کتابهایی که  می تواند تو را به موفقیت و ثروت می رساند.

دراین روزگار کمتر کسی را پیدا می‌کنید که نخواهد ثروتمند یا ثروتمند‌تر شود. با این حال چرا تعداد تنگدستان و افراد متوسط چندین میلیون برابر ثروتمندان است؟

چرا ثروت و ثروتمند شدن در عمق وجود افراد بیشتر به یک افسانه می‌ماند تا واقعیت؟

 

ما قصد دارم علت‌های این عدم موفقیت را برای شما خواننده‌ی محترم و دوست‌داشتنی‌ شرح دهم. تنها کافی است با ذهنی باز و به دور از پیش‌داوری‌های رایج به آن‌ها دقت کنید و تمام مواردی را که در زندگی روزمره‌تان با آن روبه‌رو هستید، یاداشت کنید و سپس برایشان راه‌حل مناسب بیابید.

 

موفقیت برای بشر آسان‌ترین کار است!

به خاطر داشته باشید همان‌گونه که در سمینار «موفقیت» شرح داده‌ام، برای بشر کاری آسان‌تر از موفقیت و موفق ماندن در جهان نیست.

من معتقدم که: «انسان ناموفق نداریم.» همه موفق هستند. تنها تفاوت انسان‌ها با یکدیگر «تفاوتِ تعریف آن‌ها از موفقیت است.»

 

هر‌گاه در راه رسیدن به اهداف شش‌گانه‌ی خود (فردی، اقتصادی، اجتماعی، معنوی، خانوادگی، تندرستی جسم و روح) به مشکل برمی‌خورید و موفقیت را سخت و شاید ناشدنی می‌بینید، لطفاً به خودتان این دو نکته را یادآوری و سپس دوباره شروع کنید:

 

 یا هدفی که انتخاب کرده‌ام اشتباه است!

 یا راهی که برای رسیدن به هدف انتخاب کرده‌ایم، درست نیست!

 

پیوسته به خود یادآوری کنید که مهم‌ترین نشانه‌های موفقیت و این‌که در مسیر درست هستم، این است:

 پیوسته خوش‌آیند است و لذت‌بخش.

 نرم است و روان و آسان.

 

شاید تعجب کنید و این گفته‌هایم را نوعی شعار و خوش‌بینی، و دور از واقعیت‌ها بدانید! اما اگر غیر از این عمل کنید، در واقع عمر خود را هدر داده‌اید و یا با هزینه‌ای گزاف به خواسته‌های خود دست یافته‌اید.

 

 

به‌طور مثال: اگر می‌خواهید  ثروتمند‌تر شوید! پیش از هر گونه اقدامی به مواردی که می‌تواند موفقیت‌های شما را متزلزل یا دست‌یابی به آن را سخت و دشوار نماید، توجه کنید:

 

 تعریف درستی از خواسته و هدف خود نداشتن.

 نداشتن باور قلبی به هدفی که در پی آن هستید.

 گزینش مسیر سخت یا اشتباه برای رسیدن به هدف.

 اجازه دادن به بروز ترس‌های دوگانه (ترس از شکست، ترس از طرد شدن).

 

آیا تعریف درستی دارید؟

بسیاری از متخصصان بر این باورند که اگر انسان قادر به تعریفی درست از خواسته یا مشکل خود باشد، در عمل موفق به حل هشتادوپنج درصد از آن شده است.

مطالعه و مشاهداتم در زندگی افرادی که برای آموزش یا مشاوره نزد من می‌آیند، نکته‌ی جالبی را برایم روشن کرده است. اکثر آن‌ها احساس خود از مسئله یا خواسته‌شان را با خودِ مشکل یا هدف اشتباه می‌گیرند؛ و در عمل قادر نیستند بین این دو تفاوتی بگذارند. به‌طور مثال، می‌گویند:

– فلانی آدم بدی است.

– شرایط خیلی سخت شده است.

– مردم حاضرند جان بدهند ولی پول خرج نکنند.

– و….

این برداشتِ احساسی، چون بسیار پرقدرت و فراگیر است، چنان وجود آن‌ها در در تسخیر خود درمی‌آورد که کمتر حاضرند به راه‌ حل‌های ممکن و فراوانِ اطراف خود بنگرند.

 

 کافی است به خودمان بگوییم:

– رفتار فلانی قدری آزاردهنده است؛ یا: رفتار فلانی را نمی‌پسندم.

– ظاهراً شرایط کسب‌وکار تغییر کرده است، یک جای کارمان لنگ می‌زند.

– چه کاری انجام دهیم مردم حاضر خواهند بود پول بیشتری در مقابل خدمت یا کالای ما پرداخت کنند؟

 

 لذا از دو اشتباهی که بیشترِ انسان‌ها برای رسیدن به موفقیت‌های مالی مرتکب می‌شوند، خودداری کنید:

– اشتباه نخست این است که افراد تعریف درستی از «ثروت و فردِ ثروتمند» ندارند و غالباً ثروت را با پول فراوان اشتباه می‌گیرند!

– دومین اشتباه این است بیشتر افراد در پی پول هستند و نمی‌دانند که پول «نشانه» است و نه «هدف»!

 

پول می‌تواند نشانه و بخشی از ثروت باشد؛ امّا خودش ثروت نیست!

 

چه زمانی فرد می‌تواند خود را ثروتمند بداند؟

به پندار من یک فرد هنگامی خود را می‌تواند ثروتمند بداند که در شش زمینه‌ی زیر، به‌طور هماهنگ و متوازن رشد کند. در چنین حالتی است که فرد می‌تواند خودش را بیشتر دوست بدارد و احساس خوشبختی بیشتری در زندگی‌اش داشته باشد:

۱ـ موفقیت‌های فردی

۲ـ موفقیت در خانواده

۳ـ موفقیت‌های اجتماعی

۴ـ موفقیت‌های اقتصادی و کسب‌وکار

۵ـ موفقیت‌های معنوی (چراییِ زندگی)

۶ـ موفقیت در ایجاد و حفظ تندرستیِ جسم، روح و روان.

 

شما بسیار افرادی را می‌بینید که ظاهرا پولدار هستند ولی «خوشبخت!» چه عرض کنم؟!

دلیل آن را حالا به‌روشنی می‌دانید: نبود توانایی برای ایجاد توازن بین تمامی نیازهای اساسیِ یک زندگی سالم.

 

پیشنهاد می‌کنم از این پس، دو نکته‌ی کلیدی در کسب ثروت را به خاطر بسپارید و به آن عمل کنید:

 نخست: پول نشانه است، نه هدف (ثروتمند شدن).

 دوم: ثروت چیزی فرا‌تر از تنها پول است.

 

«پول» نشانه است، هدف نیست!

 

ساده‌تر بگویم: پول یا درآمد از «کار کردن» ایجاد می‌شود؛ در حالی‌که «ثروت» از «کار نکردن» پدید می‌آید!

اگر می‌خواهید درآمدتان بیشتر شود، خیلی ساده است: می‌بایست بیشتر کار کنید. اما اگر می‌خواهید ثروتمند و ثروتمند‌تر شوید، می‌بایست کمتر کار کنید و یا اصلا کار نکنید.

(لطفاً از من انتظار حرف‌های «منطقی» به‌معنای «باورهای رایج» نداشته باشید!)

 

«ثروت» چیزی فرا‌تر از تنها پول است!

 

به یاد می‌آورم یکی از دوستانم که در کار ساخت‌وساز بود و شرکت بسیار معتبر و موفقی داشت، یک روز به من گفت: «محمود، در تعجبم از این‌که هر چه برای همسر و فرزندانم فراهم می‌کنم راضی نیستند و زندگی‌ام با همه‌ی موفقیت‌هایی که دارم غیرقابل تحمل شده است؛ در حالی‌که سرایدار یکی از کارگاه‌هایم را هر وقت که می‌بینم شاد است و شاکر. بچه‌های بسیار مؤدب و درس‌خوانی دارد و از همه مهم‌تر، همسرش عاشق اوست. او چه دارد و چه می‌کند که من ندارم و یا انجام نمی‌دهم؟ ثروت من از یک میلیون برابرِ مال و منال او هم بیشتر است. راز خوشحالی‌اش در چیست؟!

 

راستش را بخواهید، دلم برایش سوخت و در آن زمان پاسخ درستی برای پرسش‌اش نداشتم. چرا که وضع خودم هم چندان بهتر از او نبود و این به‌نوعی تبدیل به پرسش بزرگ زندگی خودم نیز شده بود.

بعد‌ها با شاگردیِ استادان ارزشمند و آموزش‌هایی که کسب‌وکار و زندگی به من داد، دریافتم که انسان موجودی است چندبُعدی.

تنها پاسخ دادن به یک بُعد، نه‌تنها بار مسائل را کاهش نمی‌دهد، بلکه وضعیت زندگی را می‌تواند بسیار پیچیده‌تر و سخت‌تر هم کند.

 

بعد‌ها دریافتم که خانواده، نیازهای روحی_روانی و شخصی فرد، وضعیت اجتماعی و میزان احترام فرد و پذیرفته شدن او در جامعه، درک معنای زندگی و این‌که چرا آمده است و به کجا می‌رود؟ میزان تندرستی جسمی و روانی، همه و همه در جای خود بسیار بااهمیت و حیاتی هستند. این موارد نیازهایی است که اگر به آن‌ها پاسخ مناسب داده نشود، به گفته‌ی دوستِ به‌ظاهر موفقم، زندگی، غیرقابل تحمل می‌شود!

 

مردم یا سازمانی که برایش کار می‌کنید، متناسبِ ارزشی که ایجاد می‌کنید به شما پرداخت می‌کنند. یعنی «درآمد» شما دقیقا متناسب «ارزشی» است که برای مردم یا سازمانتان ایجاد می‌کنید.

بنابراین اگر می‌خواهید «درآمد» بیشتری داشته باشید، دیگر به دنبال «پول» نباشید. تنها کاری که لازم است انجام دهید، این است که:

کاری کنید که «ارزش» کار و محصولتان روز به روز بیشتر شود. آن‌گاه خواهید دید که روزبه‌روز، پول بیشتری دریافت خواهید کرد.

 

در باورِ «دنبال پول باش»، مردم یا سازمان‌ها هستند که به شما پول پرداخت می‌کنند یا نمی‌کنند. یعنی مسئول درآمد شما دیگران هستند. در حالی‌که در باورِ «پول نشانۀ ارزشی است که به کارمان داده می‌شود»، میزان درآمد شما دقیقاً دست خودتان است! کافی است، بگردید و ببینید مردم و یا سازمانتان چه می‌خواهند. آن‌ها را تهیه کنید و به آن‌ها بدهید؛ و خواهید دید که چگونه روزبه‌روز با تلاش هوشمندانه‌ی شما، درآمدتان بیشتر می‌شود!

 

قانون‌های ثروت!

۱ـ به‌جای تلاش برای پولدار شدن، در پی ایجادِ «استقلال مالی» باشید.

 

«استقلال مالی» یعنی وضیعتی که شما برای گذران زندگیتان با شرایطی دست‌کم بیست درصد بالا‌تر از استاندارد جامعه، نیازی به کارکردن نداشته باشید. منظورم این نیست که نباید کار کنید، بلکه در وضعیت استقلال مالی، شما نخست کاری را می‌کنید که دوست دارید و از آن لذت می‌برید. دوم این‌که لذت انجام کارتان، بر میزان درآمدتان ترجیح دارد.

 

۲ـ ثروت یعنی توانایی تبدیل «درآمد» به «دارایی».

 

ثروت به خودیِ خود ایجاد می‌شود و نیازی و ربطی به کارکردن شما ندارد! ممکن است تعجب کنید!

اما تا این نکته‌ی بسیار ساده را باور نکنید، به احتمال بسیار زیاد نخواهید توانست روی شادمانی و آرامش اقتصادی را ببینید.

«ثروت» یعنی توانایی تبدیل «درآمد» به «دارایی». به زبان ساده‌تر، بخشی از درآمدتان را به‌طور منظم پس‌انداز کنید و با آن «مرغ‌های تخم طلا» بخرید.