جنبه های هوش مالی کدامند؟

هوشیاری مالی در مقایسه با هوش مالی

پنج جنبه هوش مالی

هوشیاری مالی

پنج نوع هوش مالی پایه وجود دارد که عبارتند از:

هوش مالی شماره ۱: کسب پول بیشتر.

هوش مالی شماره ۲: حفاظت از پول.

هوش مالی شماره ۳: بودجه بندی و برنامه ریزی برای پول

هوش مالی شماره ۴: استفاده از پول به عنوان ابزار اهرم

هوش مالی شماره ۵: ارتقاء اطلاعات مالی

هوشیاری مالی در مقایسه با هوش مالی

تقریبا همه ما می دانیم که شخصی با بهره هوشی ۱۳۰ ظاهرا باید از شخصی با بهره هوشی ۹۵ باهوش تر باشد. می توان چنین معادله ای را برای هوش مالی نیز در نظر گرفت. ممکن است شما از نظر هوش آکادمیک در سطح یک نابغه باشید در حالی که از لحاظ هوشیاری مالی همسطح یک آدم معمولی باشید.

بارها از من پرسیده اند که «تفاوت میان هوشیاری مالی و هوش مالی چیست؟». من اینگونه پاسخ داده ام که «هوشیاری مالی آن بخش از هوشیاری ذهنی ما است که از آن برای حل مشکلات مالی استفاده می کنیم. و هوش مالی معیاری برای اندازه گیری هوشیاری مالی است. در واقع میزان هوشیاری مالی خود را با اندازه هوش مالی نشان می دهیم و بیان می کنیم به عنوان مثال اگر من ۱۰۰ هزار دلار بدست آورم و ۲۰ درصد آن را مالیات دهم، نسبت به شخصی که ۱۰۰ هزار دلار در آمد دارد و ۵۰ درصد آن را مالیات می دهد، از هوش مالی بالاتری برخوردارم.» در این مثال کسی که پس از کسر مالیات به طور خالص ۸۰ هزار دلار بدست می آورد از هوش مالی بالاتری نسبت به فردی که پس از کسر مالیات۵۰ ,هزار دلار عایدش می شود، برخوردار است. هر دو از هوشیاری مالی برخوردارند، اما آن که در نهایت پول بیشتری را حفظ می کند از هوش مالی بالاتری برخوردار است.

ارزیابی هوشیاری مالی

هوش مالی شماره ۱: کسب پول بیشتر.

اغلب ما از هوشیاری مالی لازم برای کسب پول بهره مندیم. هر چه پولی که بدست می آورید بیشتر باشد، هوش مالی شماره ۱ شما بیشتر است. به عبارت دیگر، شخصی که یک میلیون دلار در سال در آمد دارد نسبت به فردی که ۳۰ ,هزار دلار در سال کسب می کند، از هوش مالی شماره ۱ بالاتری برخوردار است، و چنانچه دو شخص درآمدی برابر یک میلیون دلار در سال داشته باشند، آن کسی که مالیات کمتری پرداخت می کند از هوش مالی بالاتری برخوردار است، زیرا این شخص به رسیدن به مرحله یکپارچگی مالی از طریق هوش مالی شماره ۲ (حفاظت از پول) بسیار نزدیک تر است.

همه ما به خوبی می دانیم یک شخص ممکن است از هوش آکادمیک بالایی برخوردار باشد و در کلاس درس نابغه باشد، اما در دنیای واقعی در بدست آوردن پول ناتوان باشد. به عقیده من پدر فقیرم که مردی زحمتکش و استادی برجسته بود، از هوش آکادمیک بالا اما از هوش مالی پائینی برخوردار بود. او در دنیای تحصیل و آموزش عالی عمل کرد اما در دنیای کسب و کار بسیار ضعیف بود.

هوش مالی شماره ۲: حفاظت از پول

هوشیاری مالی

حقیقتی ساده که در این زمینه وجود دارد این است که دنیا مترصد گرفتن پول شما است. اما کسانی که پول شما را از چنگتان در می آورند تنها کلاهبردارها و تبهکاران نیستند. یکی از بزرگترین شکارچیان پول شما مالیات ها هستند. دولت ها پول ما را به صورت قانونی از ما می گیرند.


چنانچه شخصی از هوش مالی شماره ۲ پائینی برخوردار باشد، مالیات بیشتری خواهد پرداخت. نمونه ای در مورد هوش مالی شماره ۲ این است که شخصی ۲۰ درصد مالیات می پردازد و شخصی دیگر ۳۵ درصد مالیات می پردازد. آن که مالیات کمتری پرداخت می کند به مراتب از هوش مالی بالاتری برخوردار است.

هوش مالی شماره ۳: بودجه بندی و برنامه ریزی برای پول

برنامه ریزی برای پول نیازمند هوش مالی بالایی است. بسیاری از افراد به جای آنکه مانند یک پولدار برای پولشان برنامه ریزی کنند همچون یک شخص فقیر عمل می کنند. بسیاری از مردم پول زیادی به دست می آورند اما در حفظ قسمت اعظمی از آن ناتوان هستند، زیرا برنامه ریزی صحیحی برای پولشان ندارند. برای مثال، شخصی که در سال ۷۰هزار دلار درآمد دارد و تمام آن را در طول سال خرج می کند، نسبت به فرد دیگری که

۳۰۰۰۰ دلار در سال کسب می کند و با ۲۵٫۰۰۰ دلار آن زندگی خوبی را می گذراند و ۵٫۰۰۰ دلار باقیمانده را سرمایه گذاری می کند، از هوش مالی شماره ۳ پائین تری برخوردار است. خوب زندگی کردن و در کنار آن سرمایه گذاری به هر میزان ممکن، نیازمند هوشیاری مالی بالا است. برنامه ریزی برای باقیمانده در آمد، بحثی است که در آینده به طور مفصل به آن خواهیم پرداخت.

هوش مالی شماره ۴: استفاده از پول به عنوان ابزار اهرم

هوشیاری مالی

پس از آنکه شخصی برای مازاد پول خود برنامه ریزی کرده، چالش مالی بعدی اهرم کردن مازاد پول است. اغلب مردم مازاد پول خود را در بانک پس انداز می کنند. این کار تا پیش از سال ۱۹۷۱- پیش از آنکه دلار آمریکا به یک واحد پولی در گردش تبدیل شود – ایده هوشمندانه ای محسوب می شد. در حالی که پس از سال ۱۹۷۴ نیز کارمندان، نیازمند پس انداز کردن پول خود برای دوران بازنشستگی شان بودند. بسیاری از کارمندان نمی دانستند که در چه حوزهای سرمایه گذاری کنند، بنابراین مازاد پول خود را در صندوق های سرمایه گذاری متنوعی سرمایه گذاری می نمودند به این امید که این کار به شکل اهرمی برای بیشتر شدن ارزش پول آنها عمل کند.

در حالی که پس اندازها و ترکیبی متنوع از مالکیت واحدهای صندوق های سرمایه گذاری مشترک از نمونه های اهرم سازی پول هستند، اما روش های بهتری هم برای این کار وجود دارد. اگر شخصی صادق باشد، باید این مطلب را تصدیق کند که پس انداز پول و سرمایه گذاری در واحدهای صندوق های سرمایه گذاری مشترک نیازمند هوشیاری مالی چندانی نیست. شما حتی می توانید پس انداز پول و سرمایه گذاری در صندوق های سرمایه گذاری را به یک میمون آموزش دهید. به همین دلیل است که بازدهی این نوع سرمایه گذاری ها در طول تاریخ همیشه پائین بوده است.

هوش مالی شماره ۴ به ارزیابی بازده سرمایه گذاری می پردازد. به عنوان مثال، شخصی که ۵۰ درصد سود از پول خود بدست می آورد نسبت به کسی که ۵ درصد سود کسب می کند، از هوش مالی شماره ۴ بالاتری برخوردار است. و فردی که ۵۰ درصد سود معاف از مالیات کسب می کند نسبت به شخصی که از ۵ درصد سود پولش ۳۵ درصد آنرا به عنوان مالیات پرداخت می کند، مسلما از هوش مالی بالاتری برخوردار است.


نکته مهم دیگر این است که اغلب مردم فکر می کنند سود بیشتر نیازمند ریسک بیشتر است. در حالی که این تفکر صحیح نیست. در ادامه این کتاب توضیح خواهم داد که چگونه به سودهای فوق العاده ای دست یافته ام و مالیات تقریبا ناچیزی را پرداخته ام، در حالی که همزمان ریسک بسیار کمی را متحمل شده ام. داشتن ترکیبی متنوع از سهام صندوق های سرمایه گذاری و پس انداز کردن در بانک برای من بسیار مخاطره آمیز تر از کاری است که خودم انجام می دهم. این بحث تماما به هوشیاری مالی مربوط می شود.

هوش مالی شماره ۵: ارتقاء آگاهی و هوشیاری مالی

داشتن کمی خرد کافی است تا این مطلب را تصدیق کنید که باید راه رفتن را یاد بگیرید تا پس از آن بتوانید بدوید». این مطلب در مورد هوشیاری مالی نیز صادق است. پیش از آنکه مردم بتوانند یاد بگیرند که چگونه سودهای فوق العاده ای از پول خود بدست آورند (هوش مالی شماره ۴: استفاده از پول به عنوان ابزار اهرم) باید راه رفتن را یاد بگیرند؛ به این معنا که اصول مقدماتی و بنیادی هوشیاری مالی را بیاموزند.

هوشیاری مالی

” یکی از دلایلی که اغلب مردم با هوش مالی شماره ۴ (استفاده از پول به عنوان ابزار اهرم) در کشمکش هستند این است که آنها یاد گرفته اند که پول خود را به «کارشناسان مالی از قبیل موسسات مالی و یا مدیران صندوقهای سرمایه گذاری مشترک خود بسپارند. اشکال این کار این است که نمی توانید یاد بگیرید، قادر به افزایش هوشیاری مالی خود نخواهید بود و هرگز به یک کارشناس مالی برای خود تبدیل نمی شوید. چنانچه شخص دیگری پول شما را مدیریت کند و مشکلات مالی شما را حل کند، می توانید

هوشیاری مالی خود را افزایش دهید. در واقع شما به دیگران برای کاری که . برای خودشان انجام می دهند و نه برای شما، پاداش میدهید؟