آدرس فروشگاه کتابهای موفقیت و ثروت IDPay.ir/ketab1401/file

مهمترین درس های زندگی را از برت فاکس بیاموزید



او می گویند صبح ها با لبخند بیدار می شوم و با این تصور از خواب بلند می شوم، که هیچ مشکلی وجود ندارد و همه چی سر جای خودش است. با نگاهی به بیرون تنها زیبایی ها را میبینم و به این موضوع فکر میکنم که سختی ها را پشت سر گذاشته ام و الان قرار است از داشته هایم لذت ببرم.


رمز موفقیت

۱- نگران پول نباشید

در عوض مترصد فرصت‌ها باشید و می‌بینید که پول به دنبال آن خواهد آمد. این نگرش بهترین راهی است که باعث می‌شود از فرصت‌های شغلی خود سود ببرید. به دنبال پول بودن، مخصوصاً اگر در ابتدای راه شغلی خود باشید، نتایج جالبی به دنبال ندارد. بهتر است مهارت‌ها و دانش خود را تقویت کنید که در بلندمدت، هم برایتان پول به همراه می‌آورد و هم شادی.


۲- در جوانی ریسک‌پذیر باشید

تا جوان هستید هیچ فرصتی را از دست ندهید، حتی اگر از پایان راه مطمئن نیستید. پتانسیل پیشرفت شما در خطر کردن و ریسک‌پذیر بودن است. البته ادعا نمی‌کنم باید در مسیرهایی قدم بگذارید که مشخصاً بی‌نتیجه هستند. منظور ریسک‌های حساب‌شده و هوشمند است. اگر بدون تدبیر و تعقل به هر سمتی بروید، مجبور می‌شوید تا آخر عمر مشغول التیام دادن آسیب‌هایی باشید که می‌بینید.


۳- بر یک پایان مثبت و موفق متمرکز شوید

هنر تمرکز در زندگی و کسب‌وکار نقش مهمی دارد. هنگامی‌که بر چند کار مشخص متمرکز شوید، بسیار بهتر و مؤثرتر عمل می‌کنید. اگر خود را با اهداف مختلف و پراکنده سرگرم کنید، وقت کافی برای توجه به هیچ‌کدام نخواهید داشت.


۴- پشتکار بسیار باارزش‌تر از استعداد است

وودی آلن می‌گوید: « مردم همیشه به من می‌گویند که می‌خواهند یک فیلم‌نامه یا نمایشنامه یا رمان بنویسند. ولی فقط تعداد انگشت‌شماری واقعاً این کار را می‌کنند. بقیه افراد بدون اینکه به نتیجه‌ای برسند از بازی خارج می‌شوند. آن‌ها نمی‌توانند از پس نوشتن برآیند، برای اینکه دست به عمل نمی‌زنند. وقتی شما جرئت کنید وارد گود شوید، مثلاً شروع کنید به نوشتن، نیمی از مسیر موفقیت را طی کرده‌اید. برای همین می‌گویم ۸۰ درصد از موفقیت حضور داشتن است. این بهترین درسی است که زندگی به شما یاد می‌دهد.»


۵- مثبت اندیشی راه فرصت‌ها را به زندگی شما باز می‌کند

فرصت‌ها همیشه در اطراف ما هستند. فقط باید بتوانیم آن‌ها را ببینیم. منفی نگری زندگی را برایتان به‌قدری تیره‌وتار می‌کند که نمی‌توانید ببینید چه فرصت‌هایی دقیقاً همین‌جا و پیش روی شما هستند. وقتی نگاه مثبتی داشته باشید، می‌توانید از هر اتفاقی برای یک زندگی شاد و موفق استفاده کنید. سعی کنید یک دوره سی‌روزه مثبت اندیشی را امتحان کنید. خودتان متوجه نتایج آن خواهید شد.


رمز موفقیت

۶- به پیشروی ادامه دهید

زندگی هیچ‌وقت همه قطعات پازل را جلوی شما قرار نمی‌دهد. موفقیت شما به این بستگی دارد که بتوانید خودتان تکه‌های گم‌شده را پر کنید.اگر صبر کنید تا همه‌ی اطلاعات لازم هر پروژه را به دست آورید، تا ابد معطل می‌شوید؛ مخصوصاً در دنیای امروزه که بازارها قبل از اینکه حتی تصور کنید، تغییر می‌کنند.


۷- تفاوت شکست و پیروزی این است که بتوانید پس از زمین خوردن بلند شوید

شکست خوردن دردناک است و رنج زیادی می‌آورد. شما باید از آسیب‌ها، دردها و افکار منفی عبور کنید. همه‌ی ما بارها شکست‌ خورده‌ایم. افراد موفق کسانی هستند که در هر شرایطی شانه‌های خود را بالا می‌اندازند و به مسیرشان ادامه می‌دهند.


۸- برای خواسته‌های دیگران زندگی نکنید

نگذارید پدر و مادر یا دوستانتان به شما بگویند بهتر است چه‌کاری انجام دهید و چگونه زندگی کنید. نصیحت و توصیه‌های آن‌ها را بشنوید ولی کاری را انجام دهید که خودتان فکر می‌کنید صحیح است.


۹- مهم نیست چه‌ کاری پیش روی شما است؛ همیشه حداکثر تلاشتان را بکنید

گاهی شغلی را که می‌خواهیم، به دست نمی‌آوریم. گاهی اوقات سزاوار ترفیع هستیم و آن را به دست نمی‌آوریم. هیچ‌کدام از این شرایط نباید عملکرد شما را ضعیف کند. اگر همه انرژی و تلاشتان را به کار نبرید فقط به خودتان صدمه می‌زنید. اگر همه‌ی انرژی و انگیزه‌ی خود را روی هدفتان نگذارید، هرگز به شغل، ترفیع یا هر جایگاهی که مدنظرتان است نمی‌رسید.


۱۰- تا وقتی نفس می‌کشید تسلیم نشوید

هرگز از خودتان و خواسته‌هایتان دست نکشید. منظور این نیست که با کورکورانه پیش رفتن و توجه نکردن به شرایط و بازخوردها به اهدافتان دست پیدا می‌کنید. روی مشکلات کار کنید و همه‌ی بازخوردها را زیر نظر قرار دهید تا توقف‌ناپذیر شوید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

8 درس جاودانه زندگی از وارن بافت



دونالد لاتوماهینا می‌گوید که من اخیرا کتاب اصول سرمایه گذاری وارن بافت را خوانده‌ام. این کتاب در مورد اصول سرما‌یه‌گذاری وارن بافت در سال‌های مشارکت او (1956-1970)، سال‌ها قبل از برکشایر هاتاوی است. ایده‌ این کتاب این است که او مبلغ نسبتا کمی را در آن زمان سرمایه گذاری می‌کرد و بنابراین اصول او برای سرمایه‌گذاران فردی و کوچک بسیار مناسب‌تر است. در ادامه برای آشنایی با 8 درس زندگی از وارن بافت با  ما همراه باشید.


این کتاب، یک کتاب سرمایه‌گذاری است، اما من درس‌های زندگی را از آن آموختم. در اینجا می‌خواهیم به 8 درس جاودانه زندگی از وارن بافت را برای پیشرفت در زندگی با شما به اشتراک بگذارم.


1. بر روی دانش خود سرمایه‌گذاری کنید

در طول خواندن این کتاب، من تحت تأثیر عمق دانش سرمایه‌گذاری بافت قرار گرفتم. او هنگامی که سرمایه‌گذاری را شروع کرد تنها 25 سال داشت. اکنون متوجه‌ می‌شوم که چرا او تنها دانشجوی استادش بنجامین گراهام بود که تاکنون نمره الف را کسب کرده است.


اما او چگونه می‌توانست چنین دانش عمیقی داشته باشد؟ جواب این سوال این است که او بر روی دانش خود سرمایه‌گذاری کرده و روزانه زمان زیادی را صرف مطالعه می‌کرد.


این درس زندگی او کاملا آشکار است؛ شما باید بر روی دانش خود سرمایه‌گذاری کنید. دانش قدرت است و داشتن مزیت دانش، شما در زندگی به سمت جلو سوف خواهد داد.


2. تکالیف خود را انجام دهید

در دنیای سرمایه‌گذاری همانند هر حوزه دیگری از زندگی، بسیاری از مردم بدون اینکه بدانند چه کاری انجام می‌دهند، کارهای خود را انجام می‌دهند. آن‌ها به فقط کورکورانه از جمعیت و یا از نظر برخی از کارشناسان پیروی می‌کنند.


اما بافت این‌گونه نبود. او همواره می‌دانست که چه کاری انجام می‌دهد، زیرا او تکالیف خود را انجام داده بود. او قبل از اینکه تصمیم به سرمایه‌گذاری بگیرد، ساعت‌های بی‌شماری را صرف تحقیق و تحلیل حقایق می‌کرد. در واقع، او به حدی در این کار غوطه‌ور بود که می‌توانست گزارش مالی بسیاری از شرکت‌ها را از حفظ بخواند.


بنابراین هر کاری که می‌کنید، تکالیف خود را انجام دهید، از کاری که انجام می‌دهید آگاهی داشته باشید.


3. از آنچه نمی‌دانید آگاهی داشته باشید

با توجه به نکته قبلی، شما باید تمایل داشته باشید که نسبت به آنچه نمی‌دانید آگاهی داشته باشید. بسیاری از مردم به دلیل غرور خود از اقرار به چیزهایی که نمی‌دانند خودداری می‌کنند و نتیجه این کار چه می‌شود؟ آن‌ها در نهایت کارهایی که درکی از آن ندارند را انجام می‌دهند.


بافت از اینکه بگوید، یک فرصت برای سرمایه‌گذاری را درک نمی‌کند، دریغ نمی‌کرد. در چنین مواردی او از کنار فرصت‌های این‌چنینی می‌گذشت.


4. صرفه‌جو باشید

بافت با وجود ثروت فراوانش به خاطر شیوه زندگی صرفه‌جویانه‌اش شناخته شده است. این کتاب به ما دلیلی برای این شیوه زندگی او می‌دهد و آن درک او از بهره مرکب بود.


وارن بافت می‌داند که اگر امروز مقدار کمی پول سرمایه‌گذاری شود، می‌تواند در سال‌های آینده به مبلغ قابل توجهی تبدیل شود. حتی گفته شده است که بافت این‌گونه فکر می‌کرد که یک اصلاح موی سر 10دلاری در واقع برای او 300هزار دلار هزینه برداشته است.


درست است این تفکر کمی افراطی است، اما هدف آن کاملا مشخص است؛ هرگونه هزینه غیرضروری در طولانی مدت، برای شما هزینه‌‌های زیادی را در بر خواهد داشت.


5. به اصول‌ خود پایبند باشید

دورانی در زمان مشارکت بافت وجود داشته‌اند که در طی آن دیگر مدیران سرمایه‌گذاری، با استفاده از روش‌های سودآور، پول بیشتری نسبت به بافت در مشارکت خود به دست می‌آوردند. با وجود سودآور بودن این روش‌ها به آسانی می‌توان وسوسه شد و به دنبال روش‌های دیگران رفت. اما بافت به اصول خود پایبند بود. او قصد داشت تا به دنبال شیوه‌های دیگران نرود.


6. تکامل بیابید

پایبندی به اصول به این معنا نیست که در طول زمان تکامل نیابید، بلکه برعکس، شما باید با تغییر زمان، تکامل یافته و پیشرفت کنید.


بافت این کار را با تکاملِ اصولی که با آن زندگی می‌کرد انجام داد. او به اصول خود پایبند بود، اما اصول او در طول زمان تکامل می‌یافت. یکی از اصول تکامل یافته او از "خرید یک کسب و کار مناسب با قیمتی فوق‌العاده" به "خرید یک کسب و کار فوق‌العاده با قیمتی مناسب" بوده است.


7. تمرکز کنید

تنها راه بازگشتی برتر تمرکز بر روی سرمایه‌گذاری شما است. در مورد بافت، او مایل بود که  40درصد از سرمایه را بر روی یک فرصت سرمایه‌گذاری کند. هنوز هم تنوع وجود دارد اما نه بیش از حد، چرا؟ زیرا سرمایه‌گذاری بر روی بهترین ایده شما بهتر از سرمایه‌گذاری بر روی ایده‌های متوسط شما است.


به طور مشابه، شما باید در زندگی خود تمرکز داشته باشید. شما در هر صورت به تنوع نیاز دارید (مثلا زندگی اجتماعی‌تان)، اما هنگامی که فرصت خوبی را ‌می‌یابید، باید تلاش خود را متمرکز کنید.


8. بدانید که چه موقع دست از کار بکشید

در سال 1970، بافت تصمیم گرفت تا مشارکت خود را با توجه به وضعیت بازار و منافع شخصی خود به پایان برساند. او سپس خود را به مدیریت برکشایر هاتاوی رساند.


چیزی که باید بیاموزید این است که شما باید بدانید که در چه موقع دست از کاری بکشید و به کار بعدی خود رو بیاورید. در زندگی فصولی وجود دارد و هنگامی که زمان کوچ به فصلی دیگر فرا می‌رسید، شما باید تمایل داشته باشید که فصل گذشته را رها کنید. بسیاری از افراد به اندازه‌ای با فصل قدیمی زندگی خود خو گرفته‌اند که نسبت به حرکت به سمت فصلی جدید تردید دارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

در زندگی با این واقعیت‌های مهم رو به رو شوید تا بهتر و شادتر باشید


هر فردی در زندگی خود با مشکلات و چالش‌های زیادی مواجه است. شاید هر روز گرفتار احساسات منفی و ناخوشایندی شویم یا نگرانی به سراغمان بیاید، آشفته می‌شویم و احساس تنهایی داریم، مدام در ذهن خود "ای کاش"هایی می‌گوییم و فکر می‌کنیم این زندگی‌ای نیست که توقع اش را داشتیم. توصیه می‌کنیم تنها یک بار بنشینید و بدون ایده آل گرایی به واقعیت‌های زندگی‌تان نگاه کنید. در ادامه با یوکن همراه باشید تا چندین مورد از واقعیت‌های زندگی را به شما بگوییم که تاکنون به آن‌ها فکر نکرده‌اید.


احساسات و حال ناخوشایند ما از ذهن و تفکراتمان نشات می‌گیرد. شاید برخی از این فکر و خیال‌ها درست باشد، اما خودمان هستیم که به آن‌ها پر و بال می‌دهیم و ذهنمان را درگیر یک زندگی ایده آل می‌کنیم.


فکر می‌کنید چرا گاهی نگران و مضطرب می‌شویم؟ زیرا می‌ترسیم به چیزی که می‌خواهیم نرسیم. چرا مدام امروز و فردا می‌کنیم؟ چون از تلاش کردن فراری هستیم. چرا در مقابل شکست‌های عشقی زانو می‌زنیم؟ چون فکر می‌کنیم لیاقت بیشتری داریم.


پس به این صورت تمام احساسات منفی را برای خود توجیه می‌کنیم و با این تفکرات از لذت‌های زندگی دور می‌شویم. همین حالا نفس عمیقی بکشید و تمام افکار منفی را از ذهن خود دور کنید. روی چیزهایی متمرکز شوید که می‌توانید هم اکنون آن‌ها را احساس کنید، به عطر خوبی که استشمام می‌کنید، به‌سلامتی تان، به زیبایی‌های اطرافتان، به کسانی که در اطراف شما هستند. هیچ وقت اتفاقات و انسان‌های اطراف خود را با معیارهای ایده آل گرایانه قضاوت نکنید. اگر واقعیت‌های زندگی را قبول کنید، می‌توانید برای بهبود آن‌ها گامی بردارید.


در ادامه شما را با 20 واقعیت زندگی آشنا می‌کنیم که باید در زندگی خود بپذیرید:


در اطرافمان مسائل زیادی است که قادر به کنترل آن‌ها نیستیم

 باید قبول کنید که نمی‌توانید تمام اتفاقات پیرامون خود را کنترل کنید، تنها باید واکنش درستی در مقابل آن‌ها نشان دهید. نوع عکس‌العملی که به اتفاقات پیرامون خود نشان می‌دهید، حاکی از میزان قدرت و تحمل شماست.


انتظارات بالا سبب ناراحتی‌ها و دل شکستگی‌های بزرگ می‌شود

وقتی می‌توانیم شادی واقعی را درک کنیم که زندگی را همان طور که هست بپذیریم و قدردان داشته‌هایمان باشیم.


هر کسی عیب و نقصی دارد

اگر می‌خواهید منتظر بمانید تا کامل شوید و آن وقت ایده‌ها، استعدادها و مهارت‌های خود را بروز دهید، هیچ وقت به این هدف دست نخواهید یافت.


عمری را که به نگرانی سپری کرده‌اید، هدر رفته است

نگرانی هیچ کمکی به رفع مشکلاتتان نمی‌کند. باید در مواجهه با دشواری‌ها و چالش‌های زندگی، به‌جای نگرانی، به دنبال راه حل‌هایی باشید که تجربیات زندگی را به شما می‌آموزند. باید بتوانید از درس‌هایی که بهای یادگیری‌اش را پرداخته‌اید، بهترین بهره را ببرید.


ارزشمندترین درس‌ها از سخت‌ترین تجربه‌ها به دست می‌آید

گاهی نیاز است سختی‌های زیادی را پشت سر بگذاریم تا بتوانیم درس‌های بزرگی بگیریم. پس برای بهترین درس‌ها، محکم باشید و رنج و سختی‌ها را تحمل کنید.


هیچ وقت از موفقیت‌ها مغرور و از شکست‌ها مأیوس نشوید

هر فردی خود را در پیروزی و شکست‌ها نشان می‌دهد. پس در زمان موفقیت‌ها متواضع باشید، در هنگام سختی‌ها با اراده و مصمم بمانید و هیچ وقت خود را نبازید. با این کار شادی‌هایتان پایدار و ناراحتی‌هایتان کوتاه خواهد بود.


همیشه مشغول بودن به معنای بهره‌وری بالا نیست

کاری به نتیجه می‌رسد که با دقت و تمرکز انجام شود. پس نباید انرژی و وقت خود را صرف کارهای بیهوده کنید. تنها به فکر تمام کردن یک کار نباشید و سعی کنید هر کاری را به بهترین نحو ممکن انجام دهید.


بدون برنامه ریزی خرج نکنید

برای گذراندن زندگی خود به پول نیاز داریم، پس باید کار کنیم و پول به دست آوریم. پس انداز و سرمایه گذاری کنیم و هیچ وقت به دنبال خرج‌های بیهوده نباشیم. وقتی مدیریت نداشته باشیم، درآمد بالا هیچ کمکی به زندگی‌مان نمی‌کند. پس نحوه خرج کردن پول بسیار مهم‌تر از کسب آن است.


با داشتن پول بیشتر، شادتر نخواهیم بود

شاید با وجود پول زیاد و تمام امکانات رفاهی باز هم شاد نباشید، در این زمان باید شادی را از درون خود جستجو کنید. وقتی بتوانید ذهن آشفته خود را سر و سامان دهید، شادتر خواهید بود و از زندگی لذت بیشتری می‌برید.


تجملات و وسایل الکترونیکی، زندگی را از ما گرفته‌اند

بیایید لبخند، اعتماد و محبت را به یکدیگر هدیه کنیم. به جای دنیای مجازی، در دنیای واقعی برای هم وقت بگذاریم و از حال هم با خبر شویم.


در ظاهر انسان‌ها به دنبال زیبایی نباشید

امروزه بیشتر افراد به دنبال زیبایی‌های ظاهری هستند. خودتان را همان طور که هستید دوست بدارید و همیشه در رفتار و منش دیگران به دنبال زیبایی باشید.


خیلی از بحث و جدل‌ها بی‌مورد است

نباید بی دلیل وارد بحث شوید. گاهی آرامش داشتن، بسیار بهتر از پیروز شدن در جر و بحث‌هاست. نباید در تمام بحث‌هایی که پیش می‌آید، شرکت کنید.


اطرافیان را براساس رفتارهایشان و خودمان را با ایده آل هایمان قضاوت می‌کنیم

با دیگران همان طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند. همیشه گفتار، رفتار و ارزش‌های خود را یکسان کنید.


همیشه همان طور که می‌خواهیم با ما رفتار نمی‌شود

اگر توقع داشته باشید همان گونه که با دیگران رفتار می‌کنید، با شما رفتار می‌شود، مأیوس خواهید شد. نباید فکر کنید همه به اندازه‌ی خودتان مهربان هستند.


مستحق تحقیر و سرزنش نیستید

هیچ وقت به سرزنش و عیب جویی اطرافیانتان اهمیت ندهید. وقتی زندگی روی خوش به شما نشان می‌دهد که تصمیم بگیرید افسار زندگی‌تان را خود به دست بگیرید و به هیچ کس جز خودتان تکیه نکنید.


پذیرش شکست خیلی هم سخت نیست

گاهی پذیرفتن شکست بسیار آسان‌تر از شروع دوباره است. شروع دوباره به این معناست که شکست تنها بخشی از گذشته‌ی ماست.


بهای هر موفقیتی را بپردازید

شاید از جمله افرادی باشید که انتظار دارید بدون این که بهایی بدهید، به رویاهایتان برسید. وقتی در مسیر دست یابی به هدفی قرار دارید، از خود بپرسید: برای رسیدن به این هدف باید از چه چیزهایی بگذرم؟


گام‌های کوچک، ما را به موفقیت می‌رسانند

باید برای رسیدن به هدف خود، گام‌های کوچک و مداوم بردارید. تلاش، صبر و مقاومت است که ما را به موفقیت می‌رساند.


همیشه نمی‌توانیم از فرصت‌هایی که به وجود می‌آید استفاده کنیم

خیلی از فرصت‌های زندگی، ما را به رشد و پیشرفت می‌رسانند. این فرصت‌ها سبب می‌شوند از منطقه‌ی امن و راحت خود بیرون بیاییم. به همین خاطر، گاهی در مواجهه با فرصت‌های زندگی، آماده‌ی استفاده از آن‌ها نیستیم.


خودمان می‌توانیم عمرمان را بلندتر کنیم

هر انسانی با مرگ مواجه می‌شود؛ اما داشتن عمر طولانی و افزایش کیفیت زندگی، غیرممکن نیست. هر روز از خود بپرسید امروز کیفیت زندگی چطور بود؟ نحوه‌ی گذراندن روزها، نشان از نحوه‌ی سپری کردن عمرمان دارد.


کلام آخر

خیلی مسائل در زندگی‌مان وجود دارد که توان کنترل و تغییر آن‌ها را نداریم. پس باید صبور باشیم و از آن‌ها درس بگیریم. نباید بگذارید تجربیات گذشته، توانایی شما را بگیرد. روی گام‌هایی تمرکز کنید که امروز می‌توانید بردارید و کمی به هدفتان نزدیک‌تر شوید. هیچ کس از آینده خبر ندارد، اما همین بی خبری سبب می‌شود تا هر لحظه از زندگی‌مان هیجان انگیز باشد. گذشته را از یاد نبرید و از اشتباهات آن درس بگیرید، اما هیچ وقت افسوس آن را نخورید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

چند عامل عدم موفقیت


اولین قدم برای موفقیت این است که به خودتان دروغ‌هایی نگویید که برداشتن گام بعدی در راه درست را دشوار کند.



تنها کسی که مانع موفقیت شما می‌شود خود شما هستید! جامعه نیست. دولت نیست. هیچ کس دیگری نیز در زندگی‌تان نیست. مطمئن باشید که تنها خودتان هستید که می‌توانید از پیشرفت و موفقیت خودتان جلوگیری کنید. اما فراموش نکنید که همه افراد ظرفیت و توانایی لازم برای موفق شدن را دارند.


۴ دروغ بزرگ وجود دارد که افرادی که به اهدافشان دست نیافته‌اند تکرار می‌کنند. این ۴ دروغ مانع از موفقیت آنها در زندگی شده است. با زومیت همراه شوید تا درباره این عبارت‌ها با شما بیشتر حرف بزنیم.


۱. برای موفقیت به تحصیلات دانشگاهی نیاز دارید

نه! شما به تحصیلات نیاز دارید تا بتوانید کارهای اداری مرسوم را به دست آورید اما اگر شما یک کارآفرین باشید، رئیس خودتان هستید و برای به دست آوردن چنین شغلی نیازی به تحصیلات دانشگاهی ندارید. همچنین برای آموزش دادن به خودتان نیز نیازی به دانشگاه رفتن ندارید!


نمونه‌های بسیاری از کارآفرین‌ها وجود دارند که پیش از فارغ التحصیلی یا بدون تحصیلات دانشگاهی به موفقیت دست یافته ‌اند یا توانسته‌اند با راه اندازی یک کسب و کار به ثروت خوبی دست پیدا کنند. یکی از آنها که همه او را می شناسند مارک زاکربرگ موسس فیسبوک است.


۲. من زمان کافی ندارم

این احتمالا بزرگترین دروغی است که شنیده می‌شود. اگر وقت دارید که در شبکه های اجتماعی بگردید یا بازی ویدئویی انجام دهید یعنی وقتی برای انجام کار، مطالعه و راه اندازی کسب و کار خود دارید، تنها از آن به درستی استفاده نمی‌کنید.


Time


عموم مردم میل به تنبلی دارند. شاید از فردی که کنار دست شما نشسته وقت کمتری داشته باشید اما یادتان باشد که زندگی مسابقه نیست. حتی اگر در هر روز میزان پیشرفت کمی داشته باشید مطمئمن باشید که به هدفی که در سر دارید دست خواهید یافت. کمی به خودتان سخت بگیرید و تنبلی را کنار بگذارید.


۳. من خیلی پیر شده‌ام

اگر هنوز فکر شما فعال است یعنی هنوز وقت  دارید. تا وقتی که هنوز روی زمین راه می‌روید برای موفق شدن وقت دارید. هیچ وقت برای آنکه یاد بگیرید پیر نیستید. رویاهایتان را رها نکنید و برای رهایی اقتصادی تلاش کنید. با این تصور که دیگر بالای ۳۰ سال شده‌اید رویاهایتان را به فراموشی نسپارید.


۴. شروع کردن خیلی سخت است

بله ممکن است شروع کردن کمی سخت باشد اما این که برای شروع از خودتان کمی تلاش نشان دهید هم به شما بستگی دارد. اگر می‌خواهید تجارت کنید یا هر کار دیگری را قصد دارید آغاز کنید می‌توانید از مربی‌هایی که به شما در این راه کمک می‌کنند استفاده کنید و نکات ارزنده و جالب توجهی را از آنها بیاموزید. شاید این همان اولین گامی است که باید بردارید.


گام به گام


یک ضرب المثل معروف آلمانی می‌گوید «سخت‌ترین قسمت شروع کردن یک سفر برداشتن اولین گام از مقابل در است.» بی‌شک شما هم با او موافقید اما برداشتن این اولین گام قطعا غیر ممکن نیست. بعد از برداشتن آن کارها آسان‌تر و سریع‌تر پیش خواهد رفت.


کلام آخر: اولین گام را امروز بردارید

افراد بسیاری به دلیل ممانعت یک یا چند عبارت گفته شده، به اهدافشان دست پیدا نمی‌کنند و این حقیقتی غم‌انگیز است. اگر هنوز می‌توانید نفس بکشید یعنی هنوز می‌توانید موفق باشید. شاید برای شما نسبت به دیگران صرف زمان بیشتری لازم باشد، اما اجازه ندهید هیچ چیزی مانع این شود که به چیزی که آرزو و رویای‌تان است دست پیدا کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

موانع بزرگ موفقیت و چگونگی غلبه بر آن‌ها


هیچ‌ کسی با برنامه‌ریزی قبلی برای شکست گام برنمی‌دارد؛ اما موانعی وجود دارند که افراد را از دستیابی به موفقیت بازمی‌دارند. 



افراد زیادی در دنیا هستند که آرزو دارند انسان‌های موفقی باشند. آن‌ها برای خود هدف‌گذاری می‌کنند و برای دستیابی به آن هدف تلاش می‌کنند. آن‌ها باانرژی به‌سوی هدفی که برای خود تعیین کرده‌اند گام برمی‌دارند؛ اما بعد از چند سال خودشان را در یک کار روتین و تکراری می‌یابند و زندگی‌شان دقیقا همان چیزی می‌شود که انتظارش را نداشتند! هیچ‌ کسی برای باختن و شکست خوردن برنامه‌ریزی نمی‌کند؛ اما گاهی افراد اجازه می‌دهند که موانع در سر راه موفقیت آن‌ها قرار گیرند. 


دنیل مایلستاین، مدیر عامل ارشد مجموعه شرکت‌های گلد استار، ۵ مانع اساسی برای موفقیت را معرفی کرده است. او دراین‌باره چنین می‌گوید:


من ۴ شرکت را راه‌اندازی کرده‌ام و در کار خود موفق بوده‌ام. در طول این راه موانع اساسی را آموخته‌ام که آن‌ها را با شما در میان می‌گذارم:


۱. زمان

اگر از زمان به‌درستی استفاده نکنید، دشمن شما خواهد شد. همه‌ی ما در هر روز تنها ۲۴ ساعت وقت داریم. کمبود زمان به دلیل کمبود اولویت‌ها است. یک لیست از کارها و اولویت‌های هر روز تهیه کنید و سعی کنید مهم‌ترین و دشوارترین‌ها را در ابتدای هر روز انجام دهید. سعی کنید آن را برای خود بهینه کنید.


بدین ترتیب باقی روز آسان‌تر به نظر خواهد رسید. لیست خود را به‌طور مرتب به‌روز کنید و سعی کنید چیزی که باعث تلف کردن زمان می‌شود پیدا کنید و آن را از زندگی روزانه خود حذف کنید. خودتان باید مواظب خودتان باشید. یکی از چیزهایی که باید حذف شود، شبکه‌های اجتماعی است؛ چرا که زمان زیادی از شما تلف می‌کند. آن‌ها را به زمان‌هایی که کارهای سبک‌تری دارید انتقال دهید تا مانع دست‌یابی شما به هدفی که برای خودتان تعیین کرده‌اید نشوند.


لازم نیست روز کاری شما بر اساس برنامه‌ی زمانی مشخص تنظیم شده باشد تا شما در شرایط کار کردن قرار بگیرید؛ شما باید همیشه آماده‌ی کار باشید. 


در محل کار من ما یک باور خاص داریم: «ناهار برای بازنده‌ها است». این فلسفه از کجا آمده است؟ یک‌ بار در سال‌های ابتدایی کار کردنم، من برای ناهار با سایرین همراه نشدم و به‌جای آن به تلفن‌های کاری پاسخ دادم؛ تلفن‌هایی که اگر نبودم مشتری‌هایی را از دست می‌دادم. من در آن زمان توانستم سه مشتری جدید به دست آورم که بعدها مرا به چند مشتری دیگر نیز معرفی کردند. در نتیجه من توانستم در طول سال‌ها به سود خوبی دست پیدا کنم.


زمان


۲. تمرکز

توجه خود را به دستاوردهایتان متمرکز کنید. یکی از دلایلی که مانع موفق شدن شما در کارها می‌شود این است که به‌روشنی نمی‌دانید دنبال چه چیزی هستید. بسیاری افراد برنامه‌ها و اهداف خود را به‌وضوح مشخص می‌کنند اما بعد از مدتی این وضوح از بین می‌رود و همه‌چیز تیره و تار می‌شود. برای این‌که از این مسئله جلوگیری کنید، ابتدا اهداف خود را مشخص کنید و آن را جایی بنویسید. سپس آن‌ها را به دو صورت اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت تفکیک کنید. ممکن است اهداف و برنامه‌های شما در طی زمان تغییر کنند. لیست خود را به‌طور مرتب بررسی کنید و از این‌که راه درستی در پیش گرفته‌اید، اطمینان حاصل کنید.


۳. تلاش

بسیاری از ورزشکاران و قهرمانان المپیک پس از هر پیروزی، برای دستیابی به موفقیت بیشتر و بالاتر تلاش می‌کنند و اغلب در جایی موفق می‌شوند که انتظار نمی‌رود. برای کسانی که در حوزه‌ی تجارت و کسب و کار فعالیت می‌کنند هم این موضوع صحت دارد.


افرادی که هیچ‌گاه دست از تلاش برنمی‌دارند و ناامید نمی‌شوند، از هر چیزی که دارند می‌گذرند و تلاش و ازخودگذشتگی را به یک زمان خاص محدود نمی‌کنند. آن‌ها هرگز راضی نمی‌شوند مگر آنکه به‌سختی تلاش و رقابت کنند.


اگر به آنچه می‌خواهید دست نمی‌یابید، سطح انتظارات خود را پایین نیاورید بلکه استانداردهای خود را افزایش دهید.


تمرکز


۴. نگرش

از منفی گرایی و افراد منفی دوری کنید و این کار را با خودتان شروع کنید. افراد منفی و منفی‌باف انرژی شما را تخلیه می‌کنند و موفقیت و پیشرفت شما را به تأخیر می‌اندازند. تفکرات منفی شما را کند می‌کنند و کم‌کم ناامید می‌شوید. اگر کارها و امور سخت هستند، سخت‌تر کار کنید. اگر شکست می‌خورید، از آن‌ها درس بگیرید. اگر بر مشکلات و سختی‌ها تمرکز کنید، مشکلات و دشواری‌های بیشتری خواهید داشت؛ اما اگر بر راه حل‌ تمرکز کنید، فرصت‌های بیشتری به دست خواهید آورد.


۵. ترس

ترس در عین حال که می‌تواند مانعی برای موفقیت باشد، می‌تواند یک ابزار انگیزه‌بخش نیز باشد. می‌تواند مانع تلاش شما و دستیابی‌تان به موفقیت‌های بزرگ شود. آیا از شکست خوردن می‌ترسید؟ راهکارهای خاص را تحلیل کنید و خودتان را به انجام آنچه از آن می‌ترسید مجبور کنید (البته با قدم‌های قابل مدیریت) یا با آن کنار بیایید.  


همه‌ی منابعی که می‌توانند نقاط قوت شما را تقویت و نقاط ضعفتان را اصلاح کنند، بررسی و پیدا کنید و آن‌ها را به کار بگیرید. روی کارهایی که می‌توانید به‌درستی انجام دهید، تمرکز کنید و بیش‌ازحد نگران آینده نباشید. نیازی نیست بی‌دلیل به یاد ترس‌های خود بیافتید یا به آن‌ها توجه کنید. این موضوع شمارا ناامید می‌کند و اعتمادبه‌نفس شما را کاهش می‌دهد.


7 روش موثر برای غلبه بر ترس


درست است که مشکلات و مسائل زندگی گاهی سر راه موفقیت قرار می‌گیرند و به نظر می‌رسد که سختی‌های ما از سایرین بزرگ‌تر و دشوارترند؛ اما این مشکلات نباید مانع تلاش و موفقیت شما برای رسیدن به هدفی که در سر دارید شوند. به داستان من توجه کنید: وقتی به از اکراین به این کشور [آمریکا] آمدم، ۱۶ سال بیشتر نداشتم، ۱۷ سنت پول در جیبم بود و  زبان انگلیسی نمی‌دانستم. مهم‌ترین هدف آن روزهایم این بود که بتوانم دبیرستان را تمام کنم. مهم‌ترین تصمیم آن روزهایم این بود که هرگز به بهانه‌ها بها ندهم و از آن‌ها برای ناامید شدن و دست کشیدن از گام‌هایی که به‌سوی هدف برمی‌دارم، استفاده نکنم. موفقیت امروزم را مدیون همان تلاش‌ها می‌دانم. شما هم می‌توانید به رؤیاهایتان بها دهید و به آرزوها و اهدافتان دست یابید. موانع را معدوم کنید و راه خود را ادامه دهید. شما نمی‌توانید مالک موفقیت باشید؛ بلکه می‌توانید آن را اجاره کنید و اجاره‌ی آن را هرروز بپردازید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

انسانهای موفق قبل از صبحانه چه می‌کنند؟


شاید عنوان این نوشته برای شما ساده یا عجیب باشد،‌ اما جالب است که بدانید این عنوان، یکی از مطالبی است که مورد توجه بسیاری از انسانها است. سایت Inc.com، نشریه فوربس، لورا وندرکام در کتابی به همین نام، Business Insider و بسیاری از نشریات دیگر به این موضوع پرداخته‌اند. طبیعی است که بخشی از برنامه صبحگاهی افراد موفق، تابع سلیقه است. 

مورد اول – انسانهای موفق زود از خواب بلند می‌شوند! این جمله ساده اما مهم است. به هر حال اگر می‌خواهیم قبل از صبحانه کار خاصی انجام دهیم یا از افراد موفق در کارهای قبل از صبحانه الگوبرداری کنیم، باید قبل از صبحانه فرصتی داشته باشیم! ضمن اینکه در تمام روز (به عبارتی ساعات بعد از صبحانه…) زنگ موبایل و صدای پیام و پیامک‌ها، فرصت تمرکز و فکر کردن و «لحظات کیفی» را از ما می‌گیرند. بنابراین زود بیدار شدن می‌تواند «فرصت‌های کیفی» را برای ما ایجاد کند. در حالت عادی،‌ چند دقیقه قبل از خوابیدن و چند دقیقه قبل از بلند شدن از بستر، تنها لحظات کیفی زندگی روزمره ماست. بنابراین اشتباه نکنید. اگر یک ساعت زودتر از خواب بیدار شویم و از این یک ساعت قبل از صبحانه درست استفاده کنیم، ساعات کاری روزانه خود را ۱۰٪ افزایش نداده‌ایم. زمان کیفی روزانه خود را شاید ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ درصد افزایش داده‌ایم! لورا وندرکام در کتاب خود توضیح می‌دهد ۹۰ درصد مدیرانی که مورد مطالعه قرار داده است قبل از ساعت ۶ صبح از خواب بیدار می‌شوند. باب ایگر مدیرعامل دیزنی مطالعه روزانه خود را ساعت ۴:۳۰ صبح شروع می‌کند.


مورد دوم – نخستین برنامه بعد از بیداری، تمرین‌های فیزیکی است. این تمرین‌ها ممکن است نرمش، پیاده‌روی یا هر چیز دیگری باشند که جدای از کمک به سلامتی، سطح هوشیاری را بالا می‌برند. با توجه به مشغله جدی انسانهای بزرگ و موفق، می‌توان حدس زد که نرمش صبحگاهی به معنای پر کردن اوقات فراغت نیست. بلکه ابزاری برای افزایش کارآیی روزانه است.


مورد سوم – برنامه‌ریزی و فکر کردن به مهم‌ترین کارهای روز و هفته و زندگی، کاری است که فقط صبح هنگام، و قبل از شروع برنامه روتین روزمره امکان پذیر است. زمانی که هنوز همکار و همسر و والدین و فرزند و مدیر و کارمند، فرصت تمرکز و برنامه ریزی را از ما نگرفته‌اند. نویسندگانی که عادت نکرده‌اند شب هنگام بنویسند (چون عادت بسیاری از نویسندگان نوشتن های شبانه است) عموماً صبح زود را برای نوشتن انتخاب می کنند.


مورد چهارم – اختصاص زمان کیفی به اعضای خانواده و شریک عاطفی در برنامه صبحگاهی بسیاری از افراد موفق جا دارد. ما معمولاً شب‌هنگام و زمان پس از پایان کار و زندگی روزانه را، برای اعضای خانواده و شریک عاطفی خود صرف می‌کنیم. دو مشکل در این الگوی رفتاری وجود دارد. اول اینکه در آن زمان خسته‌ایم و گاهی تمرکز و حوصله ما کم است. دوم اینکه این «حال خوب»، تنها برای ما باعث «خواب خوب» می‌شود. شاید صبح زمان کمتری در اختیار داشته باشیم، اما ذهن شاد و پرانرژی داریم و هنوز فرسوده نشده‌ایم. صرف صبحانه با خانواده، ارسال پیامک برای یک دوست و هر کار دیگری از این جنس، می‌تواند جدای از احساس خوبی که در آن لحظه ایجاد می‌کند، انرژی خوبی برای زندگی و کار روزانه نیز همراه ما روانه کند.


مورد پنجم – از فرصت چای و قهوه صبحگاهی، برای ایجاد و توسعه شبکه کاری و دوستی استفاده می‌کنند. مدتهاست که شام‌های کاری، در رقابت با اثربخشی شدید صبحانه‌های دوستانه رنگ باخته‌اند. خستگی، فرسودگی، ترشحات هورمونی شبانه، همه و همه، فضا را برای شکل‌گیری یک شبکه ارتباطی دوستانه یا شکل‌گیری یک رابطه کاری مولد تنگ می‌کنند. به همین دلیل، بررسی‌ها نشان می‌دهد که انسانهای موفق ترجیح می‌دهند زمان صبحانه یا چای و قهوه صبحگاهی خود را به این کار اختصاص دهند. ذهن ما صبح‌ هنگام، هنوز آزاد و رها است. اما شبهنگام، خسته و فرسوده و آلوده به تنش‌های روزانه، بر سر میز چای و قهوه و شام می‌نشیند.


مورد ششم – مرور رویدادها و اشیا و فرصت‌های خوب و تداعی‌های لذت‌بخش. برای برخی از ما، ممکن است گلدانی که گوشه اتاق قرار گرفته یادآور لحظات و خاطراتی شیرین باشد. برای دیگری، کارت پستال تبریک تولد یک دوست خوب. برای دیگری، مرور مکالمه پیامکی دوستانه یا عاشقانه‌ای که شب قبل با دوست خود داشته‌ایم. برای یکی خاطرات مسافرت عید سال قبل. انسانهای موفق، همیشه عمداً یا ناخودآگاه بخشی از وقت صبحگاهی خود را به مرور این تداعی‌های شیرین می‌گذرانند. این حس خوب،‌ می‌تواند به سادگی، روزی کاملاً متفاوت را برای ما بسازد. اگر یادگارهایی از این نوع خاطرات دارید، آنها را در اطراف بستر یا میز کار یا میز صبحانه خود نگه دارید.


مورد هفتم – بررسی ایمیل‌ها و پیامک‌ها – خدایان مدیریت زمان (آنها که همه جا از این مهارت سخن می‌گویند) یکی از ترفندهای طلایی خود را مدیریت ایمیلها و خواندن آنها و منتقل کردن این زمان به زمانهای خستگی و فرسودگی و بی حوصلگی می‌دانند. چون معتقد هستند که پاسخگویی به ایمیلها و خواندن ایمیلها، کاری بسیار زمان بر و کم اثر است. اما اکثر انسانهای موفق، در زمان صبحگاهی خود، وقتی را به مطالعه و پاسخگویی ایمیل‌ها اختصاص میدهند. ممکن است بگویید آنها ایمیلهای مهم دارند و من همه ایمیل‌هایم، ایمیل های فوروارد شده تفریحی است! اتفاقاً همین عادت صبحگاهی می‌تواند نجات بخش شما باشد. ما شبهنگام یا لا به لای کار روزمره، گاهی ساعتها درگیر ایمیلها و پیامها و … می‌شویم. فکر می‌کنیم در حال استراحت هستیم. اما همین ایمیل‌ها هم از ما انرژی زیادی می‌گیرند. ممکن است اگر برنامه بررسی ایمیل‌ها را به صبح منتقل کنیم، متوجه شویم که بسیاری از ایمیل‌هایی که در میل باکس ما وجود دارند و هر روز وقت و انرژی ما را برای اخبار زرد بی‌خاصیت می‌گیرند، اساساً بهتر است در فهرست اسپم‌ها باشند!


مورد هشتم – مطالعه اخبار روزانه در قالب روزنامه‌های کاغذی یا وب سایت‌های خبری شاید بیشتر از ۱۵ دقیقه وقت نخواهد. اما با این کار، روز من با آگاهی کامل از شرایط ایران و جهان آغاز می‌شود. معمولاً انسانهای موفق، رسانه‌هایی از دو انتهای طیف‌های سیاسی و اقتصادی را بررسی می‌کنند تا همیشه برآوردی نزدیک‌تر به واقعیت جاری داشته باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

چگونه پولدار شویم و پولدار باقی بمانیم؟


۳ اصل ساده برای پولدار شدن و پولدار ماندن


در این نامه اصول علمی و اثبات شده ای را درباره کسب ثروت به شما خواهم آموخت. اما دقت کنید که این اصول حاصل اکتشافات خود من نبوده است. من فکر نمی کنم که اساساً صلاحیت نصیحت کردن شما درباره کسب ثروت را داشته باشم. آنچه که درادامه می گویم حاصل تجربیات و آموزه های میلیونر های بزرگ است که من به دقت مطالعه کرده و در کار و زندگی خود به کار برده و ۱۱۰% نتیجه گرفته ام. و گرنه من آنقدر آدم باهوشی نیستم که تمام این اصول را خودم کشف کرده باشم. اما لااقل آنقدر عقل سلیم دارم که به توصیه افراد موفق و با تجربه گوش کنم و مرتکب اشتباهات آنان نشوم.



۱) همه انسان ها به تدریج می توانند ثروتمند و بی نیاز شوند.

همه ی انسانها، حتی بدون داشتن استعدادی خاص و یا شانس می توانند به تدریج ثروت کسب کنند. می توانند بخشی از دستمزد خود را ذخیره کنند و نهایتا بازنشسته شوند.

چند سال پیش کتابی در این باره می خواندم که ایده ی جالبی را توضیح می داد. شما می توانید فقط با پس انداز کردن پول خود، بدون آنکه نیاز به سرمایه گذاری و ریسک کردن داشته باشید، در کمال رفاه بازنشسته شوید. حتی نیاز به خریدن دوره آموزشی من یا تحصیل در علم اقتصاد هم نخواهید داشت.

کافی است که هرماه ۱۰% از درآمد خود را پس انداز کنید. البته شاید بگویید که تورم در نهایت باعث از بین رفتن ارزش پول پس انداز شده می شود. این درست است. به همین خاطر پیشنهاد می کنم که پول پس انداز شده را صرف خریدن اوراق قرضه ی دولتی کنید. اوراق قرضه سود ثابت و مشخصی دارند. از طرفی هم دولت هیچ وقت ورشکست نمی شود. درنتیجه شما هر سال مقدار مشخصی را به عنوان سود، بدون هیچ ریسکی دریافت خواهید کرد.

حال اگر واقعا باهوش باشید، سود پرداخت شده از طرف دولت را دوباره صرف خریدن اوراق قرضه خواهید کرد. در نتیجه میزان ثروت پس انداز شده ی خود را باز هم بالاتر خواهید برد.

از آنجا که من میزان حقوق فعلی شما را نمی دانم و نرخ اوراق قرضه ممکن است نسبت به زمانیکه شما این را می خوانید فرق کرده باشد، نمی توانم به طور دقیق این محاسبه را انجام دهم.

اما حدس می زنم که با پس انداز کردن ۱۰% در آمد خود به شکلی که گفتم، در ۱۵ تا ۲۰ سال آینده، شما آن قدر ثروت خواهید داشت که نیازی به کار کردن نداشته باشید و فقط به مسافرت بروید.

اما اگر نمی توانید ۲۰ سال تا بازنشسته شدن صبر کنید، اشکالی ندارد. راه های دیگری هم هست اما همیشه یادتان باشد که به دنبال کسب تدریجی پول باشید نه یک شبه ثروتمند شدن.


۲) انتظار برای یافتن فرصتی طلائی جهت کسب ثروت، نهایتاً شما را فقیر و احتمالاً آواره خواهد ساخت.

در اصطلاح عامیانه به این نوع فرصت طلایی “موقعیتی برای زدن و در رفتن” اطلاق می شود یعنی کار-بزن-در-رو.

تجربه  نشان داده که اکثر مردم به طور ناخودآگاه دنبال چنین راهی می گردند. و اگر روزی فکر کنند که واقعا روشی سریع آن ها را پولدار میکند، بعضی از اوقات در عرض چند ثانیه کل سیستم باورهای خود را عوض خواهند کرد تا جایی که حتی برایشان مهم نباشد که این کار ” بزن در رو” ممکن است باعث ضایع شدن حق انسانهای بیگناه زیادی شود.

 “طمع” می تواند در کمتر از یک ثانیه فردی را به طور کامل دگرگون کند.

مشکل من با “فرصت های طلایی” برای پولدار شدن به این دلیل نیست که ممکن است باعث آسیب زدن به دیگران شود. بلکه به این خاطراست که در هر حال جواب نمی دهد!

اجازه دهید نشان دهم:

فکر می کنید که در یک فرصت طلایی چقدر می توان پول در آورد؟

صد هزار دلار؟ پانصد هزار دلار؟ اجازه دهید فرض کنیم که یک میلیون دلار بتوان کسب کرد. آیا فکر می کنید که یک میلیون دلار برای کل عمر شما کافی باشد؟

در حالت عادی، برای یک فرد معمولی ممکن است این پول کافی باشد. اما من چیز دیگری درباره ی افراد طمعکار می دانم و آن این است که بعد از در آوردن یک میلیون دلار، هرگز قادر به قانع شدن به آن نخواهند بود و به دنبال میلیون بعدی خواهند رفت!

و در همین رفتن به سمت میلیون “بعدی” است که تمام میلیون “قبلی” را در اختیار فرد یا شرکت بعدی قرار خواهند داد که مشغول همان کار فعلی آن هاست : “بزن و در رو!”

و این چرخه برای فرد طمعکار ادامه پیدا میکند تا روزی که…

البته شاید خواننده ی گرامی با خود فکر کند که وی با دیگران فرق دارد و یا اینکه فرصت طلایی وی با دیگران فرق خواهد کرد. در این صورت من برای شما آرزوی موفقیت می کنم و امیدوارم که شانستان را امتحان کنید. بعضی از ما کمتر از اشتباه دیگران درس میگریم و فکر می کنیم که با بقیه متفاوت هستیم. من این را کاملا درک می کنم. اما به نظر من نتیجه ای که در نهایت به آن خواهید رسید این است من و شما با هم هیچ فرقی نداریم و همه در اشتباه کردن به یک انداره استعداد داریم. و دیگران نیز با ما فرقی ندارند.

اما اگر قانع شده اید که فرصت های طلایی و بزن در رو باب میلتان نیست، همانطور که من از آن ها متنفر هستم، حال آماده اید که راه درست کسب ثروت را یاد بگیرید.

و اصل بعدی، شاید یکی از مهمترین قوانینی است که من از”وارن بافیت” یاد گرفتم:


۳) فقط کاری را بکنید که می فهمید.

فقط کاری را انجام دهید که می فهمید، اما در آن حرفه آن قدر مهارت پیدا کنید که هیچ کس نتواند با شما رقابت کند. و بعد تنها کاری که باید بکنید این است که آن کار را مرتب تکرار کنید.

وارن بافیت ثروتمند ترین فرد روی زمین است، وی بیش از ۸۰ سال سن دارد و در طول دهه ی گذشته رتبه ی اول ثروتمند ترین مرد دنیا بین وی و “بیل گیتس”، رئیس کمپانی مایکروسافت دست به دست شده است.

وارن بافت صاحب یک شرکت سرمایه گذاری است که در کمپانی های مختلف سهام دارد.

به طور مثال کمپانی وی سهام همبرگر فروشی مک دونالدز را زمانی که بین ۳ تا ۵ دلار در نوسان بود خرید، قیمت فعلی سهام مکدونالدز ۱۰۰ دلار است.

وارن بافیت فرمول اصلی سرمایه گذاری خود را از استاد خودش “بنجامین گراهام” یاد گرفت که در دانشگاه سر کلاس های وی می نشست. قسمت اعظم آن فرمول برای همه قابل یاد گیری است. جالب است بدانید که خود من آن را از شاگردِ شاگردِ شاگردِ وی آموختم!

به این می گویند آموزش سینه به سینه! البته فرمول ها و شیوه ی سرمایه گذاری وی برای تشخیص سهام موفق در کتاب های زیادی منتشر شده است. اما چه کسی حوصله ی خواندن و یاد گرفتن آن ها را دارد؟ تقریبا هیچ کس!

اما من شخصاً فرمول های وی را یاد گرفتم و بعد از بارها استفاده کردن از آنها باید بگویم که آنقدرها هم پیچیده نیستند و هر کسی که در حد کلاس پنجم ابتدایی ریاضی بداند آن ها را می تواند یاد بگیرد و استفاده کند.

اما نکته مهم این ماجرا، فلسفه ی کلاسیک وارن بافیت است. وی معتقد است که آدم باید فقط کاری را که می فهمد انجام دهد. یعنی اینکه فرصت های طلایی وی را وسوسه نکند.

اجازه دهید با بیان مثالی از شیوه ی سرمایه گذاری وی، این نکته را توضیح دهم:

از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰ بازار سهام دنیا شاهد پدیده ی به نام “حباب دات کام” بود.

ماجرا این بود که با به وجود آمدن اینترنت و اقبال همگانی نسبت به آن، همه کمپانی هایی که در زمینه اینترنت فعالیت می کردند، ناگهان رشد بی سابقه ای تجربه کردند.

کافی بود که اسم شرکت شما لغت “آنلاین” و یا “نت” در خود میداشت تا همه در آن سرمایه گذاری کنند. شرکت مایکروسافت نیز در همین دوران سهامش به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافت.

تمام سهام داران و مشاوران وارن بافیت به وی توصیه کردند که در مایکروسافت و بعضی از شرکت های آی تی سرمایه گذاری کند.

حال باید به این قضیه توجه داشته باشید که وارن بافیت در دفتر کار خود حتی کامپیوتر هم ندارد!

حتی تا همین امروز نیز وی نیازی به یادگیری آن احساس نکرده است!

اگر اشتباه نکنم، در سال۲۰۰۰ ، زمانیکه حباب دات کام به اوج خود رسیده بود وی نامه ای به سهامداران خود نوشت و گفت که قصد دارد خبر خوبی به آن بدهد:

“ما امسال یکی از بهترین سرمایه گذاری های خود را در شرکت های آجرسازی و سیمان انجام داده ایم. لطفا احساسات خود را کنترل کنید!”

وقتی که این حرف را زد همه شروع به مسخره کردن وی کردند و گفتند که او پیرمردی است که از قافله ی تکنولوژی عقب مانده است.

وارن بافت هرگز در مایکروسافت سرمایه گذاری نکرد. وی در هیچ کمپانی اینترنتی سرمایه گذاری نکرد. وی همچنان به راه خودش ادامه داد: “من فقط در تجارتی سرمایه گذاری می کنم که اصول و طبیعت آن را بفهمم.”

و تقریبا چند ماه بعد، همانطور که وی پیش بینی کرده بود، حباب دات کام ترکید و کمپانی های بسیاری در عرض چند روز نابود شدند!

مثلا کمپانی بزرگ آمازون که کارش فروش کتاب و اجناس مختلف از طریق اینترنت است، در عرض مدت کمی قیمت سهامش از ۱۰۷ دلار به فقط ۷ دلار کاهش پیدا کرد!

خوب به مثالی که زدم فکر کنید: از ۱۰۷ دلار تا ۷ دلار مسافت بسیار زیادی است!

در نتیجه من نیز به این اصل وارن بافیت ایمان کامل دارم. البته معنای این حرف آن نیست که آدم باید فقط کار سابقش را ادامه دهد و تجارت های جدید را تجربه نکند.

نه، به هیچ وجه ! اما مهم است که پیش از آغاز یک تجارت جدید اول درباره ی آن یاد بگیرید، و اصول حاکم بر آن را بفهمید. و کاملا اهمیت دارد که شخص “خودتان” بفهمید، اینکه دوست یا همکارتان آن را می فهمد کافی نیست.

من تا ۲۲ سالگی هیچ چیز درباره سرمایه گذاری در بازار سهام نمی دانستم. یکسال صرف یادگیری آن کردم و بعد به طور فعالانه در آن تجربه کسب کردم. به همین خاطر است که می توانم تا آخر عمر میوه ی این درخت را بچینم.

پس شما هم سعی کنید که در درجه ی اول در کار فعلیتان استاد شوید. دانش و تجربه ی خود را در آن عمیق کنید. تقریبا تا حدی پیشرفت کنید که کسی توان رقابت با مهارت شما را نداشته باشد.

مثلا اگر کارمند حسابداری یک شرکت هستید، به مدرک دانشگاهی خود اکتفا نکنید. شروع به خواندن متد ها و روش های جدید بکنید که همکارانتان نمی دانند. در کنار آن شروع به خواندن درباره ی زمینه هایی که مستقیما به کار شما ارتباط ندارند اما به شکلی مربوط اند. مثلا شروع به خواندن اصول “اقتصاد کلان” کنید. در حین انجام این کار متوجه خواهید شد که از تجربه ی خود در حسابداری می توانید به شکل موثرتری در زمینه ای جدید تر استفاده کنید. در این حالت خواهد بود که شما صاحب مهارتی خواهید شد که بعضی از شرکت ها شدیدا به آن نیاز دارند. آنها به کسی نیاز خواهند داشت که مثل شما در هر دو زمینه خبره باشد. آنها به مهارت شما نیاز دارند اما مشکل دراینجاست که افرادی مانند شما نادر خواهند بود. پس قدرت در مذاکره برای حقوق و مزایای بیشتر در اختیار شما خواهد بود.

متوجه منظورم هستید؟

و اگر می خواهید بستری مناسب برای پیشرفت در کسب و کار ایجاد کنید، می دانید که اول باید فضای ذهنتان را آماده بهره برداری کنید. و این یعنی همان استفاده از قانون جذب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

کدام سهم بیشتری در موفقیت مالی و تجاری دارند ، خانمها یا آقایان لطفا نظر بدهید


تعداد آقایان تریدر حدوداً ۲۰ برابر خانم‌هاست هرچند این تعداد به سرعت به سمت برابری حرکت می‌کند.


خصوصیت ویژه‌ی خانم‌ها چیست؟زنان معامله گر بورس
نکته جالب توجه این‌است که درصد تریدرهای موفق میان زنان بیشتر از مردان است. خانم‌ها کمتر تکبر دارند، خصوصیتی که در ترید گناه بزرگی محسوب می‌شود. ضمیر مردانه، که مسئول بسیاری از مخاطرات و کشتارها و خونریزی هاست، در ترید درگیر است. آقایان نمودارها را تحلیل می‌کنند و پوزیشن می‌گیرند و پوزیشن‌شان باید درست باشد. اگر بازار به سمت دلخواهشان رفت، او منتظر می‌ماند که بیشتر و بیشتر خودش را ثابت کند و اگر بازار به جهت دیگر برود، نفس چقرش او را وادار می‌کند که ضرر را تحمل کند و منتظر می‌ماند که بازار برگردد و درستی نظرش را اثبات کند.
اما خانم‌ها بیشتر بدنبال جواب این سوالند: پول کجاست؟ هدف آنها سود کردن و ضرر نکردن است. آنها کمتر بدنبال اثبات کردن خودشان هستند. آنها مانند ترکه‌ای که با باد خم می‌شود، انعطاف پذیرند: سوار بر روند می‌شوند و کمی زودتر پیاده می‌شوند و سودشان را به حسابشان می‌ریزند. داشتن روزنگار و ثبت ترید از مهمترین ملزومات پیشرفت است. در اینکار هم، خانمها دقیق‌تر و منظم‌تر عمل می‌کنند.

مطالعات علمی نشان می‌‏دهند که بازده سرمایه‌گذاری زنان از مردان بیشتر است.
مطالعات علمی نشان می‏‌دهند که بازده سرمایه‌گذاری زنان از مردان بیشتر است هر چند که توجیه دقیقی برای این پدیده وجود ندارد. اگر در موتورهای جستجوگر اینترنتی به دنبال فهرستی از موفق‌ترین سرمایه‌گذاران جهان بگردید، با فهرستی مواجه خواهید شد که قطعا نام‌هایی همچون وارن بافت و جورج سوروس در میان آنها وجود دارند و البته نام هیچ زنی نیز در آن فهرست به چشم نمی‏‌خورد.

بنابراین شاید طبیعی باشد که برخی نتیجه‌گیری کنند که مردان، در مقایسه با زنان، سرمایه‌گذاران بهتری هستند اما مطالعه دقیق‌تر بازارهای مالی نتیجه‌ای معکوس را به همراه دارد. نتایج یک تحقیق که توسط موسسه روثستاین کاس (Rothstein Kass) انجام شده نشان می‏‌دهد بازده سرمایه صندوق‌‏های سرمایه‌گذاری که توسط زنان مدیریت می‏‌شوند در سال ۲۰۱۳ (تا ماه نوامبر سال ۲۰۱۳) معادل ۹.۸ درصد بوده در حالی که میانگین بازده سرمایه‌گذاری صندوق‌های سرمایه‌گذاری در مدت زمان مشابه تنها ۶.۱۳ درصد بوده است.

اما چرا بررسی عملکرد صندوق‌های سرمایه‌گذاری به چنین نتیجه‌ای منجر می‏‌شود؟ برخی اعتقاد دارند که زنان در مقایسه با مردان ریسک‌پذیری کمتری دارند و به اصطلاح ریسک‌گریز هستند و به همین خاطر بازده سرمایه‌گذاری آنها بیشتر است اما اگر چنین ادعایی صحت داشته باشد، باید عملکرد آن دسته از صندوق‌های سرمایه‌گذاری که مدیریت آنها بر عهده مردان است در سال‌هایی که سهام پرریسک بازده مناسبی دارند، بیشتر باشد و در سال‌هایی که سهام پرریسک در مقایسه با سهام کم‌ریسک بازده ناامید کننده‌ای دارند، صندوق‌های سرمایه‌گذاری تحت مدیریت زنان عملکرد خیره کننده‌ای داشته باشند اما هفته نامه اکونومیست می‌‏نویسد که بررسی عملکرد صندوق های سرمایه‌گذاری در دوره‌های مختلف چنین ادعایی را تایید نمی‏‌کند.

دلیل دیگری که برای عملکرد بهتر زنان در بازار سرمایه ذکر می‏‌شود این است:
که زنان معمولا مدیریت صندوق‌های سرمایه‌گذاری کوچک‌تر را در اختیار دارند و صندوق‌های کوچک‌تر به طور کلی بازده بیشتری دارند.
همچنین برخی ادعا می‏‌کنند از آنجا که زنان ریسک‌پذیری کمتری دارند، در طول سال تعداد معاملات کمتری را انجام می‏‌دهند و سود بیشتر صندوق‌های سرمایه‌گذاری تحت مدیریت آنها در واقع از هزینه تراکنش کمتر ناشی می‏‌شود و نه از سود سهام بیشتر.
بدون در نظر گرفتن اینکه دلیل عملکرد بهتر زنان در بازار سرمایه چیست، می‏‌توان گفت که نتایج بررسی‌های اخیر به تغییر نگرش فعالان بازار نسبت به زنان منجر شده است.
زمانی بازارهای مالی از جمله بازار مالی لندن محیط‌هایی کاملا مردانه بودند اما اکنون تعداد زنان فعال در این بازار رو به افزایش است تا جایی که شاید طی دهه‌های آینده، فهرست موفق‌ترین سرمایه‌گذاران جهان از انحصار مردان خارج شود.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

کسب موفقیت با تمرکز بر روی یک چیز

 اغلب اوقات فکر میکنیم با انجام کارهای بیشتر، داشتن انگیزه بالا و باهم تمام کردن کارهای متفاوت یعنی بهره وری بالاتر و از این موضوع خوشحالیم !

درصورتی که گری کلر طی تحقیقاتی در کتاب پرفروش اش توضیح میدهد چطور فقط با تمرکز بر روی یک چیز بهره وری شما به طرز عجیبی افزایش پیدا میکند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

10 راهکار موثر در موفقیت مالی

همه ما به دنبال موفقیت هستیم، اما به ندرت تعریف روشنی از موفقیت برای خود داریم. از خود بپرسید:


•    به نظر شما موفقیت چیست؟



•    چرا برایتان مهم است؟



•    برای رسیدن به آن حاضرید چه کارهایی انجام دهید؟



به گزارش بانکی دات آی آر ، وقتی نوبت به سرمایه گذاری می رسد، باید گفت که تعداد معدودی از افراد ، شانس،مهارت یا توانایی در زمینه  اوراق بهادار و موفقیت در بازار رقابتی بورس و یا سایر سرمایه گذاری ها را دارند.



حال در اینجا 10 راهکار موثر ارائه می شود که توجه به آنها در راه کسب موفقیت توصیه می شود: 


1.    لازم است گام اول را با توجه کافی به موجودیتان و تعریفتان از موفقیت بردارید.


تعریف شما از موفقیت چیست ؟ تعریفتان از موفقیت مالی چیست ؟ برای رسیدن به اهداف چا ابزارهایی را در اختیار دارید و چه ابزارهایی را می توانید برای خود فراهم کنید ؟



2.    این موضوع را به شکل راز نگه ندارید بلکه آن را در خانواده و بین دیگر سهام داران و شرکایتان مطرح کنید.


دلیلی وجود ندارد که با نزدیکانتان چه از نظر خانوادگی و چه از نظر اقتصادی از برنامه های مالی صحبت نکنید، شاید آنها بتوانند به شما کمک کنند.



3.    توصیه می شود تفکراتتان را به قلم بیاورید. اگردستیابی به موفقیت برایتان اهمیت دارد ارزش نگاشتن را دارد.


نوشتن به شما کمک می کنید احساس تقید بیشتری به برنامه ها داشته باشید ، نیازی نیست این برنامه ها ، برنامه های کلان اقتصادی باشد ، شما می توانید بنویسید که از این پس در برخی مسائل قصد کم کردن ولخرجی هایتان را دارید ، یا می خواهید درآمدتان را در راههایی که کیفیت زندگی را بهبود می بخشد استفاده کنید.


اگر بتوانید تمامی مسائل را ریز و تا حدی مصداقی و واقعی بنویسید بسیار بهتر خواهد بود. مرور کردن نوشته ها در هر روز توصیه می شود .



4.    آشفتگی های موجود در اطرافتان را شناسایی و مسئولیت برطرف کردن آنها را به عهده بگیرید.


همه ی ما کارهایی داریم که هر چند شاید کوچک باشند اما انجام آنها را به تاخیر انداختیم و چند کار انجام نشده به همین ترتیب در گوشه ای از ذهنمان تلمبار شده و اجازه نمی دهد فکرمان باز شده و در مورد مسائل مهم تمرکز لازم را داشته باشد ، پس بهتر است ابتدا وقتی بگذارید و تمام کارهای انجام نشده تان را با رعایت اولویت به پایان ببرید.



5.    برنامه ای بریزید که منطقی، روشمند و معنادار باشد.


خب ، تا حدی ذهنتان نظم و تمرکز لازم را به دست آورد ، وقت آن است که برنامه ریزی کنید ، یک برنامه ی عملی و چالشی.


برنامه ی چالشی به برنامه ای می گویند که در عین در دسترس بودن ، رسیدن به آن تا حدی سخت و دشوار است ، به بیان ساده تر نه آنقدر سخت و دست نیافتنی است که شما را ناامید کند و نه آنقدر راحت و ساده که انگیزه های شما را از بین ببرد ، یک برنامه ی متعادل و انگیزشی.


پر واضح است که با این توضیحات ، برنامه های احساسی و کوتاه مدت نمی تواند شما را به جایی برساند.



6.    با گروهی از افراد متخصص کار کنید تا شما را کمک کنند.


بگردید و افراد متخصص و دلسوز را که می توانند کمک حال شما در برنامه هایتان باشند ، پیدا کنید ، بدون مشورت با این افراد ، به عملی شدن برنامه ها نمی توان امید چندانی داشت.


لازم هم نیست راه دور بروید ، سعی کنید از افراد دور و برتان شروع کنید ، کم کم گزینه ی مورد نظرتان را پیدا خواهید کرد.



7.    فقط به عوامل علم اقتصاد اعتماد نکنید.


بهتر است جایی هم برای سایر عوامل بگذارید ، گاهی اوقات گرفتن دست یک نیازمند ، یا کمک مالی به کسی که از شما کمک می خواهد ، می تواند شما را زودتر به اهدافتان برساند ، البته باید شرایطی را هم در این امر رعایت کرد.


در این خصوص بد نیست این مقاله ی کوتاه را هم بخوانید:


5 اشتباه بزرگ در امور مالی



8.    به دنبال راههای میانبر و فوری نباشید که سازگار نخواهند بود.


اجازه بدهید مثالی بزنم تا این مساله به خوبی جا بیفتد .


فرض کنید مادری در حال غذا دادن به کودک خود است ، این مادر بعد از هر لقمه ی غذا ، قد و وزن کودک خود را اندازه می گیرد تا ببیند چقدر بزرگ شده است ! و از اینکه این لقمه ها تاثیری بر رشد کودک نداشته و او تغییری نکرده ناراحت و ناامید می شود.


شاید مثال خنده داری باشد ، اما در واقع بسیاری از ما در مسائل زندگی خود اینگونه عمل می کنیم و اجازه ی گذشت زمان برای تاثیر برنامه هایمان را نمی دهیم و سریع ناامید می شویم.


مشخص است که آن مادر اگر 6 ماه به طور منظم و با برنامه به کودک خود غذا دهد ، تاثیر آن را درک خواهد کرد ، ولی پس از 6 ماه .


بنابراین انتظار معجزه آن هم در کوتاه مدت از برنامه های خود نداشته باشید ، به طور پیوسته و مدام برنامه ها را اجرا کنید ، کم کم نتیاج آن را مشاهده خواهید کرد.



9.    برنامه خود را به طور دوره ای مرور کنید و پیشرفتتان را به نمودار ببرید.


گفتیم که به خود زمان بدهید ، اما این بدین معنی نیست که نسبت به نتیجه بی تفاوت باشید ، سعی کنید دوره های زمانی - مثلا یک ، دو یا سه ماهه - برای ارزیابی عملکرد و بررسی نتایج برنامه هایتان در نظر بگیرید ، ممکن است به این نتیجه برسید که یک یا چند برنامه ی خاص نتوانسته بازده خوبی داشته باشد ، پس بهتر است در مورد ان تجدید نظر کنید ، و یا بالعکس ، یک یا چند برنامه تاثیر بسیار خوبی داشته ، آنرا ادامه دهید.



10.موفقیت های خود را هرچند کوچک تحسین کنید.

در برنامه ریزی و به خصوص ابتدای آن با خود مهربان باشید ، موفقیت های کوچک خود را جشن بگیرید و برای آن از خدای خود تشکر کنید ، از همسر ، پدر و مادر ، و دوست و آشنایانتان به خاطر کمکی که برای رسیدن به همان موفقیت کوچک به شما کردند قدردانی کنید و بگویید که به کمک آنها در ادامه ی راه نیازمندید.



این گامها در بهبود بعد مالی زندگی و رضایت عمومیتان موثر خواهند بود. موفقیت مانند خیلی چیزهای دیگر فرآیندی است که به ندرت با کلیک کردن بر گزینه "بله" به پاسخ میرسد..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر