نمی‌شود نظر داد. ولی با توجه به تحقیقات و مطالعاتم حداقل شش هزار ساعت را قطعی می‌دانم. اختلاف بین 6 هزارتا 10 هزار ساعت، شاید ناشی از پارامترهای دیگر مثل: سن، هوش، موقعیت زمانی، مکانی و خانوادگی فرد باشد.

 

"10 هزار ساعت تمرین تخصصی".

 

در کشور ما برخی ساعات تمرین کمتری را پیشنهاد می‌دهند و توجیه و توضیح یکی از دوستان  این بود: 

به نظر من دو هزار ساعت هم کافی است چون در کشور ما مردم روی موضوعات خیلی تمرین نداشته و متمرکز نمی‌شوند!!!

 

 اینکه تمرین‌های آگاهانه می‌تواند عملکرد را بهبود ببخشد، موضوعی بدیهی به نظر می‌رسد. انتظار و توقع ما برای موفقیت هم موضوعی است که کمک می‌کند به موفقیت‌های بیشتری برسیم. قطعاً با پیشرفت جهان در کنار زمان تمرین، کیفیت و روش تمرین هم مطرح می‌شود. الآن در کنار تمرین فیزیکی بحث مهمی وجود دارد به نام کنترل ورودی‌های ذهن و تمرین ذهنی قدرتمند کننده، این تمرین هم باید به‌موازات تمرین‌های تخصصی روی کار موردعلاقه انجام شوند. هیچ محدودیتی برای پیشرفت وجود ندارد. اثر همین تغییر شیوه تمرین‌هاست که باعث شده رکوردهای زیادی مثلاً در المپیک، هر 4 سال شکسته ‌شوند. در تمام رویدادها، قهرمانان هر نسل بهتر از نسل گذشته عمل می‌کنند. اکنون ما چنین پیشرفت و بهبودی را در زندگی حرفه‌ای خود انتظار داریم، و نتایج باید طوری باشد که ما از پدران خود ثروتمندتر، قوی‌تر و  پرتوان‌تر باشیم و این نیازمند ایجاد "نعمت فرصت" است.

بحث " نعمت فرصت" بحثی بسیار مهم است، باید در صورت به وجود آمدن، از آن استفاده کرد و یا اینکه آن را به وجود آورد. منظور من از "نعمت فرصت" فرصت‌های مناسبی است که در آن فرد زمان کافی یا حداقل زمان لازم را در اختیار دارد و می‌تواند  روی بهترین و مؤثرترین روش‌های موجود تمرکز بکند و با تمرین و تکرار به حد متخصصین و موفقان یک‌رشته وارد شود.

اگر نگاهی به زندگی افرادی که ازلحاظ تخصصی معروف هستند و در ضمن سن و سال کمی دارند، بکنید. یا زندگینامه‌شان را مطالعه کنید متوجه می‌شوید، که بعد از انتخاب هدف مناسب، مهم‌تر از استعداد و حداقل تمرین شش هزارساعته، آن‌ها دارای نعمت فرصت مناسب بوده‌اند. خانواده یا اطرافیانشان محیطی را برای آن‌ها حاضر کرده‌اند و یا اینکه در مکان و زمانی قرار داشته‌اند که این شش هزار ساعت تمرین را طی چند سال انجام دهند ( حداقل 6 تا 10 سال). این "نعمت فرصت" برای آن‌ها با توجه به شرایطشان ایجادشده است. در موفقیت افراد بزرگ‌سال همین بحث تمرین و تمرکز و "نعمت فرصت" به‌نوعی دیگر مطرح است. آن‌ها هدفی را که علاقه‌مند هستند را انتخاب می‌کنند و مترصد و منتظر فرصت مناسب  می‌شوند و یا این‌که طوری برنامه‌ریزی می‌کنند که این فرصت مناسب ایجاد شود. مثلاً روزی دو ساعت از استراحت خود و یا کارهای اضافی خود می‌زنند و بر روی یادگیری تخصصی و یا انجام یک کار تخصصی وقت می‌گذارند. "نعمت فرصت" لازمه ی موفقیت است بدون داشتن فرصت مناسب برای یادگیری، تمرین و تمرکز و ارائه محصول ممکن نیست.

موضوع دیگری که مطرح است اینکه، هرروز رفتن در وادی متخصص‌ها سخت می‌شود به دلیل اینکه، اکثر تخصص‌ها پس از چند مدت وارد حیطه عمومی‌ها می‌شود. زمانی داشتن مدرک کارشناسی در یک‌رشته تحصیلی تخصص محسوب می‌شد ولی الآن جزو نیازهای عادی برای یک کار محسوب می‌شود. پس اگر بخواهیم در کاری متخصص شویم باید زمان بیشتری بگذاریم.

البته خدا را شکر به دست آوردن تخصص در کسب‌وکار، حتی ورزش و موسیقی، مثل روش تحصیلات نیست که هر مرحله فقط باید ترم‌های مشخص بیشتری بگذارید و قبول شوید تا به مدرک بالاتر برسید و هیچ راه میانبر قابل‌قبول و مجازی نداشته باشد. دو نفر بااستعداد و پشتکار متفاوت درراه به دست آوردن مدرک تحصیلی هر دو زمان تقریباً یکسانی را می‌گذرانند و این خوب نیست.

در دنیای واقعی فردی که در دنیای درون و دنیای بیرونش تمرین و تلاش و تمرکز بیشتری دارد و از شتاب‌دهنده‌های مسیر گذار موفقیت استفاده می‌کند به موفقیت‌های به‌مراتب بیشتری می‌رسد. فرض کنید افزایش درآمد هم مثل افزایش تحصیلات پله‌پله و آرام و بدون تغییر شیوه حرکت و مسیر بود. در آن موقع فردی مثل زاکربرگ یا جف بزوس هزاران سال باید ادامه کسب درآمد می‌دادند.

 

درد سرهای مدرک تحصیلی

 

متأسفانه ما گاهی تفکر سبک رشد تحصیلی را در رشد کسب‌وکار وزندگی دخیل می‌کنیم که این کار اشتباهی است. به نظر من باید سیستم آموزش هم اصلاح شود تا افرادی که واقعاً توانایی‌اش را دارند سریع‌تر مسیر گذار تحصیلات را عبور کنند. و بتوانند از "نعمت فرصت" برای موفقیت‌های بیشتر استفاده کنند.

یکی از ارزش‌هایی که الآن شاید بسیاری از افراد از آن غافل هستند، استفاده از "نعمت فرصت" های موجود در زندگی روزمره است، بسیاری از افراد موفق زمان زیادی را برای تماشای تلویزیون نمی‌گذارند، اخبار را مکرراً پیگیر نمی‌شوند، در کار اطرافیان خودشان فضولی نمی‌کنند. آن‌ها تمرکزشان را بر روی هدفی که عاشقش هستند می‌گذارند و از فرصت‌های محدود  در طول روز برای کسب تخصص و عمیق‌تر شدن استفاده می‌کنند. یکی از توجیهاتی که شاید موجه به نظر بیاید این است که فلان فرد موفق در کودکی از "نعمت فرصت" خوبی برخوردار بوده و استفاده کرده، به همین دلیل موفق شده است. اما من از کودکی به‌سختی مشغول کار بودم یا فرصت بودن با افراد موفق را نداشتم. پس نمی‌توانم موفق شود. این جملات منطقی به نظر می‌رسد اما خوب نتیجه‌ی مثبتی هم ایجاد نمی‌کند. اگر به‌جای این توضیحات و توجیهات تصمیم بگیریم از "نعمت فرصت" های کوچک زندگی‌مان استفاده بکنیم و برای به‌روزتر شدن و سریع‌تر رسیدن به سطح تخصصی از شتاب‌دهنده‌های بیرونی و درونی استفاده کنیم،رسیدن به موفقیت در زندگی‌مان راحت‌تر و قابل انجام تر به نظر می‌رسد.

 

"احساس خود ارزشمندی نهادینه‌شده در ضمیر ناخودآگاه

 

دوره عبور از مسیر گذار و دوره بهبود عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس یکی از شتاب‌دهنده‌های خوب برای افرادی است که در کودکی و یا بزرگ‌سالی در محیطی با فرصت‌های مناسب نبوده‌اند. در این دوره‌ها سعی کرده‌ایم شیوه زندگی و سبک عمل افراد موفق را بررسی و ارائه بکنیم. اساس و پایه موفقیت در زندگی به نظر من "احساس خود ارزشمندی نهادینه‌شده در ضمیر ناخودآگاه" است و این موضوع را دوره عالی بهبود عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس توضیح و آموزش داده‌ام و توصیه‌ام این است که همه افراد از آن استفاده کنند. دانستن آموزش‌های این دوره البته به‌تنهایی کافی نیست، ولی کمکی که می‌کند این است که ساعات تمرین تخصصی را کمتر و مسیر تمرین تخصصی را هموارتر می‌کند. در رابطه با دوره عبور از مسیر گذار درراه اندازی کسب‌وکار، بحث کمی تخصصی‌تر است. این دوره مخصوص افرادی است که دوست دارند درآمدی برای خودشان داشته باشند و در آن یاد می‌گیرند که چگونه از شرایط و "نعمت فرصت" ها برای رسیدن به خواسته‌شان استفاده کنند.

نکته بسیار مهم دیگری که لازم می‌دانم بگویم این است: اگر شما در شرایط مالی، مکانی، زمانی و خانوادگی مناسبی هستید که برای شما " نعمت فرصت " محسوب می‌شود. (مثل: ساعات کم‌کار، کار سبک بازمان آزاد، هزینه و استاد خوب برای آموزش کار موردعلاقه‌تان، آشنایان و اطرافیان خوب، اراده قوی، استعدادی خوب.) حتماً از آن استفاده کنید، شاید فرصت همیشه باشد ولی ما همیشه شرایط مناسب را نداشته باشیم.

کار امروز را به فردا نیندازید، هرلحظه که می‌توانید از نعمت فرصت‌های موجود و یا نعمت فرصت‌های ساخته‌شده استفاده کنید.  

ها

شاید فرصت همیشه باشد ولی ما همیشه شرایط مناسب را نداشته باشیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

چه کسانی از شبکه وای‌فای شما استفاده می‌کنند؟



شاید همیشه این سوال در ذهن شما باشد که آیا راهی وجود دارد که متوجه شویم کسی از شبکه وای‌فای ما استفاده می‌کند یا خیر و همچنین پیش آمده است که در مورد میزان مصرف ترافیک مصرفی اینترنت خود مطمئن نباشیم، یعنی ترافیک مصرفی اینترنت، بیش‌تر از مصرف ماست، در این صورت ممکن است بدون اطلاع شما کسی در حال استفاده از اینترنت شما باشد. ما در این مطلب آموزشی به شما برنامه‌ای را معرفی می‌کنیم که می‌تواند چک کند که چه کسانی از شبکه وای‌فای شما استفاده می‌کنند.


در گام نخست به شما پیشنهاد می‌کنیم که حتما برای مودم خود یک پسورد قوی تعریف کنید چرا که با تعریف یک پسورد قوی، امکان دسترسی هکرها به مودم را کاهش می‌دهید. وقتی بدون اطلاع شما کسی از اینترنت شما استفاده کند، سرعت اینترنت شما کاهش پیدا می‌کند. شما با استفاده از نرم‌افزار"Who’s On My Wifi" می‌توانید متوجه شوید که چه کسانی از مودم شما استفاده می‌کنند.


نرم‌افزار رایگان "Who’s On My Wifi" برای ویندوز است، شما با استفاده از این نرم‌افزار می‌توانید متوجه شوید که چه دستگاه‌هایی به شبکه شما متصل هستند. این نرم‌افزار آدرس آی‌پی، آدرس مک و نام دستگاه‌های متصل به شبکه شما را نمایش می‌دهد. این نرم‌افزار را می‌توانید به صورت رایگان از این سایتدانلود کنید و پس از نصب آن، با انتخاب گزینه "Scan Now" می‌توانید کلیه دستگاه‌های متصل به مودم خود را شناسایی کنید.




در مک‌بوک‌ هم می‌توانید از برنامه "Who’s On My Wifi" استفاده کنید. این برنامه را می‌توانید به صورت رایگان از این سایت دانلود کنید.




برای پلتفرم‌های اندروید و "iOS" می‌توانید از اپلیکیشن "Who’s On My Wifi" استفاده کنید. این اپلیکیشن را می‌توانید به صورت رایگان از گوگل‌پلی و اپل‌استور دانلود کنید. این اپلیکیشن می‌تواند آدرس "IP" و مک، ‌آدرس و نام دستگاه‌های متصل به شبکه شما را نمایش دهد.




اگر شک دارید که کسی در حال استفاده از شبکه شماست، خیلی ساده از طریق این نرم‌افزار می‌توانید آن را شناسایی کنید. اگر بعد از بررسی، به مورد مشکوکی رسیدید، در اسرع وقت پسورد مودم خود را تغییر دهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

ده گام رسیدن به ثروت..💰💰 🖌رابرت کیوساکی

 

کتابهایی که  می تواند تو را به موفقیت و ثروت می رساند.

گام 1️⃣

تصمیم بگیرید که ثروتمند شوید.

کلماتی که در فکر شما هستند و درباره آنها صحبت میکنید، دنیای شما را میسازند. افراد فقیر در اندیشه زنده ماندن هستند، افراد طبقه متوسط به فکر راحتی و آسایش و افراد ثروتمند در اندیشه رشد و افزایش داراییهایشان.

همیشه به خاطر داشته باشید اگر شما تصمیم بگیرید که ثروتمند شوید، ورشکستگی و شکست حالاتی گذرا هستند. در صورتیکه فقر، حالتی ماندگار است.

فکر زنده ماندن و راحتی را متوقف کنید و تنها به رشد و ارتقا فکر کنید تا ثروتمند شوید.

◽️دوست من برای ثروتمند شدن، باید در تو اشتیاقی سوزان برای بهتر شدن، تفکر مثبت و پول فوران کند...

(حتی در همین شرایط اقتصادی و مالی نامطلوب جامعه/ در این برهه کسانی موفق می شوند که تفکر بزرگتر و برتری داشته باشند)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

شهرام جزایری کیست؟

شهرام جزایری در سال ۱۳۵۱ از پدری اهوازی و مادری تهرانی در تهران به دنیا آمد. وی در دوران کودکی ابتدا ساکن اهواز و پس از آن در سال ۱۳۶۰ به تنکابن نقل مکان کرد. او تا سال ۱۳۷۰ در کنار تحصیل به دستفروشی و بستنی‌فروشی پرداخت. در سال ۱۳۷۰ برای تحصیل در مقطع دکترای حرفه‌ای در رشته دندانپزشکی به دانشگاه علوم پزشکی کرمان رفت. او در سال‌های دانشجویی مشغول به تولید، بسته‌بندی و صادرات خرما و مرکبات شد و به گفته وی از سال ۱۳۷۵ با بیش از ۵۰ شرکت اقتصادی در صنایع مختلف از جمله نیروگاه برق و صنایع آلومینیوم، اقدام به برگزاری نمایشگاه فروش کالا در آفریقا کرد. وی مدتی در جلسات نمایندگان مجلس ششم به عنوان مشاور حضور داشت که بعدها پس از دستگیری وی جنجال زیادی مطرح شد.

 

جزایری در ۲۲ آبان سال ۱۳۸۰ به اتهام فساد مالی و رشوه دستگیر شد و بعد از ۱۳ سال در ۱۱ مهر ۱۳۹۳ آزاد شد. در نهایت از سوی شعبه ویژه دیوان عالی کشور از اتهامات فساد اقتصادی برائت گرفت. در حکم نهایی وی مشخص شد که هیچ‌یک از اموال عمومی را تضییع نکرده‌است و اموال اصلی و سود تسهیلات به سیستم بانکی برگشت شده‌است. وی پس از آزادی دوباره فعالیت‌های اقتصادی خود را شروع کرد.

 

شهرام جزایری در سال ۱۳۷۶ ازدواج کرد و دارای ۳ فرزند است.                                       شهرام جزایری پس از آزادی از زندان در سال ۹۶ فعالیت اقتصادی خود را شروع کرد و در تلاش برای تأسیس بانک بین‌المللی شهرام می‌باشد. به گفته او فعالیت‌های اقتصادی او خارج از ایران بوده و هیچ گونه فعالیت اقتصادی در ایران ندارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

نظریه احمقتر از من

نظریه احمقتر از من ، یک نظریهٔ اقتصادی است که طبق آن قیمت اجناس، نه بر اساس ارزش واقعی آنها، بلکه بر اساس جو بازار و نوع عرضه و تقاضا  تعیین می‌شود. یک خریدار قیمت یک کالا را این‌گونه توجیه می‌کند که می‌تواند در آینده کسی را پیدا کند که حاضر باشد کالا را با قیمت بیشتر بخرد. یا به عبارتی دیگر همیشه کسی احمق‌تر از وی پیدا می‌شود که حاضر باشد مبلغ بیشتری برای آن کالا بپردازد.


کسی که بر اساس این نظریه سرمایه‌گذاری می‌کند، کالا یا سهامی را بدون توجه به کیفیت و ارزش واقعی آن خریداری می‌کند با این امید که آن را در زمانی کوتاه به خریدار دیگری (احمق‌تر) بفروشد. ممکن است سرمایه‌گذار بعدی هم با همین تئوری اقدام به خرید کند. این‌گونه حباب های اقتصادی در نهایت می‌ترکند و ارزش سهام مذکور نیز به دلیل فروش یکباره و زیر قیمت به سرعت سقوط می‌کند.


نکته جالب این تئوری این است که  گویا در ایران فقط باعث تورم ، رکود و کاهش ارزش ریال شده و خیلی ماهیت حبابی و ترکیده شدن ندارد  


نمونه این نوع معاملات  :خودرو -مسکن -طلا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

مزایای استفاده از خرد جمعی

 کتابهایی که  می تواند تو را به موفقیت و ثروت می رساند.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

تفاوت تلاش ذهن پولساز با ذهن فقیر

کتابهایی که  می تواند تو را به موفقیت و ثروت می رساند.

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

استیو جابز می گوید :

کتابهایی که  می تواند تو را به موفقیت و ثروت می رساند.

سه دسته از مردم هیچ وقت 

از نظر اقتصادی پیشرفت نمیکنند؛

- کسانی که برای خرید اتومبیل وام میگیرند

- کسانی که خرید منزل مسکونی را بر راه انداختن کسب و کار ترجیح میدهند...

-کسانی که از رفیقشان انتظاری 

بیش از رفاقت دارند!

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر