آدرس فروشگاه کتابهای موفقیت و ثروت IDPay.ir/ketab1401/file

هوش مالی به روش رابرت کیوساکی

جنبه های هوش مالی کدامند؟

هوشیاری مالی در مقایسه با هوش مالی

پنج جنبه هوش مالی

هوشیاری مالی

پنج نوع هوش مالی پایه وجود دارد که عبارتند از:

هوش مالی شماره ۱: کسب پول بیشتر.

هوش مالی شماره ۲: حفاظت از پول.

هوش مالی شماره ۳: بودجه بندی و برنامه ریزی برای پول

هوش مالی شماره ۴: استفاده از پول به عنوان ابزار اهرم

هوش مالی شماره ۵: ارتقاء اطلاعات مالی

هوشیاری مالی در مقایسه با هوش مالی

تقریبا همه ما می دانیم که شخصی با بهره هوشی ۱۳۰ ظاهرا باید از شخصی با بهره هوشی ۹۵ باهوش تر باشد. می توان چنین معادله ای را برای هوش مالی نیز در نظر گرفت. ممکن است شما از نظر هوش آکادمیک در سطح یک نابغه باشید در حالی که از لحاظ هوشیاری مالی همسطح یک آدم معمولی باشید.

بارها از من پرسیده اند که «تفاوت میان هوشیاری مالی و هوش مالی چیست؟». من اینگونه پاسخ داده ام که «هوشیاری مالی آن بخش از هوشیاری ذهنی ما است که از آن برای حل مشکلات مالی استفاده می کنیم. و هوش مالی معیاری برای اندازه گیری هوشیاری مالی است. در واقع میزان هوشیاری مالی خود را با اندازه هوش مالی نشان می دهیم و بیان می کنیم به عنوان مثال اگر من ۱۰۰ هزار دلار بدست آورم و ۲۰ درصد آن را مالیات دهم، نسبت به شخصی که ۱۰۰ هزار دلار در آمد دارد و ۵۰ درصد آن را مالیات می دهد، از هوش مالی بالاتری برخوردارم.» در این مثال کسی که پس از کسر مالیات به طور خالص ۸۰ هزار دلار بدست می آورد از هوش مالی بالاتری نسبت به فردی که پس از کسر مالیات۵۰ ,هزار دلار عایدش می شود، برخوردار است. هر دو از هوشیاری مالی برخوردارند، اما آن که در نهایت پول بیشتری را حفظ می کند از هوش مالی بالاتری برخوردار است.

ارزیابی هوشیاری مالی

هوش مالی شماره ۱: کسب پول بیشتر.

اغلب ما از هوشیاری مالی لازم برای کسب پول بهره مندیم. هر چه پولی که بدست می آورید بیشتر باشد، هوش مالی شماره ۱ شما بیشتر است. به عبارت دیگر، شخصی که یک میلیون دلار در سال در آمد دارد نسبت به فردی که ۳۰ ,هزار دلار در سال کسب می کند، از هوش مالی شماره ۱ بالاتری برخوردار است، و چنانچه دو شخص درآمدی برابر یک میلیون دلار در سال داشته باشند، آن کسی که مالیات کمتری پرداخت می کند از هوش مالی بالاتری برخوردار است، زیرا این شخص به رسیدن به مرحله یکپارچگی مالی از طریق هوش مالی شماره ۲ (حفاظت از پول) بسیار نزدیک تر است.

همه ما به خوبی می دانیم یک شخص ممکن است از هوش آکادمیک بالایی برخوردار باشد و در کلاس درس نابغه باشد، اما در دنیای واقعی در بدست آوردن پول ناتوان باشد. به عقیده من پدر فقیرم که مردی زحمتکش و استادی برجسته بود، از هوش آکادمیک بالا اما از هوش مالی پائینی برخوردار بود. او در دنیای تحصیل و آموزش عالی عمل کرد اما در دنیای کسب و کار بسیار ضعیف بود.

هوش مالی شماره ۲: حفاظت از پول

هوشیاری مالی

حقیقتی ساده که در این زمینه وجود دارد این است که دنیا مترصد گرفتن پول شما است. اما کسانی که پول شما را از چنگتان در می آورند تنها کلاهبردارها و تبهکاران نیستند. یکی از بزرگترین شکارچیان پول شما مالیات ها هستند. دولت ها پول ما را به صورت قانونی از ما می گیرند.


چنانچه شخصی از هوش مالی شماره ۲ پائینی برخوردار باشد، مالیات بیشتری خواهد پرداخت. نمونه ای در مورد هوش مالی شماره ۲ این است که شخصی ۲۰ درصد مالیات می پردازد و شخصی دیگر ۳۵ درصد مالیات می پردازد. آن که مالیات کمتری پرداخت می کند به مراتب از هوش مالی بالاتری برخوردار است.

هوش مالی شماره ۳: بودجه بندی و برنامه ریزی برای پول

برنامه ریزی برای پول نیازمند هوش مالی بالایی است. بسیاری از افراد به جای آنکه مانند یک پولدار برای پولشان برنامه ریزی کنند همچون یک شخص فقیر عمل می کنند. بسیاری از مردم پول زیادی به دست می آورند اما در حفظ قسمت اعظمی از آن ناتوان هستند، زیرا برنامه ریزی صحیحی برای پولشان ندارند. برای مثال، شخصی که در سال ۷۰هزار دلار درآمد دارد و تمام آن را در طول سال خرج می کند، نسبت به فرد دیگری که

۳۰۰۰۰ دلار در سال کسب می کند و با ۲۵٫۰۰۰ دلار آن زندگی خوبی را می گذراند و ۵٫۰۰۰ دلار باقیمانده را سرمایه گذاری می کند، از هوش مالی شماره ۳ پائین تری برخوردار است. خوب زندگی کردن و در کنار آن سرمایه گذاری به هر میزان ممکن، نیازمند هوشیاری مالی بالا است. برنامه ریزی برای باقیمانده در آمد، بحثی است که در آینده به طور مفصل به آن خواهیم پرداخت.

هوش مالی شماره ۴: استفاده از پول به عنوان ابزار اهرم

هوشیاری مالی

پس از آنکه شخصی برای مازاد پول خود برنامه ریزی کرده، چالش مالی بعدی اهرم کردن مازاد پول است. اغلب مردم مازاد پول خود را در بانک پس انداز می کنند. این کار تا پیش از سال ۱۹۷۱- پیش از آنکه دلار آمریکا به یک واحد پولی در گردش تبدیل شود – ایده هوشمندانه ای محسوب می شد. در حالی که پس از سال ۱۹۷۴ نیز کارمندان، نیازمند پس انداز کردن پول خود برای دوران بازنشستگی شان بودند. بسیاری از کارمندان نمی دانستند که در چه حوزهای سرمایه گذاری کنند، بنابراین مازاد پول خود را در صندوق های سرمایه گذاری متنوعی سرمایه گذاری می نمودند به این امید که این کار به شکل اهرمی برای بیشتر شدن ارزش پول آنها عمل کند.

در حالی که پس اندازها و ترکیبی متنوع از مالکیت واحدهای صندوق های سرمایه گذاری مشترک از نمونه های اهرم سازی پول هستند، اما روش های بهتری هم برای این کار وجود دارد. اگر شخصی صادق باشد، باید این مطلب را تصدیق کند که پس انداز پول و سرمایه گذاری در واحدهای صندوق های سرمایه گذاری مشترک نیازمند هوشیاری مالی چندانی نیست. شما حتی می توانید پس انداز پول و سرمایه گذاری در صندوق های سرمایه گذاری را به یک میمون آموزش دهید. به همین دلیل است که بازدهی این نوع سرمایه گذاری ها در طول تاریخ همیشه پائین بوده است.

هوش مالی شماره ۴ به ارزیابی بازده سرمایه گذاری می پردازد. به عنوان مثال، شخصی که ۵۰ درصد سود از پول خود بدست می آورد نسبت به کسی که ۵ درصد سود کسب می کند، از هوش مالی شماره ۴ بالاتری برخوردار است. و فردی که ۵۰ درصد سود معاف از مالیات کسب می کند نسبت به شخصی که از ۵ درصد سود پولش ۳۵ درصد آنرا به عنوان مالیات پرداخت می کند، مسلما از هوش مالی بالاتری برخوردار است.


نکته مهم دیگر این است که اغلب مردم فکر می کنند سود بیشتر نیازمند ریسک بیشتر است. در حالی که این تفکر صحیح نیست. در ادامه این کتاب توضیح خواهم داد که چگونه به سودهای فوق العاده ای دست یافته ام و مالیات تقریبا ناچیزی را پرداخته ام، در حالی که همزمان ریسک بسیار کمی را متحمل شده ام. داشتن ترکیبی متنوع از سهام صندوق های سرمایه گذاری و پس انداز کردن در بانک برای من بسیار مخاطره آمیز تر از کاری است که خودم انجام می دهم. این بحث تماما به هوشیاری مالی مربوط می شود.

هوش مالی شماره ۵: ارتقاء آگاهی و هوشیاری مالی

داشتن کمی خرد کافی است تا این مطلب را تصدیق کنید که باید راه رفتن را یاد بگیرید تا پس از آن بتوانید بدوید». این مطلب در مورد هوشیاری مالی نیز صادق است. پیش از آنکه مردم بتوانند یاد بگیرند که چگونه سودهای فوق العاده ای از پول خود بدست آورند (هوش مالی شماره ۴: استفاده از پول به عنوان ابزار اهرم) باید راه رفتن را یاد بگیرند؛ به این معنا که اصول مقدماتی و بنیادی هوشیاری مالی را بیاموزند.

هوشیاری مالی

” یکی از دلایلی که اغلب مردم با هوش مالی شماره ۴ (استفاده از پول به عنوان ابزار اهرم) در کشمکش هستند این است که آنها یاد گرفته اند که پول خود را به «کارشناسان مالی از قبیل موسسات مالی و یا مدیران صندوقهای سرمایه گذاری مشترک خود بسپارند. اشکال این کار این است که نمی توانید یاد بگیرید، قادر به افزایش هوشیاری مالی خود نخواهید بود و هرگز به یک کارشناس مالی برای خود تبدیل نمی شوید. چنانچه شخص دیگری پول شما را مدیریت کند و مشکلات مالی شما را حل کند، می توانید

هوشیاری مالی خود را افزایش دهید. در واقع شما به دیگران برای کاری که . برای خودشان انجام می دهند و نه برای شما، پاداش میدهید؟

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

نگاهی متفاوت به تصمیم ترامپ از منظر سید حسین عباس منش

امروز مکالمه ای با یکی از دوستانم در ایران داشتم که می گفت، امروز، یعنی سه شنبه ۸ می ۲۰۱۸، اکثر مردم و بازاری ها در ایران منتظر تصمیم ترامپ درباره موضوع برجام هستند. زیرا اوضاع بازار و همه کسب و کارها بستگی به این تصمیم دارد.

پس از این مکالمه، احساسم مرا جلوی دوربین آورد تا درباره اصلی بسیار اساسی که دوره جهان بینی توحیدی را نیز به خاطر آموزش و یادآوری این اصل مهم آماده نموده ام، با شما صحبت کنم و به همه افرادی که منتظرند تا تصمیم یک فرد، دولت یا یک اتفاق، اوضاع آنها را مشخص نماید بگویم :

وقتی یک تصمیم و اتفاق یکسان، مثل بالا یا پایین آمدن ارزش دلار، برای برخی از افراد همین جامعه، نعمت می شود و برای برخی ها نگرانی و مشکل، نشانه ایست که می گوید، قوانین و اصول دیگری در کار است که زندگی ما را رقم می زند.  خداوند خواسته تا تمام اتفاقات زندگی ما در دست باورهای مان باشد، نه تصمیمات دیگران.

به اندازه ای که می توانی این قانون را باور و خداوند را برای خود کافی بدانیم، به سمت دریافت آن نعمت ها هدایت می شویم.

به اندازه ای الهامات را دریافت می کنیم  که به وسیله نگاه توحیدی، از عهده کنترل نجواهای ذهنمان بر آییم. نجواهایی که می گوید اوضاع بازار خراب است. همه چیز در دست ترامپ است، وضعیت کسب و کارت در دست نرخ دلار است و …

اما اگر درک کنیم که خداوند قدرت کنترل ذهن مان را به ما داده و می توانیم با ایجاد باورهای قدرتمند کننده، زندگی خود را آنگونه که می خواهیم خلق کنیم، فارغ از اینکه اوضاع و شرایط اقتصادی مملکت چیست یا دولت ها قصد چه تصمیماتی دارند، در هر صورت، همه آن شرایط ، برای ما فقط رحمت خواهد بود.

این یعنی توحید عملی. یعنی فقط خداوند و قوانینش را کافی دانستن. یعنی در مسیر ساختن جهان بینی توحیدی بودن. 

به اندازه ای که از عهده کنترل نجواهای ذهنت بر می آیی و سعی می کنی به جای نگران بودن درباره تصمیمات افراد، دولت ها و شرایط، باورهای هماهنگ با قوانین خداوند را بسازی و با خداوند هماهنگ شوی، جهان بینی ات توحیدی می شود و به اندازه ای که جهان بینی ات توحیدی می شود، آرامشی وارد زندگی ات می شود که تو را به سمت نعمت ها و ثروت ها هدایت می کند. به گونه ای که، دیگر نیازی نیست نگران تصمیمات آدمها، دولت ها یا شرایط اقتصادی و … باشی

هدف همین باور است که: هماهنگی با خداوند و قوانینش برایم کافی است.

دلیل تاکیدم بر  ایجاد جهان بینی توحیدی، این است که با تمام وجودم نقش مهم توحید عملی را در تک تک تجربه های زندگی ام، درک کرده ام. به یقین رسیده ام  که تنها راه در دست گرفتن قدرت کنترل زندگی مان، ایجاد جهان بینی توحیدی است. میزان رضایت ما از همه جنبه های زندگی مان، به اندازه توانایی مان در اجرای توحید عملی است.

تفاوت زندگی با نگاه جهان بینی توحیدی و بدون این نگاه،

تفاوت ثروت است با فقر

سلامتی است با بیماری

عشق است با نفرت

این قانونش است و ماموریت این دوره، مهارت اجرای توحید عملی در تمام جنبه های زندگی است. اگر فقط همین توانایی را ایجاد نمایی، آنوقت هدایت خداوند را در مسیر دریافت می کنی. حسی از درون به شما می گوید که چه زمانی چه تصمیمی بگیری، چه ملکی بخری، چه نیرویی را استخدام یا اخراج نمایی.

در یک کلام همواره در زمان مناسب در مکان مناسب قرار می گیری که نتیجه اش تجربه خواسته هایت است.

به همین دلیل افرادی که به تصویر کشیدن چگونگی تمرکز بر نکات مثبت، چگونگی کنترل ذهن و چگونگی اجرای توحید عملی در هر لحظه است، وارد مدار بالاتری می شوند و  به اندازه ای که متعهد بر اجرای شیوه این دوره می شوند، زندگی شان با کیفیت تر می شود. یعنی به همان میزان:

از محله شان، به محله ای با کیفیت تر، نقل مکان می کنند

وارد روابطی با کیفیت تر می شوند

وضعیت سلامتی شان بهتر می شود

وضعیت کسب و کار و مشتری های شان با کیفیت تر می شوند. حتی به کشورهای باکیفیت تری هدایت می شوند.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

ضرورت بازنگری در اخباری که می دهید

بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد:

 

حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.

 

این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت.

 

آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد.

 

در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما...

 

اما بیشترین آمار مرگ زندانیان

در این اردوگاه گزارش شده بود.  

 

عجیب اینکه زندانیان به مرگ طبیعی میمردند.

 

با این که حتی امکانات فرار وجود داشت اما زندانیان فرار نمیکردند. 

 

بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند. 

 

آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خودشان و نسبت به هموطنان خودشان که مافوق آنها بودند رعایت نمیکردند،

 

و در عوض عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.

 

دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:

 

در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بود را به دست زندانیان میرساندند و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد.

 

هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند.

 

هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت.

اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده هیچ نوع تنبیهی نمیشد.

 

در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.

 

تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است، چرا که با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.

 

با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.

 

با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.

 

و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.

این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.


⭐️⭐️نتیجه :


اگر این روزها فقط خبرهای بد میشنویم، اگر هیچکدام به فکر عزت نفس مان نیستیم و اگر همگی در فکر زدن پنبه همدیگر هستیم،

به سندرم «شکنجه خاموش» مبتلا شده ایم.

 

این روزها همه خبرهای بد را فقط به گوشمان میرسانند و ما هم استقبال میکنیم ...

دلار گران شده ...

طلا گران شده ...

کار نیست ...

مدرسه ای آتش گرفت ...

زورگیری در ملاءعام...

 

این روزها هیچ کس به فکر عزت نفس ما نیست!

شما چطور فکر میکنید؟ ... 

ما ایرانیها دزدیم! ...

ما ایرانیها همه کارهایمان اشتباه است.

ما ایرانیها هیچی نیستیم!

ما ایرانی ها از زیر کار درمیرویم!

ما هیچ پیشرفتی نکردیم!

ما ایرانیها هیچ هنری نداریم!

ما ایرانیها آدمِ حسابی نداریم!

ما ایرانیها هر عیبی که یک انسان میتواند داشته باشد داریم!

 

توی همین محیطای مجازی چقدر با دلیل و بی دلیل به خودمان بد میگوییم و لذت میبریم.

به خودمان فحش میدهیم و کیف می کنیم و میخندیم.

 

اقوام مختلف ایرانی را مسخره می کنیم و همه با هم کل ایران را !

 

بزرگان علمی، هنری، ادبی و دینی کشور خودمان را وسیله خنده و تفریح کرده ایم و هیچکس هم نباید فکر کند اینها نقشه است.


این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند، شما چطور؟


این روزها همه احساس می کنند در زندانی بدون دیوار دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند، شما چطور؟


این روزها همه شبیه زندانیان جنگ آمریکا و کره منتظر مرگ خاموش هستند٬ شما چطور؟


بیاییم از خواندن و شنیدن اخبار منفی‌‌ فاصله  بگیریم و تا میتوانیم به خود و اطرافیانمان امید بدهیم، احترام بگذاریم و در هرشرایطی شاد زندگی کنیم. 

 

⭐️با انتشار این مطلب در حفظ و ارتقاء سطح بهداشت روانی جامعه سهیم باشیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

یکی از مهمترین شاخصه های سرمایه گذاری میزان کنترل بر بازار مورد سرمایه گذاری است

 

دانلود رایگان کتابهای موفقیت و ثروت

یکی از مهمترین شاخصه های سرمایه گذاری  میزان کنترل بر بازار مورد سرمایه گذاری است. کیوساکی در کتاب هوش مالی خود در نظر گرفتن این شاخص را توصیه می کند.

منظور از کنترل بر سرمایه گذاری این است که  بر عوامل رشد یا کاهش مورد سرمایه گذاری اشراف اطلاعاتی وجود داشته باشد و سناریوهای مختلف برای شرایط متفاوت بازار در نظر گرفته شود.  این موضوع مهم  توسط  اغلب افراد نادیده گرفته می شود و آنها  بدون اشراف اطلاعاتی در بازارهای مختلف سرمایه گذاری کرده و ضرر می کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

نگاه به تغییرات ناگوار از منظر بیل گیتس

هرگاه خبرهای بد را به عنوان یک نیاز به تغییر و نه صرفا یک خبر ناخوشایند پذیرفتید، شما از آن شکست نخورده‌اید، بلکه چیزهای تازه‌ای از آن آموخته‌اید.

.

در زندگی هر شخصی روزهای پر چالشی وجود داره؛ روزهایی که ممکنه با اتفاق ها و خبرهای ناگواری همراه باشه. هروقت در چنین شرایطی قرار داشتید در قدم اول باید واقعیت رو بپذیرید و بعد به این فکر کنید که چه درسی باید از اون اتفاق بیاموزید.

.

فراموش نکنید که هیچ رویدادی در زندگی شما بی دلیل نیست و هر اتفاق یک معلمه با درسی جدید.

.

و مهمتر از همه به خاطر بسپارید که هر روز می توان متولد شد و از نو شروع کرد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

شش نکته‌طلایی در بازاریابی و قرارداد!!!



1- هرگز رقیب را نکوبید!


2-به جای تخفیف سعی کنید امتیاز بدهید. اگر تخفیف می‌دهید حتما امتیاز بگیرید و اگر تخفیف می‌دهید طوری باشد که مشتری بگوید "واووو" تخفیف گرفتم!


3- اگر مشتری می‌گوید محصول‌گران است یعنی دارد می‌گوید محصول ارزش ندارد. پس ارزش محصول را بالا ببرید و قیمت را کم نکنید.


4-هیچوقت قرارداد خالی دست‌مشتری ندهید حتما فیلدهای قرارداد را پر کنید و تحویلش بدهید.



5-حواستان باشد در حین مذاکره ۴۰ ثانیه وجود دارد که مشتری آماده هست به شما بله بگوید اگر استفاده نکنید فروش را باخته اید.


6-باید سیگنال‌های خرید را تشخیص بدهید تا بتوانید ۴۰ ثانیه را تشخیص بدهید و قرارداد را ببندید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

"به صدای درونتان گوش دهید"


یکی از پایه‌گذاران شرکت اپل وکسی که به او لقب «مغز دیجیتال» داده بودند، یکی از تاثیرگذارترین ثروتمندان جهان بود. جابز همیشه به تمام افرادی که از او یک نصیحت می‌خواستند می‌گفت: «به دنبال آرزوهایتان بروید، به‌دنبال رؤیاهایتان، هرقدر که رؤیاهایتان بزرگ باشد، می‌توانید به آن برسید.» استیو جابز یک‌بار در مصاحبه‌ای با برنامه دنیای امروز CNN گفت: «زمان شما محدود است، پس آن را به زندگی‌کردن به شیوه دیگران هدر ندهید، نگذارید قوانین و سنت‌ها برای شما تصمیم بگیرند، با فکر دیگران زندگی نکنید. برای زندگی خودتان ارزش قائل شوید.

 


باید برای آن چیزی که حس درونی و قلبتان به شما می‌گوید ارزش قائل شوید. حس درونی شما قبل از عقلتان می‌داند که شما چه می‌خواهید و باید چه کار کنید. گوش‌کردن به صدای درونتان باید اولویت‌ اول شما باشد و بقیه چیزها بعد از آن قرار می‌گیرند.»استیو جابز همیشه می‌گفت که آرزو و رؤیایش این است که ذره‌ای فعال در کهکشان باشد. باید بدانید که شاید چنین آرزویی به نظر بزرگ نباشد اما وقتی یک مرد بزرگ این را می‌گوید باید به آن دقت کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

نیاز به بازنگری در سیاست اقتصادی در ایران



یک مطالعه کارشناسی، با بررسی شرایط سیاست‌گذاری در اقتصاد ایران، مهم‌ترین دلیل برای انحراف از اهداف تصمیم‌های اقتصادی را، جای‌گیری خطا در سیاست‌‌گذاری عنوان می‌کند. 


مطابق یافته‌های این پژوهش در اقتصاد ایران، به جای بهره‌گیری از نرخ ارز در سیاست‌های تجاری، از این ابزار برای کنترل نرخ تورم استفاده شده و به جای بهره‌گیری از سیاست‌های پولی برای کنترل نرخ تورم، از این سیاست‌ها در جهت ایجاد اشتغال، رونق اقتصادی و پوشش کسری بودجه استفاده شده است. 


براساس یافته‌های این پژوهش، باید یک هماهنگی میان سیاست‌های اقتصادی به‌وجود آید؛ به‌نحوی‌که اگر سیاست‌های ارزی موجب ایجاد تورم در اقتصاد شود، این تورم ایجادشده را بتوان با یک سیاست پولی جبران کرد. 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

نظر باران بافت


وارن بافت هشدار داد خرید بیت کوین بیش از آن که یک سرمایه گذاری باشد، یک نوع قمار است.


به گزارش ایسنا به نقل از فوربز، وارن بافت با بیان این که فعالیت در بازارهای ارز مجازی غیر شفاف و عمدتا بی قانون است افزود هر کس به این ارزها دل خوش کند باید خود را آماده از دست رفتن سرمایه اش کند. وی برای توضیح بیشتر گفت: خرید ارزهای مجازی یک سرمایه گذاری نیست. درست مانند شبیه بازی قمار است که ممکن است فردا پولتان بیشتر شود یا آن را از دست دهید. این فقط مثل یک بازی خطرناک است.



بافت افزود: هنگامی که شما در زمینه ای سرمایه گذاری می کنید انتظار دارید اصل و سود سرمایه به شما برگردد اما در ارزهای مجازی این طور نیست و باید امیدوار باشید نفر بعدی حاضر باشد پول بیشتری از شما برای خرید آن‌ها بپردازد.


هر چند که اظهارات وارن بافت کاملا منفی نیست اما این اظهارات نشان می دهد تفاوتی در دیدگاه وی به ارزهای مجازی ایجاد نشده است. او پیشتر نیز بارها از ارزهای مجازی انتقاد کرده بود. وی از سال ۲۰۱۴ نیز از سرمایه گذاران خواسته بود خود را دور از ارزهای مجازی نگه دارند. حتی زمانی که ارزش بین کوین در سال ۲۰۱۸ به بیست و سه برابر ارزش سال ۲۰۱۴ رسید نیز بافت گفت: می توانم با اطمینان خاطر نسبتا زیادی بگویم که ارزهای مجازی پایان تلخی خواهند داشت.


یکی از مهمترین شاخصه های سرمایه گذاری  میزان کنترل بر بازار مورد سرمایه گذاری است. کیوساکی در کتاب هوش مالی خود در نظر گرفتن این شاخص را توصیه می کند.

منظور از کنترل بر سرمایه گذاری این است که  بر عوامل رشد یا کاهش مورد سرمایه گذاری اشراف اطلاعاتی وجود داشته باشد و سناریوهای مختلف برای شرایط متفاوت بازار در نظر گرفته شود. 

 این موضوع مهم  توسط  اغلب افراد نادیده گرفته می شود و آنها  بدون اشراف اطلاعاتی در بازارهای مختلف سرمایه گذاری کرده و ضرر می کنند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

چگونه با شناخت خودمان، ثروتمند شویم؟




یکی از شگفتی‌های بودن در این دنیا، زندگی با غریبه‌ای است که اصلا او را نمی‌شناسیم؛ هر کاری که انجام می‌دهیم روی او اثر مستقیم می‌گذارد. علاقه‌های او هم روی ما تاثیر بی مانندی دارند. این غریبه، گاهی ما را خوشحال و گاهی عصبانی می‌کند. گاهی چیز جالبی از او می‌بینیم و با دهان باز، مبهوت کارش می‌شویم.


بیشتر وقت‌ها به او کم محلی می‌کنیم، سرزنشش کرده و همه تقصیرها را به گردنش می‌اندازیم. این غریبه همچون ابر بهار، گریه می‌کند و ما همچون نامادری داستان‌های جن و پری، او را در قعر تنهایی‌اش به حال خود رها می‌کنیم. غریبه‌ای که درون ما زندگی می‌کند؛ خود واقعی ما.

» کلید خوشبختی، در دستان خودتان است در درونتان

حتما بارها شنیده‌اید که می‌گویند، کلید خوشبختی، دست خودتان است. در واقع کلید خیلی چیزها دست خودمان است. اما گاهی برایمان راحت‌تر است که بگوییم، من قربانی این زندگی شده‌ام. نقشی در آن نداشتم یا کسی به من حق انتخابی نداد. اگر تمایل دارید این وضعیت را تغییر دهید باید با غریبه درونتان، چیزی بیشتر از یک دوست شوید.


آیا برایتان پیش آمده که کاری را با عذاب انجام دهید؟ یا در حال انجام کاری، اصلا متوجه گذر زمان نشده و ندانسته در حین انجامش لبخند بزنید؟ تا به حال برایتان پیش آمده که برای رفتن به جایی یا خواندن کتابی، خرید چیزی، یا تماشای ماجرایی، آن‌چنان شور و هیجان، تمام سلول‌های بدنتان را پر کند که احساس کنید جسمتان به سرچشمه شادی تبدیل شده است؟ علت تمام این رفتارها، شادی یا ناراحتی عمق وجودتان است.


حیف نیست که تمام عمرمان را در کنار افراد دیگری بگذرانیم، برای شناخت آنها زمان، تلاش و گاهی هزینه زیادی صرف کنیم اما از کسی که درونمان است خبری نداشته باشیم و بدون شناخت او، این دنیا را ترک کنیم؟


» آشنایی با خود محترممان چندین و چند مزیت دارد:


مجانی است!

لذت بخش و هیجان انگیز است. (لذت آشنایی با بعد دیگر وجودتان به حدی شما را هیجان زده می‌کند که اشک در چشمانتان حلقه می‌زند.)

ما را ثروتمند می‌کند! ( 99 درصد ثروتمندان جهان را کسانی تشکیل داده‌اند که روی شناخت خودشان تلاش کردند. کسانی مانند استیو جابز، دارن هاردی، ایلان ماسک، والت دیزنی و… .)

اعتماد به نفسمان را تا سقف آسمان بالا می‎برد! (100 درصد کسانی که اعتماد به نفس ندارند خودشان را نمی‌شناسند. البته حق دارند، چطور می‌توان به یک غریبه اعتماد کرد؟!)

رابطه ما را با آدم‌های اطرافمان شگفت انگیز می‌کند!

از شر مشکل‌های روحی و روانی که گریبان گیرمان شده‌اند خلاص می‌شویم.

به آرامش می‌رسیم.

زندگی می‌کنیم!

در این سری از گفتگوها، قدم‌هایی را برای فوق‌العاده کردن رابطه خودمان با من درونمان برمی‌داریم. گام‌هایی که در مسیر قله شناخت او هستند و برای شادی، موفقیت و ثروتمند شدن ما همانند سوخت جت عمل می‌کنند.


» گام‌های شناخت خود محترم من «

۱ ) ابراز علاقه

عاشقتم، کلام عجیب و غریبی است. این چند حرف الفبا، که آرام و با وقار در کنار هم نشسته‌اند با چنان سرعت، دقت و کیفیتی در قلب انسان نفوذ می‌کنند که مثل و مانندی ندارند. شاید به همین دلیل است که نشان عشق و علاقه را همچون تیری که مستقیم در قلب عاشق، فرو رفته نقاشی می‌کنند.


شگفت انگیزترین کاری که در طول زندگی‌ام انجام دادم این بود که به خودم گفتم عاشقتم!

خیلی ساده، بسیار سریع و رک!

شما هم می‌توانید این کار را انجام دهید. مواد لازمش را هم در اختیار دارید.


یک آینه

اتاقی بسیار خلوت

خودتان

اتاقی بسیار خلوت را برای این کار انتخاب کنید تا بدون نگاه کنجکاوانه و گاهی عجیب دیگران، بتوانید چند لحظه تمرکز کنید. آینه را جلوی صورتتان بگیرید. یک دقیقه به چشمان خود خیره شوید. سپس، 5 بار با فاصله‌های چند ثانیه‌ای، در حالی که به چشمان خود خیره شده‌اید به خودتان بگویید، عاشقتم. چقدر عالی می‌شود اگر نام زیبای خود را در ابتدای این جمله بیاورید. مثلا این‌گونه خود را خطاب کنید: بیژن شهابی! به خاطر هر آنچه که هستی عاشقت هستم.


حس شگفت انگیز این روش را تنها باید تجربه کنید. اولین باری که این کار را انجام دادم، خیلی گریه کردم. چون یادم آمد که چقدر دلم برای خودم تنگ شده است. او را مدت زیادی تنها و بینوا رها کرده بودم و حالا این‌طور ناگهانی به او اعتراف می‌کردم که عاشقش هستم. هم جا خورده بودم، هم ذوق می‌کردم.


اعتراف به دوست داشتن خود واقعیتان را با خود بزرگ بینی، خود شیفتگی مزمن یا مثال‌های این چنینی اشتباه نگیرید. این کار، اولین قدم برای شناخت خود و پذیرفتن تمام آن چیزی است که سال‌ها سرکوبش کردید، مقصرش دانستید و حتی گاهی از او متنفر بودید. در حقیقت، کوچک‌ترین کاری است که می‌توانید در حق خودتان انجام دهید.


پیشنهاد می‌کنم حتما یک بار این روش را امتحان کنید. فقط 5 دقیقه طول می‌کشد اما زندگی‌تان را متحول می‌کند. اگر انجامش دادید، تجربه خود را برایم بنویسید. بی‌صبرانه منتظر شنیدن داستان عاشقانه شما هستم.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر