منبع : مجله آیینه میراث، شماره 21 , نادره جلالی(1)

کتاب خاطرات تاج السلطنه نخستین بار به همت دکتر منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان در سال 1361 از سوی نشر تاریخ ایران به زیور طبع آراسته شد. بعد از آن چاپ های متعددی از این کتاب صورت گرفته تا آنجا که به چاپ چهارم (بهار 1378) رسید. چاپ های اول ودوم به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، چاپ سوم (1371) تنها با نام منصوره اتحادیه و سرانجام چاپ چهارم به کوشش مسعود عرفانیان بود. اگر بخواهیم مقایسه ای بین این چهار چاپ به عمل آوریم، در می یابیم که در چاپ های اول و دوم در قسمت مقدمه، مطالب یکسان است و شرح حال تاج السلطنه را تنها از خلال گفته های خود او تا جدایی از شوهرش در بردارد.

در چاپ سوم (1371) تنها نثر مقدمه تغییر یافته است بدون اینکه هیچ مطلب جدیدی به آن افزوده باشند. اشتباهات تاریخی نیز عینا تکرار و نام سیروس سعدوندیان نیز از روی جلد کتاب حذف شده است. در مقدمه چاپ چهارم (1378) عرفانیان راجع به ارتباط تاج السّلطنه با عارف قزوینی مطالبی را بیان می کند و درباره ازدواج او با قوللر آقاسی برادرزاده حسین پاشا خان امیر بهادر به ذکر یک نقل قول از روزنامه خاطرات عزیز السلطان (معروف به ملیجک ثانی) اشاره ای گذرا دارد. این در حالی است که در متون تاریخی عصر مظفری چون مراة الوقایع مظفری و یادداشت های ملک المورخین1 مطالب مهمی درباره زندگی او موجود است.

در باب تاریخ و محل دفن او نیز منابع مربوط به تاریخ تهران2 اطلاعاتی به پژوهشگر و محقق به دست می دهد. اما صرفنظر از منابعی که ذکر شد، مجموعه اسناد قابل توجهی نیز در آرشیوهای سازمان اسناد ملی3 و مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران4 موجود است که متأسفانه در چاپ های مکرر این اثر استفاده ای از آنها به عمل نیامده است. اسنادی که قسمت عمده ای از زندگی تاج السلطنه را بعد از جدایی از همسر اولش روشن می سازد. لازم به ذکر است نخستین بار سیروس سعدوندیان مقاله ای انتقادی تحت عنوان باز همان حکایت کهنه (یادداشتی بر چاپ چهارم خاطرات تاج السلطنه) در مجله جهان کتاب منتشر کردند و ضمن گلایه مندی از همکار سابق خود (منصوره اتحادیه) پاره ای از کاستی ها و اشتباهات تاریخی متن اثر را در چاپ چهارم مورد بررسی قرار دادند و حتی به اشتباهات خود از جمله اینکه «توران السلطنه دختر عموی ناصرالدین شاه و به احتمالی دختر خسرو میرزا» است، نیز اعتراف کردند و نوید دادند که یافته های جدید خود را درباره تاج السلطنه در قالب جزوه ای تحت عنوان خاطرات تاج السلطنه و خطرات تاریخ پژوهان طبع و در اختیار علاقمندان و محققان قرار خواهند داد.5 اگر چه علاقمندان به تاریخ هنوز منتظر چاپ این اثر هستند، در عوض سعدوندیان تنها تعدادی از نامه های تاج السلطنه را که در آرشیو مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران موجود است تحت عنوان عرایض شکوه آمیز تاج السلطنه در کتاب گلزار خاموش (تهران، رسانش، 1379) به چاپ رساندند که حاوی اطلاعاتی درباره زندگی تاج السلطنه است.

اما مسعود عرفانیان نیز به دنبال چاپ مقاله انتقادی سعدوندیان، در شماره بعدی همان مجله طی مقاله ای با عنوان چرا پس از هفت سال؟ نقد او را بدون جواب نگذاشتند و پاسخ تندی به سعدوندیان دادند و «نقد او را سراسر آمیخته به اغراض شخصی و دشمنی نویسنده با او، افترآمیز و عاری از درستگویی قلمداد کردند و غلط های اسامی متن را در چاپ اول»، سبب ضرورت چاپ چهارم دانستند. لازم به ذکر است عرفانیان بجای توجه و پذیرفتن بخشی انتقادات صحیح سعدوندیان چون: «عدم تغییر عبارات متن و دست بردن در آن» من باب مثال تبدیل «او» به «آن» که بهتر بود عرفانیان اصالت متن را به لحاظ سبک نگارش آن دوران حفظ می کردند و اگر خواهان تغییراتی در آن بودند، در قسمت مقدمه خود به روش تصحیح نسخه اشاره می کردند و یا حداقل توضیحاتی در این باره می دادند. یا اینکه «توران السلطنه دختر خسرو میرزا است» و... بیشتر به حاشیه پرداخته بودند.

در هر حال صرفنظر از مطالب ذکر شده نکته قابل توجه آنکه هنگام چاپ چهارم خاطرات تاج السلطنه، کتاب خاطرات عین السلطنه قهرمان میرزا سالور نیز منتشر شده بود، با این وجود عرفانیان در تجدید چاپ این اثر از این کتاب هم غفلت ورزیده اند. هر چند در جای دیگر مدعی شده اند که: «بنده تا آنجا که توانسته ام سعی کرده ام به هر جایی که اشاره ای به تاج السلطنه شده است سر بکشم»6 از آنجایی که چاپ های مکرر این اثر همواره دارای اشتباهات تاریخی و کاستی های فراوان در قسمت مقدمه است و از سوی دیگر با وجود اسناد و مدارک و چاپ کتاب هایی چون خاطرات عین السلطنه قهرمان میرزا سالور و خاطرات غلامعلی خان عزیز السلطان معروف به ملیجک ثانی همچنان زندگی این شاهزاده خانم قاجاری در پس پرده ابهام قرار دارد، از این رو در این مقال با عنایت به آخرین چاپ اشاره ای به اشتباهات و کاستی های آن می شود.

1 در مقدمه کتاب آمده که توران السلطنه دختر عمومی ناصرالدین شاه و به احتمالی دختر خسرو میرزا است اما چنان که از خاطرات عین السلطنه قهرمان میرزا سالور برمی آید، توران السلطنه دختر پسر عموی ناصرالدین شاه یعنی محمد حسن میرزا حشمت السلطنه بود، نه دختر عموی او. زیرا وی در ذیل زنان ناصرالدین شاه می نویسد: «خانم شاهزاده دختر معتضد الدوله، مادر یمین الدوله و تاج السلطنه.»7

2 تاج السلطنه در صحفه اول کتاب خاطرات خود از معلم و پسر عمه اش سلیمان خان سخن می گوید و در صفحه بعد به بیان شرح حال او می پردازد. اگر چه تاج السلطنه سلیمان خان را در خاطرات خود پسر عمه خطاب می کند، ولی سلیمان خان، همان سلیمان سپهبدی پسر عیسی خان اعتماد الدوله، نوه عمه تاج السلطنه است یعنی نوه عزت الدوله8 زن چهارم شیرخان عین الملک که تاج السلطنه نزد او نقاشی می آموخت.

3 در بخشی که تاج السلطنه راجع به علاقه مفرط خود به سفر اروپا اشاره می کند، جا داشت که کوششگر محترم کندو کاوی در کتاب مراة الوقایع مظفری می کردند و تفصیل ماجرا را در مقدمه کتاب در قسمت شرح حال مؤلف می آوردند که چطور شد تاج السلطه با وجود تلاش نتوانست آرزوی خود را جامه عمل بپوشاند. مؤلف مراة الوقایع در این باره چنین گزارش می دهد:

تاج السلطنه در1323 ه . ق تصمیم گرفت تا با فروش جواهرات و به کمک یک زن اروپایی و دو تن از خدمتکاران خود به اروپا سفر کند. اما چون پدر شوهرش از این موضوع باخبر شد و آن را به گوش ولیعهد (محمد علی میرزا) رساند، ولیعهد فراش باشی خود نیّر السلطان را با عده ای سرباز به اطراف عمارت او فرستاد و به او نیز پیغام داد که سرت را خواهم برید. سپس تمام نوکرها و کلفت های او را از خانه بیرون کرده و در عوض کلفت و نوکرهای امیرنظام را به خانه او فرستاد و از این کار او جلوگیری به عمل آورد.9

4 درباره زندگی تاج السلطنه پس از انقلاب مشروطه، کوششگر محترم هیچ توضیحی نداده اند. این در حالی است که زندگی تاج السلطنه با انقلاب مشروطیت دگرگون شد. او ابتدا در انجمن حریت نسوان که از انجمن های نیمه سری زنان بود عضویت یافت10. شوهرش شجاع السلطان چون از مخالفان سرسخت مشروطه بود به روسیه گریخت و بدین ترتیب زندگی آنان به جدایی انجامید. علت این جدایی را عده ای اختلاف عقیده آن دو درباره مشروطیت و بعضی روابط بی تناسب تاج السلطنه با دیگران می دانند. اما خود تاج السلطنه در خاطراتش علت این جدایی را «فراگیری علوم جدید، دور شدنش از مذهب11، مطالعه کتاب های فرنگی، بالا رفتن سطح آگاهی اش و سرانجام میل شدید سفر به اروپا ذکر می کند.»12

5 در باب ازدواج او با قوللر آقاسی برادرزاده حسین پاشاخان امیر بهادر کوششگر محترم تنها اشاره ای گذرا دارد و درباره زندگی او از این زمان تا پایان حیاتش هیچ اطلاعی در مقدمه موجود نیست. در حالی که با توجه به اسناد و مدارک باقیمانده و منابع موجود، از زندگی وی تا 1301 ه . ش اطلاعات زیادی در دست است و تنها از زندگی وی در واپسین سالهای عمرش اطلاع دقیقی در دست نیست. از این رو برای آگاهی پژوهشگران به این بخش از زندگی او پرداخته می شود.

تاج السلطنه پس از مدتی به زندگی بی بند و بار روی آورد، از کارهای خود نادم شد و در 13 صفر 1326 با قوللر آقاسی (برادرزاده امیر بهادر) با مهریه «چهار هزار تومان نقد و هشت هزار تومان» ازدواج کرد13. اما امیر بهادر با این ازدواج به مخالفت برخاست زیرا چنین شایع شده بود که این ازدواج به تحریک انجمن حریت نسوان صورت گرفته است. به همین دلیل قوللر آقاسی را از مقام خود خلع کرد.

زندگی تاج السلطنه با این مرد هم بنا به نوشته غلامعلی خان عزیز السلطان از عمر چندانی برخوردار نبود. زیرا در روزنامه خاطرات خود می نویسد:

29 شعبان 1329 ه . ق. دختر وزیر دربار را برای برادرش که امیر بهادر جنگ باشد، مدتی است عقد کرد. بودند، ولی او نبرده بود و رفته بود تاج السلطنه را گرفته بود، بعد که طلاق داد، حالا زن اصل کاری اش را امشب خواهند برد.14

اما عین السلطنه در روزنامه خاطرات خود تاریخ جدایی تاج السلطنه و قوللر آقاسی را در سال 1326 ه . ق می داند.

دوشنبه 1326 ه .ق، خانه ملک آرا که حالا در خیابان معزالسلطان و قرب خانه تاج السلطنه است وعده داشتیم. سپهسالار از تقصیر امیر بهادر نگذشت تا آخر راضی شد تاج السلطنه را طلاق بدهد. آنوقت شش هزار تومان نقد داد و تاج السلطنه طلاق گرفت.15

زندگی تاج السلطنه که در عصر مظفری تغییر و تحولاتی را به دنبال داشت، در دوران احمد شاه شکل جنجالی تری به خود گرفت. عدم امکانات مالی کافی سبب شد تا او در 1335 ه . ق پس از درگذشت پدر شوهرش سپهبد اعظم (پدر قوللر آقاسی) اموال او را در ازای سه هزار و پانصد تومانی که از او طلب داشت مصادره کند16. از این رو امیر بهادر که برادر و وارث اصلی سپهبد اعظم بود، با او اختلاف پیدا کرده و در یک دعوای حقوقی خواستار بازگرداندن دارایی سپهبد اعظم شد.17 امیربهادر با این هدف، صلح نامه ای را که بر اساس آن سپهبد اعظم با امیر بهادر و سطوت السلطنه صلح کرده بود، ارائه داد و شکایت تاج السلطنه و اجرا گذاشتن طلبش را بی مورد اعلام کرد. از این رو تاج السلطنه شکایت کرد تا اموال سپهبد اعظم را باز پس گیرد. دعوای آنان در شعبه بدایت بدوی مطرح شد و نتیجه آن به نفع امیر بهادر و سطوت السلطنه و رفع توقیف اموال سپهبد اعظم انجامید18. اما ظاهرا چون قضیه فیصله نیافت، دعوا به شعبه ثانویه ارجاع داده شد که سرانجام آن مشخص نیست.

کودتای 3 اسفند 1299 ش نیز مسائل تازه ای را در زندگی تاج السلطنه در پی داشت. در این هنگام تاج السلطنه به دنبال قطع مستمری خود نامه های اعتراض آمیزی در اوایل 1300 ش به سید ضیاءالدین طباطبایی رئیس الوزرای وقت نوشت و از وضعیت سخت زندگی خود شکایت کرد و خواستار حقوق معوقه خود شد اما نتیجه ای نگرفت. از این رو با روی کار آمدن مشیرالدوله، دوباره جریان نامه نگاری خود را پی گرفته و در اسفند 1300 ش طی نامه ای به او راجع به قطع مستمری خود به شکایت پرداخت. بار دیگر در فروردین 1301 ش از او تقاضا کرد که حواله مستمری او را به دامادش احمد جلایی خطیر بدهند، زیرا او در آن هنگام همراه دختر و داماد خود عازم کربلا بود و از این طریق می خواست مستمری خود را دریافت کند. اما با وجود اینکه مشیرالدوله به وزارت عدلیه دستور پرداخت اقساط مستمری معوقه او را داد، ولی چو مجلس پرداخت مستمری ها را تصویب نکرده بود، این نامه نگاری نیز برای تاج السلطنه نتیجه ای در پی نداشت. از این رو بار دیگر در تیر 1301 ش به قوام السلطنه نامه نوشت و مستمری خود را طلب کرد. او دستور پرداخت مبلغ سیصد تومان را علی الحساب به نام تاج السلطنه به صندوق تذکره عراق عرب داد تا تاج السلطنه از تنگدستی رهایی یابد، ولی پرداخت مستمری او را موکول به تصویب مجلس کرد19. از این پس از زندگی تاج السلطنه اطلاعی در دست نیست، همینقدر می دانیم از سفر عتبات بازگشت و در اول ذی قعده 1354 / 1314 ش در گذشت و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.20

پی نوشتها

1. روزنامه خاطرات عزیز السلطان (معروف به ملیجک ثانی) به کوشش محسن میرزایی، زریاب، 1376.

2. مراة الوقایع مظفری و یادداشت های ملک المورخین، به تصحیح عبدالحسین نوائی. زرین، 1368. ص 192، 193

3. بلاغی حسینی، تاریخ تهران ج 1 (بخش تاریخ شمال تهران و مضافات) ص 35 و معتمدی، جغرافیای تاریخی تهران، ص 359.

4. نامه های تاج السلطنه ش پ 4752 2 م در گنجینه مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.

5. سعدوندیان، «باز همان حکایت کهنه» مجله جهان کتاب (س 4، ش 15 و 16، مهر 1378)، ص 9.

6. عرفانیان «چرا پس از هفت سال»، مجله جهان کتاب (س 4، ش 22 19، آذر و دی 1378) ص 29.

7. سالور، قهرمان میرزا، روزنامه خاطرات عین السلطنه، ج 2، ص 1017.

8. عزت الدوله (عمه تاج السلطنه) در 1275 ه . ق با شیرخان عین الملک ازدواج کرد. حاصل این پیوند سه پسر به نام های عیسی خان عین الملک، موسی خان اعتماد الدوله و اسماعیل خان سپهبد بود. عزت الدوله از شیرخان که در واقع شوهر چهارم خود بود، در 1285 ه . ق طلاق گرفت.

9. مراة الوقایع مظفری و یادداشت های ملک المورخین، صص 193، 192.

10. ژانت آفاری، انجمن های نیمه سری زنان در نهضت مشروطه، صص 227 230.

11. خاطرات تاج السلطنه (چاپ چهارم 1378)، ص 161.

12. ظاهرا گرایش او به اروپا و زندگی اروپایی این شبهه را بوجود آورده که او لامذهب شده است.

13. روزنامه خاطرات عزیز السلطان، ج 2، ص 1111.

14. همان منبع، ص، 1180.

15. روزنامه خاطرات عین السلطنه، ج 3، ص 2010.

16. برای اطلاعات بیشتر در این باره رجوع کنید به اسناد سازمان ملی ایران مربوط به تاج السلطنه (مجموعا 50 برگ) ش 848 198.

17. سند شماره 848 298 (در باب تظلم امیر بهادر از تاج السلطنه) و ش 014 2 (در باب تقاضای امیربهادر جنگ از خروج اموال از اجرا).

18. اسناد سازمان ملی ایران، سند شماره 353 4 170 (در باب حکم محکمه مبنی بر توقف اجرا)

19. سعدوندیان، «عرایض شکوه آمیز تاج السلطنه» مندرج در گلزار خاموش، ص 196، 198، 199، 203.

20. معتمدی، محسن، جغرافیای تاریخی تهران، ص 359 و بلاغی حسینی، تاریخ تهران، ج 1 (بخش تاریخ شمال تهران و مضافات) ص 35.