آدرس فروشگاه کتابهای موفقیت و ثروت IDPay.ir/ketab1401/file

چگونه می توانیم به قله موفقیت با قانون جذب صعود کنیم؟

اول پیشنهاد می کنم که از توجه به ظواهر بگذرید و روی این نکته تامل کنید که واقعا شما کی و چی هستید؟ا

 آیا می دونیدحدود بیست و چهار میلیون  کیلو وات ساعت  بر کیلو گرم انرژی پتانسیل در الکترون های اتم های بدن شما جای داده شده؟


یه قدرت طبیعی و فوق العاده.انرزی پتانسیل درون ما میتونه روشنایی یه شهر کوچک رو بمدت یک هفته تامین کنه.شما واقعا چی میخاید؟


یه ایده خوب در بخش خاصی از زندگی شما چقدر میارزه؟


چطور میتونم ثروت بیشتری بدست بیارم؟


تغییر زندگی بهتر برای من چطور اتفاق میافته؟


یعنی رویاهای من به واقعیت می پیونده؟


خب هر ساختمان و برجی در هر شهری رو در نظر بگیرید از فکر و دهن بشر مشتق شده است.


کلید  قفل ایده ها و ارزوها می دونید چی  باز میکنه ؟


 

قصد و اراده انسان..انچه ما دنبالش هستیم در خارج از وجود ما نیست بلکه درون وجود من هست.قانون جذب یه راز نیست بلکه بطور کامل بحث شده و شکافته شده وتوسط کسانی که می دونستند چطور به نفع خودشون بکار بگیرند مورد استفاده قرار گرفته است..یکی از دوستان ایمیلی زده بود و گفته بود قانون جذب برای من کار نمیکنه.. این مثل اینه که بگیم قانون جاذبه زمین کار نمیکنه..قانون جذب همیشه کار میکنه.عین قانون جاذبه زمین.بخاطر همینه که می تونید روی صندلی بشینید و معلق نشید.اما اگر از این قانون اشتباه استفاده کنید واز یه ساختمان بلند بپرید،خب اسیب می بینید.عین همین در مورد قانون جذب رخ میده.قانون جذب یه قانون ثانویه هست.قانون اصلی و اولیه قانون ارتعاشه.یه جنبش و ارتعاش درون وجود همه انسانها است که دیکته میکنه چه چیزی رو به زندگیتون جذب کنید.وقتی خودتون رو در فضای ارتعاش  داشتن ایده ها قرار بدید،هر چیزی در اون راستا باشه به طرف شما جذب میشه.انرژی های مشابه همدیگه رو جذب می کنن.اگر شما ارتعاش خوبی نداشته باشید،چیزهایی که دوست ندارید رو جذب خواهید کرد.قانون جذب همیشه کار میکنه و نکته مهم درک این قانونه که ذهن و بدن بصورت یکپارپه در هم ارتعاشی مناسب قرار بگیرندو چیزهایی که میخایم به سمت ما جذب بشن.اگر فکر می کنید از قانون جذب استفاده کردین و جواب دلخواهتون رو نگرفتید،شبیه دوشاخ لامپیه که به برق وصل می کنید و روشن نمیشه..شروع می کنیم به چک کردن ببینیم مشکل از کجاست..قانون جذب هم همینه.باید مشکل اتصال رو پیدا کرد.شما میخاین به فراسوی ذهن برید.و شروع به درک این کنید که ذهنتون چطوری کار میکنه.باید بفهمید این چیزهایی که الان در زندگیتون دارید چرا بدست اوردید و اگه داشته هاتونو دوست نداریدچگونه تغییرش بدید.حتما شنیدید افکار ما به اشیا تبدیل میشن.واقعا چنین اتفاقی میافته.افکار نظام باورهای ما میشن. برای ما شخصیت فردی می سازند.افکار به اشیا تبدیل میشن بشرطی که با احساسات ما هم راستا باشند. و با استعدادهای شما مطابقت داشته باشند.و با ندای وجدان درونی شما هم مسیر باشند.



هماهنگ با هر چیز دیگه که شما در کائنات دارید.هر چیزی زمانی یک فکر بوده.هر چیز ،چه درخت، چه آب وهر چیز دیگه ای توسط تجسم بشر شکل گرفته است.هر چیزی که فکر می کنیم خلقتی هوشیارانه در اون نهفته هست..تفکر عالی ترین عملیه که ما قادر به انجامش هستیم.و زمانی که فکر می کنیم داریم افکار مجزا رو کنار هم جمع می کنیم.و ایده ها رو خلق می کنیم.و با حفظ این ایده ها ذهن و ترکیب اون با احساس و هیجان باعث میشیم ایده ها به عمل تبدیل بشن. و همچنین باعث جذب میشن..فقط حرف زدن در مورد ارزوها و رویاها کافی نیست. واینکه در مورد ارزوها فکر کنیم و دعا کنیم که ارزوهامون براورده بشه.واقعا نیازه که دست بعمل بزنیم.بر اساس تجربه شخصیم با یک قدم عملی هر چیزی تغییر میکنه.پس لازمه کاری انجام بدید.شما با پرورندان دیدگاههای جدید سرنخ هایی رو می بینید که مثل جوانه سر در میارند.اگر به این جوانه ها توجه کنید، رشد می کند و جوانه و گل می دهند.ایده ها به این روش خودشون رو نشون میدن.مهمترین چیز اینه که به رشد ارزوهامون کمک کنیم.دست به اقدام بزنید. در عرض یک هفته با تمام قدرت تلاشی حیرت اور به خرج بدین.گامی بردارید که نشون بده شما به رویای خودتون اونقدر علاقه مند و متعهدید که هیچ ترس و تردیدی نمیتونه مانعی برای نرسیدن به اون بشه.دست به اقدام زدن برای ارزو هست که باعث انجام اون ارزو میشه.


قانون کائنات درست کار میکنه اما ما باید طرز استفاده از اون رو یاد بگیریم.با قدمهای کوچک میشه گامهای بزرگ برداشت. و اگر تکون نخورید سرجای خودتون تا اخر عمر باقی می مونید.اگر دست بعمل زدید و نتیجه ای نگرفتید،بدونید نتیجه در راهه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

8 مرحله مهم برای رسیدن به اهداف زندگی




هنگامی که کسی تصمیم به تعقیب رویاهای خود می کند، چیزی که موفقیت آنها را تعیین می کند، خود رویای نیست، بلکه این است که چگونه آنها را دنبال می کنند. واقعیت این است که هیچ فرمول مخفی برای رسیدن به اهداف زندگی وجود ندارد. این همه بستگی به اقدامات انجام شده و میزان تعهد در حال حاضر دارد. با این حال، داشتن یک استراتژی ضروری است تا اطمینان حاصل شود که اقدامات انجام شده در مسیر درست قرار گرفته و تلاش های ما هدر نرفته است.

 


اگر یک استراتژی تعیین هدف خوب وجود داشته باشد، موفقیت همیشه امکان پذیر است، که می تواند به هشت مرحله ساده تقسیم شود:


دقیقا همان چیزی را که می خواهید ببینید


برای رسیدن به یک هدف، ابتدا باید بدانیدکه چه جیزی میخواهید. یک هدف را ایجاد کنید و هرچه بیشتر در مورد رویای خود بدانید، باعث آماده تر شدن شما برای رسیدن به اهداف زندگی شما می شود.


برای رسیدن به اهداف زندگی خود یک مهلتی را تعیین کن


وقتی میخواهی رویایت را به واقعیت تبدیل کنی بهترین کار تنظیم زمان معقولی برای شما برای رسیدن به هدف خود است. بسته به ماهیت هدف شما، می تواند کوتاه تر (چند ماه) یا بلندتر (چندین سال) باشد. مهم نیست که چه مدت طول می کشد، تا زمانی که زمان کافی برای رسیدن به اهداف زندگی خود را قبل از مهلت تعیین شده خود داشته باشید.


زمان خود را تقسیم کنید

هنگامی که زمان مهلت خود را مشخص کردید، گام بعدی این است که زمان خود را برای کار بر روی اهداف زندگی  روزانه خود متصل کنید. مشخص کنید که چه تعداد ساعت شما مایل هستید و می توانید هر هفته به هدف خود اختصاص دهید و بیش از هفتروز تقسیم کنید. این به شما یک ایده کلی را می دهد که چگونه آن را در برنامه منظم خود قرار دهید. مشخص کنید کدام روز و زمان برای شما مناسب تر است تا فعالیت های جدید خود را مطابقت دهید تا کار به سوی هدف شما هیچ مشکلی برای دیگر مسئولیت های شما نداشته باشد.


اقدامات لازم برای جهت اهداف

 

فعالیت هایی را انتخاب کنید که متناسب با اهداف زندگی شما باشد

یکی از مهمترین مراحل انتخاب فعالیت هایی است که شما در جهت رسیدن به اهداف زندگی خود مشارکت خواهید کرد. این فعالیت ها هر روز نباید یکسان باشد، اما آنها باید در برخورد با شما از نقطه A به نقطه B به نفع شما باشند. اگر در تعریف اهداف خود مشخص بودید، باید به راحتی بتوانید که چه نوع اقدامات می تواند به شما در دستیابی به آنها کمک کند. سعی کنید برخی از تحقیقات را انجام دهید اگر هنوز مطمئن نیستید که چه راه هایی باعث موفق شدن ورسیدن به اهداف خود می شود.


تنظیم یک تقویم

هنگامی که شما متوجه شده اید که چه روز و چه زمانی به اهداف زندگی خود و نیز اقداماتی که انجام می دهید، اختصاص دهید، آن را در یک تقویم بنویسید و آن را جلوی دیدتان بزنید! نوشتن برنامه شما می تواند به ادغام آن در حالت معمول شما کمک کند و اطمینان حاصل کنید که در طی زمان های خاصی که برای کار روی رویاهای خود تعیین کرده اید، برنامه ای در دست نیست. این نیز به عنوان یک یادآوری روزانه برای زمانی که شما احساس تنبلی و یا بدون انگیزه هستید کمک  می کند.


 


دلایل رسیدن به اهداف زندگی را بنویس

راز پشت رشته انگیزه است، و راز پشت انگیز است دانستن اینکه چرا شما می خواهید چیزی را انجام دهید. لیستی از تمام دلایل ایجاد شده در این هدف را اولویت بندی کنید و آن را جایی که می توانید آن را اغلب مشاهده کنید بگذارید. یا حتی از آن لیست کپی کنیدو نگه داشتن آنها را در مکان های حتی بیشتر برای انگیزه اضافی کار بسیار عالی می تواند باشد. پیدا کردن آنچه الهام بخش شما به تعقیب رویاهای خود و نگه داشتن آن قطعات الهام بخش در ذهن خود. همیشه با خود نکات مثبت را یاداوری کنید.

 

اهداف خود را بنویسید

 

یک مجله  از اهداف زندگی خود درست کنید

هنگامی که شما در تلاش حماسی برای تحقق بخشیدن به رویاهای خود هستید، ایده خوبی است که یک مجله در مجاورت سابقه فعالیت های خود داشته باشید. دانستن چه چیزی کار می کند، چه چیزی کار نمی کند و آنچه شما باید تغییر دهید، ساده تر می شود وقتی متوجه شدید که همه چیز در یک مکان برای خودتان نوشته شده است. شما ممکن است دریابید که برنامه شما نیاز به تعدیل دارد و بازبینی اقدامات شما می تواند به شما کمک کند تا مشخص کنید که چه چیزی باید حفظ شود و چه چیزی باید جایگزین شود. شما همچنین می توانید مجله خود را برای نوشتن هر تحقیق مفیدی که در مسیر یا هر گونه نقل قول الهام بخش که می خواهید در دست داشته باشید، بنویسید.


جمع آوری پشتیبانی

یکی از مهمترین مواردی که به شما کمک می کند تا با اهداف زندگی خود در مسیر حرکت قرار بگیرید، داشتن یک سیستم پشتیبانی است. روش های بی شماری برای برقراری ارتباط با دیگران وجود دارد که می توانند به شما در سفر شما انگیزه دهند. شما می توانید به یک انجمن یا گروه آنلاین بپیوندید که در آن افراد مشابه برای یک هدف با هم جمع می شوند، دوستی پیدا کنید که دارای اهداف مشابه، استخدام یک مربی زندگی برای حمایت حرفه ای یا عضویت در یک وبلاگ یا منبع خبری که بتواند مفید و الهام بخش باشد مواد به طور منظم به شما می تواند کمک کند.


هیچ روحی برای رسیدن به آن بسیار بزرگ نیست و اگر هدف خود را باور نکنید و به یک استراتژی عملی یا مجموعه ای از مراحل از قبیل ارائه شده در اینجا بپردازید، هیچ اهمیتی ندارد. کنترل زندگی خود را با اقدامات عمدی که به شما کمک می کند اهداف خود را به دست آورید و در رویاهای خود زندگی کنید. بسیاری از آنها در همان مسیری قرار گرفته اند که شما در آن هستید


اعتماد به نفس پایه و اساس تمام موفقیت های شخصی است. وقتی به خودتان اعتقاد دارید می توانید هر چیزی را بدست آورید. اما زمانی که به خودتان شک می کنید شکست خواهید خورد. احساس اعتماد به نفس یک حالت مثبت ارتعاش است که در آن ذهن ناخودآگاه شما به سمت موفقیت یک چیز هدایت می شود. این زمانی است که شما تنها با تفکر و با تحقق هدف خود هماهنگ هستید. اعتماد به نفس شما میدان مغناطیسی شخصی شما است که جذب آن چیزی است که شما به آن علاقه دارید.


این تفکر که وقتی چیزی را میپسندید و در آن شکست می خورید، چیزی را از دست می دهید،اشتباه است. فقدان درک در مورد روانشناسی زندگی، دلیل آن است که بسیاری از مردم به سختی  به موفقیت می رسندویا شکست می خورند. ممکن است به نظر برسد که زیان خارجی بی حد و حصر است، اما از دست دادن دردهای داخلی بسیار عالی است. لازم است در نظر بگیرید که چگونه یک وضعیت ممکن است تا زمانی که شما در تلاش برای مشارکت آن هستید، تأثیری در مورد احساس شما داشته باشد..


هنگامی که اعتماد به نفس شما افزایش می یابد، موفقیت شما افزایش می یابد. هنگامی که  موفقیت افزایش می یابد، اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت. ایجاد تقویت مثبت به جای تقویت منفی. تمرکزکنید  بیشتر بر انجام کارهایی که نتایج مثبتی به دست آورده اید و کمتر در انجام کارهایی که موجب ناامیدی شما می شوند، تمرکز کنید. در موقعیت هایی قرار بگیرید که احتمال بیشتری دارید تا برنده شوید. کسب و کار موفق از قدرت رشد می کند. هر تجربه مثبت تقویت مثبت است که قدرت شما را افزایش می دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

کدام کارکنان را باید از سازمان اخراج کنیم؟

 


 بعضی وقتها با نیروهای سازمان مشکل داریم ولی نمیدانیم باید آنها را نگه داریم و یا اخراج کنیم.


آقای جیم کالینز در کتاب از خوب به عالی می گوید:

یکی از کارمندانتان را تصور کنید و به این سوالات جواب دهید:


اگر قرار باشد امروز این کارمند را استخدام کنید، آیا بازهم استخدام می کنید ؟

اگر این کارمند امروز به ما خبر بدهد که می خواهد سازمان را ترک کند، خوشحال می شویم ؟


خب ... جواب شما چیست ؟


جیم کالینز ادامه می دهد که اگر پاسخ اولی خیر و دومی بله باشد، این فرد را باید از اتوبوس سازمان پیاده کنیم !



اخراج شدن و اخراج کردن، برای طرفین یک کار سخت و پر استرس است. ولی در عین حال یک وظیفه مهم هر مدیری هم هست.


اگر کارمندانی دارید که متناسب سازمان و کارشان نیستند، هرچه زودتر باید اخراجشان کنید.


شاید این گفته کمی خشن و سختگیرانه باشد. ولی در واقع این کار لطف بزرگی به آنها هم هست. چرا که آنها هم حس خوبی به کاری که انجام می دهند ندارند و اگر در جای دیگری که تناسب بیشتری با آنها دارد، کار کنند، خوشحالتر و موفق تر خواهند بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

برخی از کارهایی که افراد موفق انجام نمی دهند

شاید بسیاری از ما خود را افرادی موفق بدانیم، اما اگر کمی دقیق تر شویم، متوجه می شویم که ما هم گاهی زمان خود را صرف انجام کارهای بیهوده می کنیم که در نهایت باعث می شود که نتوانیم آن چنان که باید و شاید، استعدادهای خود را شناسایی کنیم.

 بسیاری از افراد هنگامی که با شکست مواجه می شوند و احساس می کنند که نتوانسته اند به اهدافشان در زندگی برسند، به من که یک مشاور هستم، مراجعه می کنند. آن ها احساس می کنند که در مخمصه ای گیر افتاده اند و هرگز نمی توانند از آن رها شوند. خب یکی از مسائلی که من در ابتدا آن را مورد بررسی قرار می دهد، انجام کارهایی است که انجام دادن آن ها مانعی برای رسیدن افراد به موفقیت محسوب می شوند.من فکر می کنم همه ما، بارها و بارها خودمان را با انجام کارهایی مشغول می کنیم که نه تنها در رسیدن به اهدافمان نقش موثری ندارند، بلکه مانعی بر سر راهمان هستند.


مطمئنا من همزمانی با انجام برخی کارها زمان خود را هدر داده ام، اما هنگامی که به یک کارآفرین تبدیل شدم، فهمیدم هر ساعت و هر روزی که از عمر ما سپری می شود، چقدر ارزشمند است و از آن زمان تصمیم گرفتم حتی یک ثانیه از زمانی را که در اختیار دارم، تغییر ندهم؛ چرا که این زمان هرگز برنمی گردد.


شاید بسیاری از ما خود را افرادی موفق بدانیم، اما اگر کمی دقیق تر شویم، متوجه می شویم که ما هم گاهی زمان خود را صرف انجام کارهای بیهوده می کنیم که در نهایت باعث می شود که نتوانیم آن چنان که باید و شاید، استعدادهای خود را شناسایی کنیم و تنها زمان را از دست خواهیم داد. مهم تر آن که معمولا قدرت تشخیص این کارهای بیهوده را نداریم، مگر آنکه کسی آن ها را به ما گوشزد کند.



برای اینکه در زندگی فردی موفق باشیم بسیار مهم است که بدانیم ساعات روز خود را چگونه سپری می کنیم و نیز باید به دنبال روش هایی باشیم که بتوانیم با استفاده از آن ها، کارهایی را شناسایی کنیم که باعث می شوند که ما زمان و درواقع فرصت های خود را بسوزانیم!


ما در اینجا به 6 نکته اشاره می کنیم که افراد موفق برای هدر ندادن زمان خود به آن ها توجه می کنند:


امروزه مراجعه به رسانه های اجتماعی مانند چک کردن فیس بوک، تماشای عکس های اینستاگرام، خواندن مطالب توییتر و... بخشی از کارهای روزانه ما شده است. اما نکته این است که اگر شما نتوانید کنترلی بر روی این موضوع داشته باشید که چه مدتی در روز را برای مراجعه به این رسانه ها اختصاص دهید، مطمئن باشید که فرد موفقی نخواهید شد.


ساعت ها به سرعت سپری می شوند و شما در پایان روز خواهید دید به هیچ یک از کارهایی که می خواستید در طول روز انجام دهید نرسیده اید؛ بنابراین بهترین کار این است که زمان محدودی را صرف استفاده از رسانه های اجتماعی کنید. تمام این برنامه ها را ببندید و تنها بعد از اتمام کارهایتان، برای رفع خستگی به آن ها مراجعه کنید.


2- افراد موفق بدون نوشتن برنامه روزانه، روز خود را آغاز نمی کنند


افراد موفق برای هر روز خود هدف مشخصی دارند. آن ها هر روز فهرستی از برنامه های روزانه خود را بر روی کاغذ می آورند، بنابراین با زمان بندی که در طول روز برای انجام کارهایشان انجام می دهند، دیگر زمانی برای هدر دادن باقی نمی ماند؛ البته من معتقد هستم که نیازی به نوشتن جزییات نیست. شما می توانید مهم ترین برنامه هایتان را بر روی کاغذ بیاورید.


3- افراد موفق درباره اتفاقاتی که از محدوده کنترل آن ها خارج هستند، احساس نگرانی نمی کنند

افراد موفق می دانند که نگران بودن کمکی به آن ها نمی کند، مخصوصا زمانی که می دانند که کاری از دست آن ها بر نمی آید؛ بنابراین بهتر است وقت خود را بیهوده صرف نگران شدن و غصه خوردن نکنید و تنها بر روی انجام کارهایی متمرکز شوید که توانایی کنترل آن ها را داشته باشید.


4- افراد موفق هرگز با افراد منفی نگر معاشرت نمی کنند


افراد موفق همواره تلاش می کنند مثبت اندیش ها را در اطراف خود داشته باشند. آن ها زمانی را صرف ارتباط با افراد منفی نگر نمی کنند؛ چرا که می دانند نتیجه ارتباط با این افراد چیزی جز ناامیدی نیست. آن ها ترجیح می دهند که زمان خود را صرف ارتباط با افراد مثبت اندیش کنند تا هم از آن ها بیاموزند و هم انرژی مثبتی را که از آن ها دریافت کرده اند وارد زندگی خود کنند.



5- افراد موفق هرگز اشتباهات گذشته را تکرار نمی کنند


هر انسانی در زندگی خود مرتکب اشتباهاتی می شود، حتی انسان های موفق. اما نکته کلیدی این است که برای داشتن زندگی توام با موفقیت هرگز نباید یک اشتباه را دو بار تکرار کرد. افراد موفق هرگز زمانی را صرف تکرار یک اشتباه نمی کنند؛ چرا که می دانند تکرار اشتباهات زمان مفید آن ها را می گیرد و مسیر رسیدن آن ها به موفقیت را طولانی تر می کند؛ بنابراین بهترین کاری که آن ها می کنند این است که از اشتباهاتی که در گذشته مرتکب آن ها شده اند، درس بیاموزند و از آن ها در جهت رشد خود استفاده کنند.


6- افراد موفق همواره زمانی را به خود اختصاص می دهند


بارها و بارها برای همه ما پیش آمده است که به خاطر داشتن یک پروژه بزرگ و یا یک مسئولیت کاری سنگین، از خواب و تفریحات خود زده ایم. اما بدانید که افراد موفق هرگز خود را فراموش نمی کنند و به حال روحیشان اهمیت می دهند و زمانی را صرف خود می کنند؛ بنابراین با وجود تمام مشغله هایی که دارید زمانی در روز را صرف خود کنید تا به حل خود دست یابید. 


شما می توانید روز خود را با انجام کارهایی که دوست دارید شروع کنید. مثلا مدت زمانی کوتاهی را به مدیتیشن، ورزش و یا خواندن کتاب مورد علاقه تان و... اختصاص دهید؛ چون هنگامی که شما روز خود را با کارهای مورد علاقه تان انجام می دهید، از انجام دادن آن ها لذت می برید و انرزی مثبتی دریافت می کنید؛ بنابراین این احساس خوب به شما کمک می کند تا با قدرت بر روی بقیه ساعات روز خود متمرکز شوید و روز مفیدی را داشته باشید.


آیا شما هم در زندگی خود به انجام کارهایی می پردازید که زمانتان را هدر می دهند؟ آن ها را بیابید و با حذف آن ها گام بزرگی به سوی موفقیت بردارید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

ده کاری که هرگز افراد موفق انجام نمی دهند.

مجله پنجره خلاقیت: ما همه اشتباه می کنیم اما افرادی که از اشتباهات خود درس می گیرند، افراد موفق هستند.


«هرگز به عقب باز نگردید.» این چه معنی دارد؟ با مشاهداتی که روی افراد موفق انجام شد. دکتر هنری کلاد، نویسنده کتاب هرگز به عقب بازنگردید، ده کاری که هرگز انجام نخواهید دارد، نکات تکان دهند خاصی را کشف کرده است که در افراد وجود دارند- هرگز به روش قدیمی انجام کارها باز نمی گردند. و وقتی این اتفاق می افتد، آنها دیگر آن آدم قبلی نیستند. خلاصه کلام اینکه، آنها آن را فهمیده اند.


دکتر کلاد می گوید: «سال ها قبل، یک تصمیم تجاری اشتباه باعث شد که بحث جالبی با مربی خود داشته باشم. من درسی ارزشمند را به سخت ترین روش گرفتم و او به من اطمینان داد که: نکته خوب اینجاست که وقتی آن درس را گرفتی، هرگز به عقب برنگردی. هرگز آن را دوباره انجام ندهی.»


«من در شگفت بودم که آن نکته بیداری چیست که افراد موفق انجامش می دهند و آنها را به سمت موفقیت در تجارت، ارتباطات و زندگی سوق می دهند؟ مطالعه و بررسی آن نکات بیداری را آغاز کردم، و در طی سال ها روی آنها تحقیق کردم.»



اگرچه زندگی و تجارت درس های فراوانی دارند که به ما بیاموزند، دکتر کلاد 10 راه یادگیری را مورد بررسی قرار داد که افرادی با عملکرد عالی آن کارها را انجام می دهند و هرگز باز نمی گردند. افراد موفق هرگز دوباره...


1- به کاری که جواب نداده باز نمی گردند. 


ما هرگز نباید به یک شغل یا یک ارتباط شکست خورده که به دلیلی خوب به پایان رسیده است بازگردیم و انتظار داشته باشیم که این بار نتیجه ای متفاوت بگیریم بدون اینکه چیزی در آن متفاوت باشد.


2- کاری را که مستلزم این است که آنان شخصی باشند که نیستند انجام نمی دهد.


در هر کاری که انجام می دهیم باید از خود بپرسیم چرا این کار را انجام می دهم؟ آیا من برای این کار مناسب هستم؟ آیا این کار برای من مناسب است؟ آیا دوام دارد؟ اگر پاسخ هر یک از این سوالات منفی است، بهتر است دلیل خوبی برای ادامه آن داشته باشید.


3- هرگز سعی نمی کنند شخص مقابل را تغییر دهند.


وقتی در می یابید که نمی توانید کسی را مجبور به انجام کاری کنید، به او آزادی می دهید و اجازه می دهید که عواقب و نتایج را تجربه کند. با این کار، آزادی خود را هم باز خواهید یافت.


4- باور نمی کنند که می توانند رضایت همگان را جلب کنند.


وقتی دریافتید که در حقیقت غیرممکن است که رضایت همگان را جلب کنید، زندگی هدفمند را آغاز می کنید و سعی می کنید افراد درست و مناسب را راضی نگه دارید.



5- هرگز راحتی کوتاه مدت را به منفعت درازمدت ترجیح نمی دهند.


وقتی افراد موفق در می یابند که چیزی را می خواهند مستلزم قدمی دردناک و محدود به زمان است، انجام آن کار دردناک برایشان مهم نیست، زیرا این کار آنان را به منافع درازمدت می رساند. نادیده گرفتن این اصل زیربنایی ترین تفاوت میان افراد موفق و ناموفق در امور شخصی یا کاری است.


6- به چیزی یا کسی که در ظاهر بی عیب است، اعتماد نمی کنند.


طبیعی است که به سمت افراد یا چیزهایی کشیده می شویم که «افسانه ای» به نظر می رسند. ما عاشق تعالی هستیم و همیشه باید در پی آن باشیم. ما باید به دنبال افرادی باشیم که در کاری که انجام می دهند عالی هستند، کارمندانی که کارشان به بهترین شکل انجام می دهند، دوستانی که شخصیت درخشان دارند و شرکت هایی که پیشرو هستند. اما وقتی که کسی خیلی خوب تر از آن است که بتوان باور کرد، آیا چنین است؟ دنیا کامل نیست. دوره ای است. هیچ کس و هیچ چیزی بی عیب نیست و اگر آنها چنین ظاهر می شوند، دکمه توقف را فشار دهید.


7- آنها هرگز از تصویر بزرگ خود دست بر نمی دارند.


وقتی که بتوانیم تصویری بزرگ را ببینیم در زندگی و کار خود بهتر عمل می کنیم. برای افراد موفق، هیچ اتفاق منفردی به معنی کل داستان نیست. برنده ها این نکته را همیشه به خاطر دارند.


8- هرگز تلاش و کوشش پیوسته را فراموش نمی کنند.


مهم نیست چقدر چیزی به ظاهر خوب به نظر برسد، تنها با پشتکار و نگاهی عمیق و دقی است که در می یابیم چه چیزی را باید بدانیم: واقعیتی که به خود بدهکاریم.


9- هرگز از پرسیدن این پرسش سر باز نمی زنند که چرا در جای کنونی هستند.


یکی از بزرگ ترین تفاوت های افراد موفق با دیگران این است که افراد موفق همیشه در عشق، زندگی، ارتباطات و تجارت از خود می پرسند که در این موقعیت نقشی که ایفا می کنم، چیست؟ به بیان دیگر، آنها خود را قربانی نمی بینند، حتی وقتی که واقعا هستند.



10- هرگز فراموش نمی کنند که زندگی درونی شان برای موفقیت بیرونی نقش تعیین کننده دارد.


گاهی زندگی خوب رابطه چندانی با شرایط بیرونی ندارد. اما اغلب با آنچه که در درون هستیم خوشبختیم و احساس کمال می کنیم. تحقیقات این نکته را ارزیابی کرده اند. زندگی درون مان در خلق شرایط بیرونی مان نقش دارد.


و این گفته صحت دارد: افرادی که هنوز در تلاش برای یافتن موفقیت در حوزه های مختلف زندگی هستند، می توانند به یک یا چند الگوی این چنینی اشاره کنند و آن را دلیلی برای تکرار مجدد همان اشتباه نشان دهند.


همه اشتباه می کنند... حتی موفق ترین افراد. اما آنچه کامیابان بهتر از دیگران انجام می دهند شناسایی الگوهایی است که باعث آن اشتباهات می شوند و هرگز آنها را تکرار نمی کنند. به طور خلاصه، آنها از دردها درس می گیرند- دردهای خود و دردهای دیگران.


نکته خوبی که باید به خاطر سپرد این است که: درد اجتناب ناپذیر است، اما تکرار همان درد برای بار دوم در حالی که می توانیم از آن درس بگیریم و کار متفاوتی انجام دهیم، قابل اجتناب است. می خواهم بگویم: «ما نیاز به راه های جدید شکست نداریم... راه های قدیمی به خوبی کار خود را انجام می دهند.» وظیفه ما در تجارت و زندگی این است که ببینیم آن راه های منجر به شکست کدامند و هرگز آنها را انجام ندهیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

برخی از نکاتی که ثروتمندان رعایت می کنند


مدیریت موثر پول، مهارتی مهم در موفقیت است. خیلی از افراد موفق از سال های اولیه زندگی شان، تصمیم می گیرند که در مورد پول کارآمد باشند.



مجله پنجره خلاقیت - ترجمه افسانه محمودی یزدانی: مدیریت موثر پول، مهارتی مهم در موفقیت است. خیلی از افراد موفق از سال های اولیه زندگی شان، تصمیم می گیرند که در مورد پول کارآمد باشند. همچون هر جنبه دیگری از زندگی، آموزش تهدیدها و چالش های دنیا به خود بسیار مهم است. صرف وقت برای تسلط بر چند اصل مهم منجر به نتایج عالی در آینده می شود.


1- آنها ولخرجی نمی کنند


زندگی بر مبنای درآمدتان یک مهارت مدیریت مالی است. بعضی از ثروتمندترین افراد دنیا با تمام وجود این اصل را به کار بسته اند. برای مثال، سر جان تمپلتون، سرمایه گذار افسانه ای که تبدیل به یک میلیاردر شد، حتی وقتی از راه های محدود رشد کرد، 50 درصد از درآمدخود را پس انداز کرد. اگر این بیش از حد توان شماست، نگران نباشید. می توانید با پس انداز 10 تا 15 درصد از درآمدتان به موفقیت مالی دست یابید.



نکته: یادگیری چگونگی مدیریت درآمد وقت گیر است. با جستجوی راه هایی برای پس انداز آغاز کنید.


2- آنها روی قیمت متمرکز نمی شوند؛ اهمیت ارزش را درک می کنند


قیمتی که برای یک غذا یا یک لباس یا سرمایه گذاری در کاری می پردازید تنها بخشی از داستان است. افراد موفق به ارزش آن کالا هم می اندیشند. در سرمایه گذاری ها، چشم انداز رشد آن سرمایه گذاری در آینده را در نظر می گیرند. 


برای موارد شخصی، در پی محصولاتی با کیفیت بالا هستند که عمر بیشتری داشته باشند. برای مثال، ممکن است یک جفت کفش خوش دوخت تجاری قیمتی معادل 200 دلار یا بیشتر داشته باشد اما اگر از این کفش ها به خوبی نگهداری شود، سال ها عمر خواهند کرد.


نکته: محصولاتی با کیفیت بالا خریداری کنید که برای مدتی طولانی دوام داشته باشند.


3- آنها پول نقد خود را برای قیمت پایه و سود هدر نمی دهند؛ می دانند که سپرده های خود را چگونه مدیریت کنند


باید حدی بر اقساط خود در ماه بگذارید. به گزارش CNN، متوسط قیمت لوازم خانگی آمریکایی بیش از 15 هزار دلار بدهی و قسط همراه خواهد داشت. همچنین افراد موفق همیشه گوشه چشمی به کارمزدهای بانکی خود دارند؛ اینکه چه مقدار برای استفاده از ATM و تراکنش های دیگر می پردازند. وقتی نحوه کار سیستم را درمی یابید، اجتناب از این کارمزدها بسیار راحت خواهد بود.


تنها مرور 5 تا 10 دقیقه ای حساب مالی تان در هر ماه، تمام وقتی است که برای درک این کارمزدها و صرفه جویی در آن لازم است.


4- پس از تغییرات بزرگ در زندگی فراموش نمی کنند که دارایی خود را با آن هماهنگ کنند


آیا اخیرا ازدواج کرده اید؟ آیا همسرتان از آرزوهای تان اطلاع دارد؟ اینها نکاتی هستند که افراد موفق در امور مالی به طور موثر انجام می دهند. اختصاص دادن وقتی برای مرور زندگی خود و طرح های مالی تان حداقل یک بار در سال، روشی عالی برای قرار گرفتن در قله تغییرات مهم است.



5- آنها به درآمدی راکد قانع نیستند؛ در پی راه هایی برای افزایش درآمد هستند


بعضی ها درخواست پول بیشتری ندارند یا فقط برای افزایش چند درصدی و محدود خود را آماده می کنند. متاسفانه آن میزان درآمد یعنی که شما بی حرکت ایستاده اید و تورم، قدرت خرید شما را در خود می بلعد. در عوض، افراد موفق در پی راه هایی برای کسب درآمد بیشتر هستند. درآمد افزون، انتخاب هایی برای علایق شخصی، ظرفیت بیشتر برای پول دادن و نوعی حس امنیت به شما می دهد.


افراد موفق عملیات روزانه برای افزایش درآمد خود انجام می دهند. برای مثال، در دوره هایی آموزشی برای افزایش مهارت هایشان شرکت می کنند یا در ایده هایی برای افزایش خلاقیت شرکت خود همکاری می کنند. آنها می دانند که چگونه برای پول بیشتر، اقدام کنند.


نکته: به خود لطفی بکنید و زمینه هایی را بیاموزید که درآمد بالا دارند.


6- آنها ترازنامه مالی را نادیده نمی گیرند


رسیدن به موفقیت مالی نیازمند ایجاد عادت هایی آرام و مستمر است. این می تواند شامل عادت کنترل ترازنامه مالی تان شود. افراد موفق هر ماه، زمانی حدود 30 تا 60 دقیقه را به مرور تمامی حساب های مالی خود اختصاص می دهند: سرمایه گذاری ها، حساب های بانکی، کارت های اعتباری و ... وقتی خطایی نادیده انگاشتنی را می بینند، بلافاصله دست به کار می شوند.


نکته: یک زنگ هشدار دوره ای برای هر ماه در تقویم خود برای مرور حساب های مالی تان تنظیم کنید.


7- آنها در مورد پول، ریسک های احمقانه نمی کنند


از قول وارن بافت گفته اند: «دو قانون پول: قانون شماره یک این است که هرگز پول را از دست ندهید. قانون دو: به قانون یک توجه کنید.»


تمامی سرمایه گذاری ها تا حدودی خطر به همراه دارند (و بنابراین پتانسیل از دست دادن پول را هم دارند.) گفته شده که افراد موفق از دو ابزار قدرتمند برای اجتناب از ضرر و شکست استفاده می کنند. آنها ارزش بیمه و ایجاد دارایی درآمدزا برای کنترل خطر را درک می کنند. (مثل خانه و بیمه عمر)


یادتان باشد: اگر این کار خوب به نظر می رسد (یا اگر درک نمی کنید که کارایی آن به چه ترتیب است) صبر کنید و پرس و جوی فراوانی در این زمینه کنید.



8- وقتی بحث پول در میان است، وانمود نمی کنند که همه چیز را می فهمند


دنیا جایی بزرگ و پیچیده است. افراد موفق این واقعیت را می دانند و درک اش می کنند. وقتی موضوع پول در میان است اطلاعات بسیار زیادی هست که باید دانسته شود، به همین دلیل است که افراد موفق مثل وارن بافت محدودیت های خود را درک می کنند و بر قدرت هایشان تمرکز می کنند.


نکته: دانش پول و سرمایه گذاری خود را مرور کنید. اگر در ابتدای راه هستید، یک یا دو کتاب امور مالی شخصی را مطالعه کنید.


9- آنها مسوولیت را به افراد متخصص واگذار نمی کنند


افراد موفق در پی توصیه های افراد متخصص هستند و با این وجود هرگز مسوولیت را واگذار نمی کنند. برای مثال، بسیار معقول است که توصیه هایی را از حسابدار مالیاتی برای برنامه ریزی امور مالی جویا شوید اما، افراد موفق برای پرسیدن وقت می گذارند و آن فرد را برای گرفتن توصیه هایش ارزیابی می کنند.


نکته: وقتی از افراد متخصصی مثل حسابداران و وکلا جویای توصیه ای می شوید سوال بپرسید و توضیح بخواهید، وگرنه عمل به آن توصیه دشوار خواهد بود.


10- آنها اجازه نمی دهند که رفتن به دنبال پول بر دیگر ارزش ها سلطه یابد


در پی موفقیت مالی بودن هدفی ارزشمند است. منابع مالی مهم، انتخاب های بیشتری را در اختیار شما قرار می دهند تا به دلایلی که باورشان دارید، وقت و انرژی اختصاص دهید. همچنین می تواند به معنی دسترسی پیشرفته به تکنولوژی، بهداشت و فراغت باشد ولی افراد موفق درک می کنندکه موفقیت مالی تنها یک جنبه از زندگی موفق است.


برای مثال، نادیده گرفتن سلامتی در دنبال پول رفتن، یک استراتژی بسیار ضعیف محسوب می شود.


نکته: اهداف شخصی تان را مرور کنید تا ببینید آیا تعادلی بین اهداف مالی، اهداف شغلی، اهداف خانوادگی و دیگر فعالیت هایتان وجود دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

آیا ثروتمند شدن به بهره هوشی بالا نیاز دارد؟

هرچند مطلب زیر نتیجه تحقیقاتی در آمریکا و در آن به مشکلات ورشکستگی ، کارت اعتباری و مالیاتی که از جمله مسائل معمول مالی و اقتصادی آمریکاییان است اشاراتی شده است، اما بدون در نظر گرفتن این موارد و با توجه به اینکه این شیوه زندگی در ایران نیز آغاز شده است، میتوان از توصیه ها و نکته سنجیهای موجود در آن بهره مند شد.


 

راستش را بخواهید برای سرو سامان دادن به اوضاع مالی خود حتما نباید نابغه باشید. این یکی از نتایج تحقیقات جدید در زمینه هوش و تمکن مالی است که در طی آن با بررسی هزاران تن از اشخاص در دهه ۵۰ عمر، نشان میدهد که افرادی که دارای بهره هوشی یا IQ متوسط تا پایین هستند در پس انداز مالی به اندازه افرادی با IQ بالا موفق هستند. در عین حال، احتمال اینکه افراد باهوش درگیر مشکلات مربوط به کارت اعتباری شوند بیشتر است.


 

به گفته جی زاگورسکی (Jay Zagorsky) نویسنده این تحقیق و از دانشمندان محقق در زمینه منابع انسانی در دانشگاه اوهایو :" اگر من شخصی با هوش اندک باشم، نباید تصور کنم که برای پس انداز مالی، در هیچ زمینه یا شکلی ناتوان هستم و بالعکس، اگر دارای بالاترین بهره هوشی هم باشم، نباید تصور کنم که دارای ویژگی یا مزیت خاصی هستم."


"من اهمیتی به میزان IQ شما نمی دهم- شما میتوانید موفق شوید."



توجه به این نکته بسیار اهمیت دارد که این تحقیق در میان ۷۴۰۳ تن از افراد نسلی خاص- متولدین سالهای ۱۹۵۷ تا ۱۹۶۴ و اطلاعات مالی/اقتصادی آنان از سال ۲۰۰۴ انجام گرفته است. این احتمال وجود دارد که یک گروه سنی دیگر، عادات اقتصادی دیگری داشته باشد. از طرفی این تحقیق منکر این عقیده نیست که هوش بالاتر با درامد بیشتر همراه است، نشده است. این تحقیق از این جهت متفاوت است که در آن به بررسی ارتباط میان هوش و دو عامل دیگر پرداخته شده است:


 

▪ ثروت یا ارزش خالص که از تفاضل دارائیها و بدهیها حاصل میشود. زاگورسکی برای رسیدن به این رقم، سرمایه، حقوق ماهیانه، اموال نقد، سهام و هرگونه مال با ارزش را جمع بسته و سپس تمام دیون و بدهی ها را از آن کم میکند.



▪ تنشهای مالی که با سه پرسش مشخص میشوند: آیا دارای کارت اعتباری که تا سقف آن استفاده شده باشد هستید؟ آیا در پنج سال گذشته قسط پرداخت نشده یا قسطی که دو ماه دیر شده باشد داشته اید؟ آیا تا کنون اعلام ورشکستگی کرده اید؟

 

زاگورسکی عوامل خارجی موثر بر ثروت، از جمله تحصیلات، طلاق، ارثیه، سیگار کشیدن و سلامت روانی -اعتماد به نفس و توانایی کنترل خواسته های نا معقول- را نیز درنظر گرفته است و با شگفتی متوجه شده است که:

▪ در حالی که احتمال بالا بودن درآمد اشخاصی با IQ بالاتر از متوسط سه بار بیشتر از افراد دارای IQ زیر متوسط است، اما احتمال اینکه ثروت خالص گروه اول بیشتر از گروه دوم باشد تنها ۱.۲ برابر است. به عبارت دیگر، تعداد اشخاصی که با بهره هوشی کمتر از متوسط دارای درآمد بالا باشند اندک است، اما تعداد نسبتا زیادی از آنان "ثروتمند" هستند.


▪ میزان بهره هوشی، کم یا زیاد، نقش عمده ای در ثروت خالص ندارد. ثروت خالص گروه دارای بهره هوش متوسط در گروه مورد بررسی معادل ۱۸.۶ ماه از درآمد آنان است و ثروت خالص گروه باهوش -با IQ ۱۲۵ و بالاتر تنها اندکی بیش از ۲ سال حقوق آنان است.

 

▪ درآمد متوسط موارد مورد بررسی با بهره هوشی ۱۰۵ با درآمد متوسط افراد دارای IQ ۱۱۰ برابر است اما این گروه ثروت خالص بیشتری دارند.

 

▪ اوج احتمال بروز مشکلات اقتصادی در گروهی است که دارای بهره هوشی نزدیک ۱۰۰ هستند. زاگورسکی میگوید :" من تصور میکردم که افراد باهوشتر دارای ثروت بیشتری باشند و خوب، فکر میکردم چنن افرادی اشباهات کمتری مرتکب میشوند...فکر کردم که نکند دچار اشتباه شده باشم." اما هیچ اشتباهی صورت نگرفته بود.


به گفته شرمن دی. هانا (Sherman D. Hanna) اقتصاددانی که در دانشگاه اوهایو تدریس میکند و گزارش زاگورسکی را مطالعه کرده است، این تحقیق به بررسی فاکتورهایی که میتوانند تاثیر فراوانی بر تمایل فرد به پس انداز داشته باشند، نپرداخته است. افراد دارای بهره هوشی بالا مشاغلی با درآمد و مزایای خوبی دارند و به دلایل متعدد در زمینه مالی احساس امنیت میکنند. یا اینکه این افراد هم مانند دیگران دوست دارند تمام درآمد خود را خرج کنند.


هانا میگوید : از نظر یک اقتصاددان، هدف بالا بردن ثروت خالص نیست بلکه هدف باید بالا بردن میزان رضایت فرد از پول و دیگر منابع مالی خویش باشد. پس این تفاوت میتواند دلیل موجهی داشته باشد." همکاران دانشگاهی زاگورسکی هم چنین نظری دارند. آنها میگویند :" ما بسیار "ثروتمندیم". چون مجبور نیستیم ساعات متمادی کار کنیم و میتوانیم بر روی هر پروژه ای که بخواهیم کار کنیم."


هانا درباره قسطهای پرداخت نشده یا معوق نیز چنین توضیح داد که افراد دارای بهره هوشی پایین و درآمد پایین به احتمال فراوان کارت اعتباری نداشته و یا کارتهایی با سقف خرید پایین دارند و به همین دلیل از نظر اقتصادی محتاط ترند. از طرف دیگر دانشجویان بسیار باهوش این استاد با اطمینان از درآمد بالای آینده خود، دست به ریسکهای بزرگ مالی زده اند یا به امید شغل پردرآمد آینده، در یک سفر خارجی تا نهایت سقف کارت اعتباری خود را خرج کرده اند.


هانا یادآوری میکند که نمونه های مورد بررسی در این تحقیق بسیار اندک بوده است زیرا در کل ۲.۳% از کل جمعیت دارای بهره هوشی ۱۳۰ و بیشتر هستند که در این تحقیق در حدود ۱۷۰ نفر بوده اند. بهره هوشی ۱۴۰ و بیشتر نیز تنها در ۱% کل جمعیت دیده میشود.

با این وجود، این تحقیق در اثبات اینکه اصول ابتدایی مدیریت مالی بسیار ساده بوده و برای اشخاص دارای حداقل هوش نیز قابل اجرا هستند، کار خوب و موثری انجام داده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

راههایی برای موفقیت

کتابهایی که  می تواند تو را به موفقیت و ثروت می رساند.

زنی که ما او را اکنون با نام «مادر ترزا» می شناسیم در سن 47 سالگی تصمیم گرفت تغییرات اساسی در خود ایجاد کند. او سال ها در یک مدرسه خصوصی تدریس می کرد و با خود تصور کرد شاید در جای دیگری بیشتر موثر باشد و همین کار را کرد.

 

 

 

بیشتر مردم موفق عموما یک تغییر شغل اساسی در طول زندگی خود داشته اند. در سن 25 سالگی، مارک روث به این نتیجه رسید که فروش سهام شغل موردنظر او نیست. بنابراین، او به سمت مشاوره ساخت و ساز رفت و دوباره در سن 31 سالگی دوباره شغل خود را عوض کرد و کمپانی  Home Warranty of America را تاسیس کرد.

 

 

آیا احساس می کنید زمان تغییر و بازسازی شما نیز فرارسیده است؟ اگر این گونه است، چه شغلی برای خود انتخاب خواهید کرد؟

 

پیش به سوی موفقیت

دوری کلارک، نویسنده کتاب «دوباره سازی خود: برند خود را داشته باشید» در مورد تغییر شغل و مشکلات احتمالی آن سخن گفته است. او به خواننده کمک می کند تا موفق و رقابتی عمل کند. دوری خود نیز در طول خدمتش یک دوره بازسازی خود را تجربه کرده است.  او در MassBike به عنوان مدیر اجرایی کار می کرد، در Howard Dean به عنوان سخنگو بوده است و گزارشگر و نویسنده آزاد Phoenix بوستون نیز بوده است. اما اکنون شرکت خصوصی خود را دارد.

 

به اعتقاد دوری، مهم ترین مهارت برای بازسازی خود، قدرت سازگاری سریع است. برای این منظور نیر سه راهکار ذکر کرده است:

 

تبلیغ برای خود

شاید بسیاری از مردم به شما و پیشرفت حرفه ای شما اهمیتی ندهند اما می توانید با انجام تغییرات لازم این دیدگاه را تغییر دهید. به طور مثال، خیلی راحت از طریق سایت های اجتماعی می توانید توانایی ها و مهارت های خود را با دیگران مطرح کنید تا شناخت بهتری از شما داشته باشند.

 

 کمک گرفتن از دوستان

رسیدن به جایگاه بالاتر در شغل یا تغییر زمینه کاری شاید کمی مشکل به نظر برسد اما با داشتن یک گروه و همکاری آنها می توانید به موفقیت امیدوار باشید. از دوستان و آشنایان قابل اعتماد خود ایده و کمک بگیرید و توصیه های سازنده آنها را اجرا کنید.

 

روایت داستان

گاهی حرفه ای ها تصور می کنند دیگران شغل و فعالیت آنها و اهداف آنها را می دانند و می شناسند. اما بیشتر مواقع این گونه نیست. گاهی لازم است کارهایی انجام دهید تا مشاغل پیشین شما پاک و مردم فعالیت جدید شما را باور و درک کنند. با این کار می توانید موقعیت خوبی برای کار خود پیدا کنید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

چند حرکت هوشمندانه به سوی موفقیت مالی

کتابهایی که  می تواند تو را به موفقیت و ثروت می رساند.

برای بعضی افراد، چیزی لذتبخش تر از پول پس انداز کردن برای یک خانه سه خوابه با حیاط بزرگ نیست. بعضی دیگر هم رویای سفر به دور دنیا یا مرخصی یک ساله از کارشان را دارند. انتخاب اهداف مالی برای خود، رسیدن به آنها را برایتان آسانتر می کند.

 

1. اهداف مالی خود را تعیین کنید.

 

برای بعضی افراد، چیزی لذتبخش تر از پول پس انداز کردن برای یک خانه سه خوابه با حیاط بزرگ نیست. بعضی دیگر هم رویای سفر به دور دنیا یا مرخصی یک ساله از کارشان را دارند. انتخاب اهداف مالی برای خود، رسیدن به آنها را برایتان آسانتر می کند.

 

2. برای کمک به اعضای خانواده به دنبال روش های غیرمالی باشید.

توصیه های کاری، پیشنهادات شبکه سازی و غذا درست کردن در منزل برای دانشجویان مشابه پول نقد است. جوانانی که در منزل با پدر و مادرشان زندگی می کنند با انجام کارهای خانه و آموزش دادن به آنها در مورد کامپیوتر و تکنولوژی می توانند به والدین خود کمک کنند.

 

 

3. یک برنامه برای خرج و برج خود بریزید.

 

اغلب افراد حدود دو سوم درآمد خود را روی سه مورد اصلی خرج می کنند: غذا، مسک و حمل و نقل. البته پرداخت بدهی و اقساط، پس انداز، هزینه های خانه، و آیتم های اختیاری از جمله تفریح هم وجود دارد. با تخصیص اهداف خرج و مخارج در هر دسته، یک بودجه سالانه تعیین کنید.

 

4. در مقابل وسوسه فروشندگان به خرید اجناس شان مقاومت کنید.

 

فروشگاه ها کارشان این است که ما را وسوسه کنند پول خرج کنیم، ولی اگر از حقه هایشان آگاه باشیم، بهتر می توانیم در مقابل وسوسه هایشان مقاومت کنیم. کارت های قرعه کشی، رایحه دارچین در هنگام تعطیلات و حراج های کوتاه مدت، تکنیک هایی هستند که فروشندگان بکار می برند. آگاهی از آنها باعث می شود که راحت تر جواب منفی بدهیم.

 

5. گاهی باید "نه" بگویید.

 

گاهی قبل از کمک به دیگران و برای امنیت مالی خودتان باید جواب منفی به افراد بدهید. اگر به یکی اعضای خانواده که دچار مشکل شده است می خواهید کمک کنید، و مجبورید زیر بار بدهی بروید یا از پس اندازتان کمک کنید، مؤدبانه برایش توضیح دهید که می توانید به روش هایی غیر از دادن پول نقد، به او کمک کنید.

 

6. خرج های خود را ارزیابی کنید.

 

ارزیابی همه مخارج در پایان دوره دوهفته ای می تواند بینشی در مورد خرج های غیرضروری از غذا خوردن در رستوران تا کرایه تاکسی به شما بدهد. حتماً این ارزیابی ها را یادداشت کنید.

 

7. خودتان را برای کمک به والدین سالمند آماده کنید.

 

افراد 30 یا 40 و اندی ساله دیگر باید کم کم به والدین سالمند خود کمک کنند و این کمک ها شامل دادن پول، زندگی در یک خانه یا کمک به مدیریت پولشان می شود. 

 

8. قیمت های روی جنس را نپذیرید.

 

قیمت ها اغلب بیش از آنچه فکر کنیم قابل مذاکره هستند، حتی در فروشگاه های بسیار بزرگ. اگر جای دیگری آن جنس را با قیمت کمتری دیده اید، نترسید و از فروشنده بپرسید آیا می تواند جنس را به آن قیمت به شما بدهد. بدترین حالتش این است که می گوید "نه".

 

9. قبل از مراجعه به فروشگاه، در مورد اجناس روی اینترنت تحقیق کنید.

 

سایت های بررسی اجناس معمولاً اطلاعاتی در مورد اینکه کجا می توانید بهترین جنس ها با مناسب ترین قیمت ها را بیابید می دهند. همیشه قبل از مراجعه به فروشگاه ها، ببینید کدامیک قیمت مناسب تری دارند.

 

10. از بیش از یک منبع پول درآورید.

 

عدم امنیت شغلی در بازار امروز به معنای از دست دادن شغل یا مواجه شدن با کمبود حقوق است. اگر منبع دومی از درآمد داشته باشید، این دو مورد را تجربه نخواهید کرد. 

 

11. کسب و کار خودتان را آغاز کنید.

 

رکود اقتصادی به بسیاری از آمریکایی ها الهام داد تا به سراغ کارآفرینی بروند و بخشی از آن برای بدست گرفتن کنترل امور مالی شان بود. حتی کسب و کارهای نسبتاً کوچک مانند وبسایت هایی که از طریق آگهی کسب درآمد می کنند، یا گلخانه هایی که گل های مقرون به صرفه پرورش می دهند، می توانند منبعی از امنیت مالی محسوب شوند.

 

12. از افتتاح حساب اعتباری مشترک خودداری کنید.

 

از آنجائیکه اعضای خانواده معمولاً وام مشترک برمی دارند یا حساب مشترک باز می کنند تا به هم کمک کنند، ولی این کار گاهی به پیچیدگی هایی می انجامد. وقتی یکی از افراد صاحب حساب پول کم می آورد برای دیگری هم مشکل ایجاد می کند. به همین دلیل بهتر است حساب مشترک نداشته باشید.

 

13. در مورد حقوقتان مذاکره کنید.

 

در حالیکه بسیاری از کارگران و کارمندان از این که در این اقتصاد شغلی داشته باشند خود را خوش شانس می دانند، ولی گاهی درخواست افزایش حقوق می تواند حرکت هوشمندانه ای باشد. اگر شما اخیراً شغلتان را عوض کرده اید، ترفیع گرفته اید یا فهمیده اید که نسبت به همتایان خود حقوق کمتری می گیرید، زمان آن رسیده که با رئیس خود صحبت کنید و درخواست افزایش حقوق کنید.

 

14. ساده تر زندگی کنید.

 

گرانی باعث شده که صرفه جویی بیشتر به چشم بیاید. هنرهای دستی، آشپزی در منزل و حتی کوتاهی مو در منزل امروزه متداول تر شده است. تغییراتی در سبک زندگی از جمله استفاده از دوچرخه برای رفتن به محل کار بجای اتومبیل هم می تواند مخارج ماهانه را به حداقل برساند.

 

15. پول های اضافی را بدقت بررسی کنید.

 

پول درآوردن خارج از شغل تمام وقتتان می تواند مسائل مالیاتی را کمی پیچیده کند. همیشه تمام درآمدهایتان را ثبت کنید و همیشه کپی رسیدهایتان را نگه دارید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

یک اشتباه بهره‌وری که افراد هر روز مرتکب می‌شوند



موفقیت و کارآفرینی

" سرتان شلوغ است؟" وقتی کسی این سوال را از شما می‌پرسد، ممکن است بدون فکر کردن به علامت " تایید" سر خود را پایین بیاورید. احتمالاً احساس شما هم این است که هرگز وقت اضافی برای انجام کارهایی که واقعاً دلتان می‌خواهد، ندارید. به نظر شما آیا مشغله زیاد موجب می‌شود تا بهره‌وری بیشتری هم داشته باشید؟

اما سوال مهمی که مطرح می‌شود این است که آیا واقعاٌ کاری که انجام می‌دهید، مفید است؟ افراد پرمشغله با افراد مفید و مثمرثمر یکسان نیستند. شما می‌توانید فرد پرمشغله‌ای باشید بدون آن که کارایی خاصی از خود نشان دهید یا این که  فرد بسیار پربازده و کارآمدی باشید و همچنان وقت اضافی برای انجام کارهای دیگر داشته باشید. بنابراین،  باید این سوال را از خودتان پرسید که واقعاً مشغول انجام چه کاری هستید؟ و آیا این مشغولیت شما تا حد امکان هدف‌گرا هست؟



مردم اغلب فعالیت کردن را با بهره‌وری اشتباه می‌گیرند

 برخی افراد میزان کارایی و کارآمدی خود را با میزان فعالیتی که انجام می‌دهند، ارزیابی می‌کنند. هرچه بیشتر زحمت بکشید و عرق بریزید، کار بیشتری انجام داده‌اید. درس فیزیک بخش " کار" را به خاطر بیاورید. مردی که تمام روز تخته سنگی را هل می‌دهد و تمام نیرو و قدرتش را به کار می‌گیرد، اما تخته سنگ حرکت نمی‌کند. آیا واقعاً کاری انجام شده است؟ خیر، کاری انجام نشده است چون تخته سنگ تغییر وضعیت نداده و حرکت نکرده است.


به همین خاطر باید کار خود را ارزیابی کنید تا مطمئن شوید نیروی که صرف می‌کنید در جهت انجام یک کار کنشگرا و مهمتر از آن یک کار پربازده و مفید است.


بهترین راه برای مفید و پربازده بودن، تجزیه اهداف به بخش‌های کوچکتر است

وقتی به هدف بعدی خود فکر می‌کنید، مراحل رسیدن به آن هدف را در نظر بگیرید. این اقدام باعث می‌شود که حجم تلاش‌های خود را به حداقل برسانید و  هر زمان روی بخشی از کار تمرکز نمایید. فرض کنید هدف شما ساختن یک خانه است.  شما نمی‌توانید بخشی از زیرزمین خانه را بسازید و بعد به سراغ سقف خانه و بعد دیوارها و لوله کشی ساختمان بروید. شما باید خانه را در چند مرحله بسازید. ابتدا باید زیربنای خانه را پی ریزی کنید. و بعد اسکلت را بسازید و قبل از نصب دیوارها لوله کشی خانه را انجام دهید. شما با اضافه کردن قسمت‌های دیگر خانه را کامل می‌کنید.


هدف کلی ساختن یک خانه ممکن است سخت و دشوار به نظر برسد. اما وقتی این هدف را به بخش‌های کوچکتر و تدریجی تقسیم می‌کنید، قابل دستیابی خواهد بود. البته قرار نیست که ارزش کار شما پس از اتمام کار مشخص شود. وقتی  ساخت یک اتاق خواب یا آشپزخانه را کامل می‌کنید می‌توانید به ارزش کار خود پی ببرید. شما این فرایند را به صورت تدریجی طی می‌کنید.


کار کردن در جهت اهداف مورد نظر هم به همین شکل می‌تواند صورت بگیرید. اما برای آن که پیشرفت کنید، باید اهداف خود را به شکل روشنی تعریف نمایید. رویای نوشته شده یک هدف است. هدفی که به بخش‌های کوچکتر تقسیم شده، یک برنامه است، شما باید با انجام برخی اقدامات از این برنامه حمایت کنید تا رنگ واقعیت خود بگیرند. درست مانند ساخت یک خانه، برای آن که هر یک از آن بخش‌های کوچکتر کنار هم قرار بگیرند، نیاز به طرح‌های روشن و دقیق دارید و باید دید روشنی از همه چیز داشته باشید.


یکی از بهترین راه‌‌های افزایش بهره‌وری و کار کردن در مسیر صحیح، کم کردن سرعت است. اگر از ابتدا کارتان را خوب آغاز کنید، در دراز مدت به واسطه کنترل خسارت‌های احتمالی، زمان زیادی را صرفه جویی خواهید کرد. ابتدا، یک تصویر کلی در ذهن خود داشته باشید. همانطور که این تصویر واضح می‌شود، هر یک از این مراحل تدریجی و پیش رونده نیاز به رنگ آمیزی خواهند داشت. اما شما نمی‌خواهید این فرایند رسیدن به هدف همچون یک قطار سریع‌السیر عمل کند و از نقطه A به نقطهB  و سپسC  برود. چون این ذهنیت منجر به یک اندیشه یک طرفه می‌گردد و برای آن‌هایی که سعی دارند به اهداف نهایی خود دست پیدا کنند، ذهنیت سازنده‌ای نیست. شما فقط انرژی زیادی را صرف انجام یک کار می‌کنید در حالی که بهتر است کارهای کوچکتر را در جهت رسیدن و دستیابی به کار اصلی خود انجام دهید.


باید بتوانید محوری حرکت کنید. یعنی یک نگاه کلی به زندگی خود داشته باشید و اقدامات خود را در جهت سه یا چهار موردی که واقعاً مهم هستند، صورت دهید، این کار "چابکی شخصی" نامیده می‌شود. چابکی شخصی یک چارچوب ساده است که به شما کمک می‌کند تا کارهای مهمتر را در الویت قرار دهید و تشخیص دهید کدام کارها از اهمیت کمتری برخوردار هستند تا انرژی و وقت کمتری را به آن‌ها اختصاص دهید.



مراحل تدریجی و پیشرونده را در جهت برآورده شده اهداف بزرگتر الویت‌بندی کنید

انعطاف‌پذیری و پذیرش تغییر، قابلیتی است که به شما امکان می‌دهد تا بدون از دست دادن حتی یک مرحله به کارها بپردازید و پیش بروید. اگر همه کارها در الویت باشند، عملاً هیچ کاری در الویت نیست. در هر حال اگر می‌خواهید به جای مشغولیت بیهوده، هدفمند ، پربار و مفید باشید، یک قدم به عقب بردارید. آهسته‌تر حرکت کنید، گام‌های کوچکتر بردارید و پویاتر باشید، چیزی که در نهایت موجب می‌شود تا بهره‌وری بیشتری داشته باشید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر