آدرس فروشگاه کتابهای موفقیت و ثروت IDPay.ir/ketab1401/file

چگونه با شناخت خودمان، ثروتمند شویم؟




یکی از شگفتی‌های بودن در این دنیا، زندگی با غریبه‌ای است که اصلا او را نمی‌شناسیم؛ هر کاری که انجام می‌دهیم روی او اثر مستقیم می‌گذارد. علاقه‌های او هم روی ما تاثیر بی مانندی دارند. این غریبه، گاهی ما را خوشحال و گاهی عصبانی می‌کند. گاهی چیز جالبی از او می‌بینیم و با دهان باز، مبهوت کارش می‌شویم.


بیشتر وقت‌ها به او کم محلی می‌کنیم، سرزنشش کرده و همه تقصیرها را به گردنش می‌اندازیم. این غریبه همچون ابر بهار، گریه می‌کند و ما همچون نامادری داستان‌های جن و پری، او را در قعر تنهایی‌اش به حال خود رها می‌کنیم. غریبه‌ای که درون ما زندگی می‌کند؛ خود واقعی ما.

» کلید خوشبختی، در دستان خودتان است در درونتان

حتما بارها شنیده‌اید که می‌گویند، کلید خوشبختی، دست خودتان است. در واقع کلید خیلی چیزها دست خودمان است. اما گاهی برایمان راحت‌تر است که بگوییم، من قربانی این زندگی شده‌ام. نقشی در آن نداشتم یا کسی به من حق انتخابی نداد. اگر تمایل دارید این وضعیت را تغییر دهید باید با غریبه درونتان، چیزی بیشتر از یک دوست شوید.


آیا برایتان پیش آمده که کاری را با عذاب انجام دهید؟ یا در حال انجام کاری، اصلا متوجه گذر زمان نشده و ندانسته در حین انجامش لبخند بزنید؟ تا به حال برایتان پیش آمده که برای رفتن به جایی یا خواندن کتابی، خرید چیزی، یا تماشای ماجرایی، آن‌چنان شور و هیجان، تمام سلول‌های بدنتان را پر کند که احساس کنید جسمتان به سرچشمه شادی تبدیل شده است؟ علت تمام این رفتارها، شادی یا ناراحتی عمق وجودتان است.


حیف نیست که تمام عمرمان را در کنار افراد دیگری بگذرانیم، برای شناخت آنها زمان، تلاش و گاهی هزینه زیادی صرف کنیم اما از کسی که درونمان است خبری نداشته باشیم و بدون شناخت او، این دنیا را ترک کنیم؟


» آشنایی با خود محترممان چندین و چند مزیت دارد:


مجانی است!

لذت بخش و هیجان انگیز است. (لذت آشنایی با بعد دیگر وجودتان به حدی شما را هیجان زده می‌کند که اشک در چشمانتان حلقه می‌زند.)

ما را ثروتمند می‌کند! ( 99 درصد ثروتمندان جهان را کسانی تشکیل داده‌اند که روی شناخت خودشان تلاش کردند. کسانی مانند استیو جابز، دارن هاردی، ایلان ماسک، والت دیزنی و… .)

اعتماد به نفسمان را تا سقف آسمان بالا می‎برد! (100 درصد کسانی که اعتماد به نفس ندارند خودشان را نمی‌شناسند. البته حق دارند، چطور می‌توان به یک غریبه اعتماد کرد؟!)

رابطه ما را با آدم‌های اطرافمان شگفت انگیز می‌کند!

از شر مشکل‌های روحی و روانی که گریبان گیرمان شده‌اند خلاص می‌شویم.

به آرامش می‌رسیم.

زندگی می‌کنیم!

در این سری از گفتگوها، قدم‌هایی را برای فوق‌العاده کردن رابطه خودمان با من درونمان برمی‌داریم. گام‌هایی که در مسیر قله شناخت او هستند و برای شادی، موفقیت و ثروتمند شدن ما همانند سوخت جت عمل می‌کنند.


» گام‌های شناخت خود محترم من «

۱ ) ابراز علاقه

عاشقتم، کلام عجیب و غریبی است. این چند حرف الفبا، که آرام و با وقار در کنار هم نشسته‌اند با چنان سرعت، دقت و کیفیتی در قلب انسان نفوذ می‌کنند که مثل و مانندی ندارند. شاید به همین دلیل است که نشان عشق و علاقه را همچون تیری که مستقیم در قلب عاشق، فرو رفته نقاشی می‌کنند.


شگفت انگیزترین کاری که در طول زندگی‌ام انجام دادم این بود که به خودم گفتم عاشقتم!

خیلی ساده، بسیار سریع و رک!

شما هم می‌توانید این کار را انجام دهید. مواد لازمش را هم در اختیار دارید.


یک آینه

اتاقی بسیار خلوت

خودتان

اتاقی بسیار خلوت را برای این کار انتخاب کنید تا بدون نگاه کنجکاوانه و گاهی عجیب دیگران، بتوانید چند لحظه تمرکز کنید. آینه را جلوی صورتتان بگیرید. یک دقیقه به چشمان خود خیره شوید. سپس، 5 بار با فاصله‌های چند ثانیه‌ای، در حالی که به چشمان خود خیره شده‌اید به خودتان بگویید، عاشقتم. چقدر عالی می‌شود اگر نام زیبای خود را در ابتدای این جمله بیاورید. مثلا این‌گونه خود را خطاب کنید: بیژن شهابی! به خاطر هر آنچه که هستی عاشقت هستم.


حس شگفت انگیز این روش را تنها باید تجربه کنید. اولین باری که این کار را انجام دادم، خیلی گریه کردم. چون یادم آمد که چقدر دلم برای خودم تنگ شده است. او را مدت زیادی تنها و بینوا رها کرده بودم و حالا این‌طور ناگهانی به او اعتراف می‌کردم که عاشقش هستم. هم جا خورده بودم، هم ذوق می‌کردم.


اعتراف به دوست داشتن خود واقعیتان را با خود بزرگ بینی، خود شیفتگی مزمن یا مثال‌های این چنینی اشتباه نگیرید. این کار، اولین قدم برای شناخت خود و پذیرفتن تمام آن چیزی است که سال‌ها سرکوبش کردید، مقصرش دانستید و حتی گاهی از او متنفر بودید. در حقیقت، کوچک‌ترین کاری است که می‌توانید در حق خودتان انجام دهید.


پیشنهاد می‌کنم حتما یک بار این روش را امتحان کنید. فقط 5 دقیقه طول می‌کشد اما زندگی‌تان را متحول می‌کند. اگر انجامش دادید، تجربه خود را برایم بنویسید. بی‌صبرانه منتظر شنیدن داستان عاشقانه شما هستم.


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

۱۸ راز موفقیت دیویس راکفلر ثروتمندترین فرد تاریخ چیست؟

کتابهایی که می تواند تو را به موفقیت و ثروت برساند

۱۸ راز موفقیت دیویس راکفلر ثروتمندترین فرد تاریخ چیست؟

 

سال ۲۰۱۴ مجله فوربس جان دیویس راکفلر را به‌عنوان ثروتمندترین فرد تاریخ انتخاب کرد و در این مقاله به ۱۸ راز موفقیت دیویس راکفلر می‌پردازیم رازهایی از زبان مرد شماره یک صنعت نفت امریکا، که سبب خواهد شد دانش مالی شما افزایش یابد، رازهایی که می‌تواند به شما کمک کند در مسیر کسب ثروت باقدرت و تمام توان پیش روید.

دیوس راکفلر چگونه ثروتمندترین فرد تاریخ شد؟

همان‌طور که اشاره شد مجله فوربس در سال ۲۰۱۴ ارزش خالص دارایی دیویس راکلفر را به ارزش امروز ۳۴۰ میلیارد دلار برآورد نمود و این فرد جایگاه اول ثروتمندترین فرد تاریخ را به خود اختصاص داد.

البته در سایتها و منابع دیگر برخی مواقع مانسی موسی و برخی افراد دیگر را به عنوان ثروتمندترین فرد تاریخ نام برده اند که معتبرترین سایت جهت آمار، مجله فوربس است که راکفلر را به عنوان ثروتمندترین فرد تاریخ بشریت برگزیده است.

هر چند محققان در حال بررسی ثروت سایر افراد نیز هستند و احتمال دارد افراد دیگری نیز باشند که ثروت بسیار بیشتری از راکفلر داشته باشند ولی چون در مدت زمانی خیلی دور میزیسته اند هنوز موفق به برآورد میزان دقیق دارایی های آنها نشده اند و فعلا راکفلر ثروتمندترین فرد تاریخ مدرن شناخته شده است که مربوط به چند قرن اخیر است.

راکفلر چگونه ثروتمند شد؟

راکفلر از طریق کار در صنعت نفت امریکا موفق شد ثروت زیادی را بدست آورد بطوری که در آن زمان حدود ۲ درصد اقتصاد امریکا را به تنهایی در اختیار داشت که رقم قابل توجهی است

در مورد این فرد و موفقیتهای او اطلاعات زیادی وجود دارد که سعی می شود در این مقاله  به مهمترین رازهای موفقیت راکفلر اشاره شود.

 

۱- عشق و علاقه اولین راز موفقیت دیویس راکفلر است

راکفلر از این راز پرده برمی دارد و اشاره می کند اگر تمرکز شما تنها بر افزایش دارایی باشد و قصد افزایش درامد خود را داشته باشید به آن دست نخواهی یافت مگر این که آن کار را با شور و عشق انجام دهید و کسب و کار شما بتواند مشکل مردم را حل کند و کمک کند زندگی انها ساده تر و بهتر شود.

و این موضوع از زبان ثروتمندترین فرد تاریخ، نشان می دهد که عشق و علاقه به کار تا چه حد می تواند در موفقیت و ثروتمند شدن یک فرد تاثیرگذار باشد و اینکه اگر دنبال خلق ارزش و بهبود زندگی دیگران باشیم مطمینا خیلی سریعتر ثروتمند خواهیم شد.

 

۲- پیمودن مسیرهای جدید دومین راز موفقیت دیوید راکفلر

راز دوم موفقیت راکفلر این است که مسیرهای جدیدی را برای خود ایجاد کنید یا از مسیرهای جدیدی پیش بروید او اشاره می کند که اکثر افراد فقط همان روش قدیمی دیگران را تکرار می کنند در حالی که موفقیت در نوآوری و خلق بازارهای جدید است.

او اشاره می کند که حتی اگر می خواهید از مسیرهای قبلی و پذیرفته شده عبور کنید ایده یا راه جدیدی را با آن تلفیق کنید که نسبت به سایر افراد متمایزتر شوید

این موضوع در عصر حاضر بسیار اهمیت دارد

امروزه شرکت‌های زیادی محصولات متنوعی را تولید می‌کنند و ما می‌بایست همان محصولات را با تلفیق با ایده جدیدی ارائه کنیم.

در حقیقت ما می‌بایست کاری کنیم که افراد تشخیص دهند که چرا باید از ما خرید کنند؟

وجه تمایز ما با سایر رقبا چیست؟

ما چه ارزش جدیدی را ارائه می‌کنیم و چه خدمات بیشتری ارائه می‌دهیم؟

وقتی این تمایز را مشخص کردیم و ایده جدیدی را هم تلفیق کردیم مطمنیا ما نیز مشتریان خاص خود را خواهیم داشت.

۳- مدیریت درآمد

راز سوم موفقیت دیویس راکفلر این است که ما می‌بایست بتوانیم هزینه‌های خود را مدیریت کنیم درست است که می‌بایست بیشتر زمان و انرژی خود را روی افزایش درامد و خلق ایده‌های جدید و فروش بیشتر و خدمات باکیفیت‌تر بگذاریم ولی نباید از کنترل هزینه‌ها دست بکشیم.

شرکت‌های زیادی هستند که جدیداً راه‌اندازی شده‌اند ولی به دلیل صرف هزینه‌های زیاد و عدم مدیریت صحیح درآمد، در همان ابتدای  کار متوقف‌شده‌اند و شکست خورده اند.

بسیار مهم است که اصول مربوط به مدیریت هزینه‌ها را به‌خوبی بدانیم و بر آن تسلط داشته باشیم طوری که درامد ما بسیار بیشتر از هزینه های ما باشد تا سود خالصی که بدست می‌آوریم بتوانیم با آن سرمایه‌گذاری کرده  سریع‌تر به استقلال مالی دست‌یابیم.

۴- استقامت چهارمین راز موفقیت دیویس راکفلر

راز دیگر دیوس راکفلر، استقامت در مسیر است راکفلر معتقد است که با استقامت از هر موانعی می‌توانید عبور نمایید.

او اشاره می‌کند در مسیر کسب‌وکارتان احتمالاً موانع زیادی وجود داشته باشد و فردی موفق است که استقامت خود را در مسیر حفظ کند و جا نزند و همین عامل می‌تواند تأثیر زیادی در موفقیت یک فرد ایفا کند.

بیشتر جوانان امروزی خیلی دوست دارند سریع به نتیجه برسند و البته که روز بروز سرعت دستیابی به موفقیت هم بیشتر می‌شود ولی چیزی که اهمیت دارد آیا این افراد حاضرند  باوجود موانع و ناامیدی در مسیر، بازهم استقامت به خرج دهند و به‌سادگی در مقابله با موانع تسلیم نشوند

این موضوع خیلی اهمیت دارد و افرادی موفق هستند که باوجود تخصص بیشتر، استقامت بیشتری در مسیر داشته باشند.

۵- پاداش به خود

یکی دیگر از رازهای موفقیت راکفلر این است که این فرد موفقیت‌های خود را جشن می‌گرفت و اعتقاد داشت زمانی که به یک موفقیت برسیم می‌بایست پاداشی را برای آن در نظر بگیریم.

او در سال ۱۹۵۵ که اولین حقوق خود را دریافت کرد آن روز جشن گرفت و حتی به‌عنوان روز کار نام‌گذاری کرد و بارها از این گونه تشویق‌ها برای افزایش انگیزه خود در مسیر استفاده می‌کرد.

شما چه پاداشی می‌خواهید برای خود در نظر بگیرید؟

از شما می‌خواهیم فهرستی از پاداش‌هایی که احساس خوبی به شما می‌دهند را آماده کنید و زمانی که به یک موفقیت کوچک یا بزرگ دست‌یافتید از این لیست برای تشویق خود استفاده نمایید.

مزیت استفاده از تشویق، این است که ضمیر ناخودآگاه شما به آن تشویق حساس خواهد شد و به این درک می‌رسد که هر زمان به موفقیتی رسید پاداشی هم دریافت خواهد کرد.

انجام همین تمرین ساده سبب خلق موفقیت‌هایی برای شما خواهد شد که شاید برایتان باورپذیر نباشد حتماً این تمرین را انجام دهید.

۶- کار خیرخواهانه را هدفمند انجام دهید

راکفلر معتقد است اگر می‌خواهید به فردی کمک کنید مراقب باشید به او ماهی ندهید بلکه ماهیگیری یادش بدهید در حقیقت او بر این باور است که کارهای خیرخواهانه خود را هدفمندتر انجام دهید

یعنی بدون هدف به فردی کمک نکنید شاید فردی توانایی خلق درامد را داشته باشد و در شرایطی باشد که اگر به او کمک کنید تلاشی برای بهتر کردن زندگی خود انجام نخواهد داد یا اینکه این فرد مستحق کمک کردن نیست و این پول را به باد خواهد داد.

پس سعی کنید حتی برای امور خیریه خود برنامه داشته باشید و حتی اگر به مؤسسات خیریه‌ای پولی می‌بخشید در مورد آن تحقیق کنید و تا حدی مطمئن شوید که پول شما به دست نیازمندان می‌رسد.

منظور از نیازمندان افرادی است که در اثر سیل و زلزله و حوادث طبیعی دچار مشقت می‌شوند یا اینکه در سن و شرایطی هستند که واقعاً توان پرداخت هزینه‌ها را ندارند و با کمک کردن به آن‌ها ضمن اینکه مشکلات آن‌ها حل می‌شود در دنیا و آخرت هم پاداش آن را دریافت خواهیم کرد.

خود راکفلر یک بنیاد خیرخواهانه تأسیس کرده  بود و مبالغ زیادی به این بخش اختصاص داده بود و درنهایت این امور رو هدفمند و به افرادی اختصاص می‌داد که واقعاً توان کار کردن و تأمین هزینه‌های خود را نداشتند.

 ۷- تا آنجا که می‌توانید از دفتر خارج شوید

راکفلر معتقد است که نباید فقط یکجا ساکن بود و می‌بایست حرکت کرد و حتی اگر در دفتر کارت مشغول بکار هستی سعی کنید زمان‌هایی را برای سفر به کشورهای مختلف و کسب تجربه‌های گوناگون به‌کارگیرید که شخصیت شمارا روز بروز بزرگ‌تر می‌کند.

او سفر را خیلی مهم می‌داند و اشاره می‌کند من در طول ۳۵ سال این‌قدر به کشورهای مختلف سفرکرده‌ام که انگار حدود ۲۰۰ بار دور جهان را طی کرده‌ام.

او اضافه می کند که در این مدت ۳۵ سال به ۱۰۳ کشور جهان مسافرت کردم که اکثر آن‌ها تجاری بوده است و حتی ۴۱ بار فقط به فرانسه و ۳۷ بار فقط به انگلیس سفرکرده‌ام.

این نشان می‌دهد که افراد موفق و ثروتمند محدودیت زمانی و مکانی برای خود متصور نمی‌شوند و  برای کسب تجربه و سود بیشتر حاضرند به هر  کشوری مراجعه کنند.

۸- سود کردن هفتمین راز موفقیت راکفلر است

راکفلر اشاره می‌کند که در کسب‌وکار و  در زندگی سود خیلی مهم است و می‌بایست تلاش کنید از کسب‌وکارتان سود کسب کنید او اشاره می‌کند کسب‌وکاری که سود نداشته باشد احتمال توقف آن زیاد است.

این موضوع نشان می‌دهد که شاید در ابتدای مسیر حتی سود نکنیم ولی می‌بایست دست از تلاش برنداریم و دنبال افزایش مهارت‌های فروش و بازاریابی باشیم، کسب‌وکارمان را هرماه و حتی هر هفته یا هرروز تحلیل کنیم که آیا در مسیر درستی هستیم؟

آیا با این روند درنهایت کسب‌وکار ما به سود منجر می‌شود؟

چه اقداماتی می‌بایست انجام دهیم که سریع‌تر به درامد بیشتر دست‌یابیم؟

چه هزینه‌هایی را می‌بایست کنترل کنیم تا سود ما بیشتر از موارد مصرفی ما باشد؟

و خیلی سؤالات دیگر که سبب می‌شود ذهن ما هوشیار عمل کند و بتوانیم کاری کنیم که کسب‌وکارمان به‌تدریج سودآور باشد تا ادامه مسیر را باانگیزه بیشتر و قدرت بیشتر ادامه دهیم.

۹- ایجاد اعتبار، شهرت و شخصیت

هشتمین راز موفقیت راکفلر این است که به اعتبار و شهرت و شخصیت هم فکر کنیم

راکفلر معتقد است که یک جوان می‌بایست این خصوصیات را در خود ایجاد کند تا رشد سریع‌تری در بازار و کسب‌وکار داشته باشد.

راکفلر ارتباطات قوی برقرار می‌کرد و اقداماتی را انجام می‌داد که منجر به کسب اعتبار بیشتر می شد و وقتی شما اعتبار بیشتری داشته باشید افراد بیشتری به شما اعتماد می‌کنند و درنتیجه فروش محصولات شما نیز افزایش خواهد یافت.

در کشور ما متأسفانه افراد بیشتر کوتاه‌مدت فکر می‌کنند و دنبال افزایش اعتبار خود نیستند شخصیت خود را رشد نمی‌دهند و درنتیجه نتایج آن‌ها نیز کوتاه‌مدت خواهد بود

که از این نکته راکفلر فهمیدیم که می‌بایست این خصوصیات را در خود ایجاد کنیم.

۱۰- جاه‌طلبی نهمین راز موفقیت دیویس راکفلر

راکفلر معتقد است که برای ثروتمند شدن می‌بایست جاه‌طلب بود و اگر دنبال اجرایی کردن ایده‌های ساده بروید و از اجرای ایده‌های بزرگ سرباز بزنید به‌اندازه کافی موفق  نخواهی شد راز موفقیت راکفلر در همین شجاعت  جاه‌طلبی او بود که موفق شد بیش از ۲ درصد اقتصاد امریکا را در اختیار بگیرید کاری که شاید غیرممکن به نظر برسد ولی زمانی که هدفی را تعیین می‌کنید و رؤیاهای بزرگی در سردارید وقتی با جاه‌طلبی به دنبال اجرا کردن ایده‌های خود هستید مطمینا احتمال موفقیت شما بسیار افزایش خواهد یافت.

تمرین

من کجاها از اجرای ایده‌ها می‌ترسم و چگونه می‌توانم آن ایده‌ها را حتی باوجود ترس اجرا کنم؟

بزرگ‌ترین ایده‌ها و رؤیاهای من کدم‌اند و امروز چه اقدامی می‌توانم برای نزدیک‌تر شدن به آن انجام دهم؟

تا چه اندازه خودم را قبول دارم و آیا خودم را لایق موفقیت‌های بزرگ می‌دانم و اگر بله، اولین اقدامم برای تحقق آن خواسته‌ها چیست؟

 ۱۱- انسجام هدف راز یازدهم دیویس راکفلر

راز بعدی راکفلر انسجام هدف است او معتقد است که انسجام هدف یکی از اولویت‌ها اصلی موفقیت در زندگی او بوده است و اینکه بدون توجه به نظر دیگران هدف خود را مشخص کرده و در مسیر به‌طور منسجم پیش رفته است.

اگر زندگینامه اکثر کارآفرین نان برتر ایران یا دنیا را مطالعه کرده باشید راز موفقیت آن‌ها در داشتن هدف و چشم‌انداز است کمتر فرد موفقی را می‌توانید مشاهده نمایید که هدف نداشته باشد ثروتمندان به‌خوبی از اهمیت این موضوع باخبرند و از قدرت نوشتن و مکتوب کردن هدف آگاه‌اند و همین عامل سبب موفقیت آن‌ها شده است.

داشتن هدف سبب می‌شود شما همیشه بتوانید خودتان را ارزیابی کنید که آیا در طی یک مدت‌زمان مشخص تغییری در کسب‌وکار و افزایش درامد شما ایجادشده است و همین قابل‌اندازه‌گیری بودن به شما کمک می‌کند که سریع‌تر رشد کنید.

 ۱۲- احتمال ناشناخته بودن دوازدهمین راز موفقیت دیویس راکفلر

یکی دیگر از رازهای موفقیت راکفلر احتمال ناشناخته بودن است.

 او اشاره می‌کند در ابتدای کار و حتی در طول مسیر، احتمال تنها ماندن وجود دارد و احتمال دارد افراد در سختی‌ها از شما حمایت نکنند و این خود شما هستید که می‌بایست به  خود انگیزه دهید تا در مسیر باقی بمانید.

این موضوع نشان می‌دهد که وقتی کسب‌وکاری را راه‌اندازی می‌کنید باید آماده تنها شدن هم باشید وقتی می‌خواهید فردی تأثیرگذار در جهان شوید، وقتی قرار است تغییر بزرگی را در جهان ایجاد کنید، احتمال دارد افراد زیادی مخالف شما باشند یا در اوایل از شما حمایت نکنند و اگر تسلیم شوید با یک فرد معمولی تفاوتی ندارید و باید برای این موضوع راهکار داشته باشید و بدون نگرانی از این موضوعات، باقدرت به سمت اهدافتان حرکت کنید.

۱۳- خوب را رها کنید تا عالی‌ها را دریافت کنید

راز سیزدهم راکفلر جذب کردن عالی‌هاست او معتقد است تا زمانی که در دام خوب ماندن بمانید رشد نخواهی کرد اگر راکفلر به همان دستاوردهای ابتدایی خود در صنعت نفت امریکا بسنده می‌کرد و دست به اقدام بزرگی نمی‌زد، اگر به بیش از ۱۰۰ کشور جهان مراجعه نمی‌کرد، اگر ریسک‌های بزرگ را انجام نمی‌داد مطمینا الآن نامی از او بجای نمانده بود و فردی معمولی بود.

او خوب‌ها را رها کرد و دنبال بهترین بود، بهترینی که سبب شد ۲ درصد اقتصاد امریکا یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان را در اختیار دارد، بهترینی که او را به‌عنوان ثروتمندترین فرد تاریخ به دنیا معرفی کرد.

و این‌ها نشان می‌دهد اگر می‌خواهیم فردی تأثیرگذار در جامعه و حتی در سطح جهان باشیم خوب‌ها را رها کنیم و باقدرت به دنبال بهترین‌ها باشیم.

۱۴- زود مطلع شدن و تصمیم‌گیری سریع

راز موفقیت بعدی راکفلر، زود مطلع شدن و تصمیم‌گیری سریع است او می‌گوید من همیشه اوضاع و اخبار اقتصادی را سریع‌تر از بقیه دریافت می‌کردم و به همین دلیل موفقیت زیادی به دست آوردم.

 در حقیقت راکفلر فقط اخبار را سریع دریافت نمی‌کرد بله تصمیمات سریعی نیز می گرفت و حتی خیلی سریع تصمیم خود را به مرحله اجرا درمیاورد و همین عامل است که فردی به‌عنوان ثروتمندترین فرد تاریخ انتخاب می‌شود.

این فرد بهای رسیدن به خواسته‌هایش را پرداخته است همیشه دنبال راه‌کارهایی برای دریافت سریع‌تر اطلاعات و تصمیم‌گیری سریع بود و مهم‌تر از همه به آن‌ها به‌راحتی عمل می‌کرد،

عمل کردنی که اغلب کسب‌وکارها انجام نمی‌دهند و همین امر سبب می‌شود اکثر آن‌ کسب و کارها رشد نکنند و از شرایط خود راضی نباشند همین عمل‌گرایی یکی از رازهای جف بزوس

ثروتمندترین فرد جهان نیز بود که با عمل‌گرایی زیاد به صدر ثروتمندترین افراد جهان راه یافت.

۱۵- همیشه سعی کردم یک فاجعه را به یک فرصت تبدیل کنم

راکفلر فردی جاه‌طلب بود و از موقعیت‌ها و فرصت‌ها به‌خوبی بهره می‌برد او در طول مسیر کاری خود در صنعت نفت امریکا بارها به موانع بزرگی برخورد کرد، موانعی که شاید از آن می‌توان به عنوان یک فاجعه نام برد ولی راکفلر نه‌تنها تسلیم نشد بلکه این سختی‌ها را فرصتی برای رشد و افزایش دارایی‌های خود دید و با شجاعت در دل ترس‌ها وارد می‌شد و موانع و مشکلات را به فرصت تبدیل می‌کرد.

موانعی که خیلی از افراد را زمین‌گیر می‌کند، موانعی که سبب می‌شود بیشتر افراد دست از تلاش بردارند و رؤیاهای خود را به دست فراموشی بسپارند.

آیا شما جز آن دسته از افرادی هستید که هر زمان مشکلی پیش می‌آید بجای تسلیم شدن و متوقف شدن، با آن روبرو می‌شود و فرصتی را می‌سازید که سبب موفقیت و ثروتمند شدن شما شود؟

اگر این‌طور است به شما تبریک می گوییم و به‌زودی به موفقیت‌های بزرگی دست خواهی یافت و اگرنه، از این افراد موفق الگو بگیرید و شرایط سخت را به فرصتی برای افزایش درامد خود تبدیل کنید.

۱۶- هنر معامله را یاد بگیرید و هوشیار باشید

یکی دیگر رازهای موفقیت دیویس راکفلر، یادگیری هنر معامله و هوشیار بودن است او از همان دوران بچگی ذهن هوشیاری داشت و سعی می‌کرد طوری عمل کند که بیشتر به دست آورد و در ادامه هم همین اتفاقات برای او رخ داد.

در هر کاری می‌بایست تخصص آن را بیاموزیم اول شغلی را پیدا کنیم که به آن علاقه‌مندیم و سپس تا می‌توانیم در آن حوزه متخصص شویم و مطمینا فردی متخصص همیشه درامد بالایی دارد در کشور ما متخصص کم پیدا می‌شود و اکثراً در حوزه‌های مختلف فعالیت می‌کنند که به‌اندازه کافی در یک حوزه متخصص نمی‌شوند.

شما که این مقاله را مطالعه می‌کنید این توصیه راکفلر ثروتمندترین فرد تاریخ را جدی بگیرید و در یک حوزه متخصص شوید و مهارت کسب کنید مطمینا با این روش خیلی سریع‌تر به استقلال مالی دست خواهی یافت.

 ۱۷- کمک گرفتن از دیگران شانزدهمین راز موفقیت دیویس راکفلر است

راکفلر همیشه سعی می‌کرد با افراد موفق در حوزه خود مشورت کند و از اطلاعات آن‌ها استفاده کند در حقیقت او قدرت اهرم را درک کرده بود و معتقد است که فردی که شب و روز کار کند هرگز ثروتمند نخواهد شد بلکه می‌بایست هوشمندانه کار کرد و از نیروی جمعی دیگران استفاده کرد تا کسب‌وکار خود را رشد داد.

این نکته سبب شد که راکفلر خیلی سریع‌تر به استقلال مالی دست یابد و درنهایت ثروتمندترین فرد تاریخ شود.

همیشه گفتند که یکدست صدا ندارد و شاید شما در ابتدا به‌تنهایی کاری را شروع کنید و موردی ندارد، ولی با رشد کسب‌وکار سعی کنید حتماً کارکنان خود را افزایش دهید تا سریع‌تر کسب‌وکارتان رشد کند.

 ۱۸- مصمم بودن

آخرین راز موفقیت دیویس راکفلر، مصمم بودن است ایشان معتقد است که رمز موفقیت و عدم موفقیت افراد در همین مصمم بودن است.

او در اکثر تصمیم‌گیری‌هایش مصمم بود و از تصمیم خود منصرف نمی‌شد حتی اگر به ضرر او باشد

وقتی ما قانونی را برای خود تعریف می‌کنیم و بر این قانون پافشاری می‌کنیم به‌تدریج جهان نیز به قانون ما احترام خواهد گذاشت افراد قانون ما را خواهند پذیرفت و حتی قانون ما به‌عنوان الگویی برای دیگران قابل‌استفاده خواهد شد.

پس مصمم باشید و قوانین خاص خود را تعریف کنید و بر آن پافشاری کنید و منتظر اتفاقات خوب باشید.

جمع‌بندی

در این مقاله به ۱۸ راز موفقیت جان دیویس راکفلر اشاره شد رازهایی که استفاده از آن‌ها سبب بهتر شدن شرایط مالی شما خواهد شد وقتی این رازها را در زندگی بکار بگیرید به‌تدریج شاهد تغییرات در سطح مالی خود خواهی شد.

در دومین دوره یک‌ساله حضوری روانشناسی علاقه و پول به نحوه اجرایی کردن این رازها خواهیم پرداخت و قدم‌به‌قدم با شما پیش خواهیم رفت تا الگوی ثروتمندترین افراد جهان را در خود ایجاد کنیم و مطمینا نتایج پس از آن قابل‌مشاهده خواهد بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

12کار اشتباهی که ممکن است روزانه انجام دهیم کدام هستند؟

تا به حال با خود اندیشیده‌اید که ممکن است برخی ‌کارهایی که به شکل روزمره انجام می‌دهید اشتباه باشد و صرفا به دلیل اینکه روزانه آن‌ها را تکرار میکنید دلیل بر عدم مشکل آنها نیست؟ در این نوشته می‌خواهیم شمارا با تعدادی از کارهایی که در ظاهر انجام آنها مشکلی ندارند،‌ آشنا میکنیم. با ما همراه باشید.



اول کارهای سخت را انجام دهید


برخی افراد به این استراتژی «قورت‌دادن قورباغه» می‌گویند. این عبارت از یکی از داستان‌های مارک تواین آمده‌ است. «اول صبح یک قورباغه زنده را قورت بده؛ تا شب هیچ اتفاقی بدتری برایت نخواهد افتاد».



برخی محققان می‌گویند اراده در طول روز کاهش پیدا می‌کند. بنابراین عاقلانه‌تر این است که کارهایی را که تمرکز زیادی می‌خواهند اول صبح انجام دهید.


بقیه‌ی محققان اعتقاد دارند اراده محدودیت زمانی ندارد.


به‌هرحال عاقلانه‌تر این است که اول کارهای سخت را انجام دهید. چون ممکن است بعدا کارهایی پیش بیایند که مزاحم برنامه‌ی شما شوند.



وقتی مدام ایمیل‌های خود را چک می‌کنید

وقتی زنگ ایمیل جدید به گوش می‌رسد سخت می‌توانید مقاومت کنید.


ولی تحقیقات نشان می‌دهند، وقتی انجام کارهای مختلف را هم‌زمان انجام می‌دهید، کارهایتان ۴۰ درصد از نظر زمانی بیشتر طول می‌کشند.


اگر فکر می‌کنید با انجام هم‌زمان کارها کارایی بهتری پیدا می‌کنید، اشتباه می‌کنید.


ران فریدمن (Ron Friedman) روان‌شناس می‌گوید بهترین کار این است که گوشی خود را بی‌صدا کنید یا می‌توانید وقتی کار مهمی انجام می‌دهید، صفحه‌ی ایمیل‌های خود را ببندید.


زمان‌های خاصی را برای چک‌کردن و پاسخ‌دادن به ایمیل‌های خود اختصاص دهید.


وقتی تلفن همراه خود را روی میز کار خود نگه‌ می‌دارید

تلفن همراه را روی میز کار خود نگذارید


کافی نیست که تلفن خود را روی «ویبره» نگه دارید. حتی اگر آن را خاموش‌کنید هم کافی نیست.


مجله‌ی انجمن تحقیقات مصرف‌کنندگان تحقیقی را در این مورد منتشر کرده‌ است. طبق این تحقیق، حتی حضور تلفن‌ همراه در نزدیکی شما می‌تواند روی عملکرد شناختی شما تأثیر بگذارد.


حتی اگر شما از این تأثیر آگاه نباشید.


بهترین راه‌حل این است که تلفن همراه را در اتاقی دیگر جا بگذارید.


وقتی همه‌ی روز یک‌جا می‌نشینید

تمام روز یکجا ننشیید


کار در اداره اجازه‌ی فعالیت فیزیکی زیادی به شما نمی‌دهد.


لازم نیست هر بار ساعت‌ها از کار خود جدا شوید و نرمش کنید. تحقیقات زیادی در این مورد انجام شده‌اند. در این تحقیقات چند دقیقه نرمش کردن در روز می‌تواند سلامتی شما را بهبود ببخشد.


تحقیقی در همین مورد در مجله‌ی انجمن قلب آمریکا منتشر شده‌ است. این تحقیق در مجله‌ی نیویورک تایمز هم منتشر شده است. طبق این تحقیق افرادی که کلا یک ساعت در روز فعالیت فیزیکی داشته‌اند، ۵۰ درصد کمتر در خطر مرگ هستند؛ البته فرقی نمی‌کند که این فعالیت یک‌سره باشد یا در بخش‌های پنچ‌دقیقه‌ای انجام شده‌ باشد.


وقتی ساعت‌ها به صفحه‌ی لپ‌تاپ خیره می‌شوید

ارین برودوین (Erin Brodwin) گزارشگر بخش تجاری سایت Insider است. او در گزارش خود نوشته ساعت‌ها خیره‌شدن به صفحه‌ی کامپیوتر می‌تواند به خستگی دیجیتالی چشم منجر شود. خستگی دیجیتالی چشم باعث خشکی چشم و تاری دید می‌شود.


راهول کورانا (Rahul Khurana) پزشک سخن‌گوی انجمن چشم‌پزشکان آمریکا است. او در گفت‌وگویی با بخش تجاری سایت Insider شرکت کرده‌ است. او می‌گوید: «از قانون ۲۰-۲۰-۲۰ پیروی کنید. هر ۲۰ دقیقه برای ۲۰ ثانیه به چیزی نگاه کنید که ۲۰ فوت (۶متر) از شما دور است».


وقتی اواخر بعدازظهر استراحت می‌کنید

به‌جای بعد‌ازظهر اواسط ظهر استراحت کنید.


تحقیقی در همین مورد در سال ۲۰۱۵ در مجله‌ی روان‌شناسی عملی منتشر شده‌ است. این تحقیق می‌گوید هر چه از ابتدای روز کاری می‌گذرد استراحت کردن بی‌فایده‌تر می‌شود.


وقتی اوایل روز استراحت می‌کنید انرژی، تمرکز و انگیزه‌ی شما احتمالا بهتر بهبود پیدا می‌کنند.


جالب اینجاست که همین تحقیق به این نتیجه رسید حتما لازم نیست در طول مدت استراحت کارهای غیرمرتبط به کار انجام دهید. کاری که موقع استراحت انجام می‌دهید، حتما باید کار موردعلاقه‌تان باشد.


به‌عبارت‌دیگر، وقتی در پروژه‌ای که خیلی دوست دارید پیشرفت می‌کنید، بیشتر از وقتی که در رسانه‌های اجتماعی پرسه می‌زنید، انرژی کسب می‌کنید.


وقتی موقع کار به موسیقی گوش می‌دهید

موقع کار به موسیقی گوش ندهید


ممکن است با گوش‌دادن به موسیقی هنگام انجام کار حس بهره‌وری بیشتری داشته‌ باشید، ولی این حس به‌احتمال زیاد واقعی نیست.


درسال ۲۰۱۵ مصاحبه‌ای با عصب‌شناس و موسیقی‌دان دانیل لویتین (Daniel Levitin) در این مورد انجام شد. او گفت که تحقیقات زیادی در این مورد انجام شده‌ است. تقریبا در تمام این تحقیقات اگر کارهای ذهنی (مانند خواندن و نوشتن) را هم‌زمان با گوش‌دادن به موسیقی انجام دهید، عملکرد شما تا حد چشمگیری پایین می‌آید.


ولی وقتی کارهای یک‌نواخت و تکراری هستند، این قانون صدق نمی‌کند. مثلا وقتی در بخش مونتاژ کارخانه کار می‌کنید،‌ یا وقتی برای مدت طولانی مشغول رانندگی هستید، در این موارد، گوش‌دادن به موسیقی شما را سرحال می‌کند.


لویتین می‌گوید بهتر‌است ۱۰ تا ۱۵ دقیقه قبل از شروع کار به موسیقی گوش دهید. در این حالت، موسیقی به شما آرامش می‌دهد و حال‌تان را بهتر می‌کند.


وقتی غذاهایی را انتخاب می‌کنید که به‌نظر مغذی می‌آیند، ولی درواقع سالم نیستند

حرف مردم را باور نکنید. حقایق را درمورد غذای خود بدانید.


ارین برودوین در بخش تجاری Insider فهرستی از غذاهایی تهیه کرده‌ است که فکر می‌کنید غذاهای مفیدی هستند؛ ولی درواقع غذاهای مفیدی نیستند.


برای مثال آب‌میوه‌ها و اسموتی‌های آماده ممکن است مغذی به‌نظر‌ برسند، ولی درواقع این نوشیدنی‌ها پر از قند و کالری هستند. همچنین خیلی از افراد فکر می‌کنند، تخم‌مرغ کلسترول زیادی دارد؛ درصوتی‌که ممکن است برای خیلی از افراد مفید نباشد.


وقتی منفعلانه رسانه‌های اجتماعی را چک می‌کنید

منفعلانه رسانه‌های اجتماعی را چک نکنید


دانشمندان می‌گویند دو روش برای استفاده از فیس‌بوک وجود دارد: فعالانه و منفعلانه.


استفاده‌ی فعالانه شامل ارتباط مستقیم با افراد می‌شود. مثلا گذاشتن مطالبی در فیس‌بوک یا نظردادن درمورد پست‌های بقیه استفاده‌ی فعالانه هستند.


استفاده‌ی منفعلانه یعنی دریافت اطلاعات و خواندن مطالب دیگران. اکثر اوقات افراد به‌صورت منفعلانه از فیس‌بوک استفاده می‌کنند.


تحقیقی در این مورد در مجله‌ی روان‌شناسی تجربی منتشر شده‌ است. این تحقیق می‌گوید استفاده‌ی منفعلانه از فیس‌بوک می‌تواند احساس بدی در شما به‌وجود آورد.


این احتمالا به این خاطر است که به زندگی به ظاهر پرزرق‌وبرق دیگران که درمعرض دید همگان گذاشته‌اند، حسادت می‌کنید.


بنابراین به‌جای اینکه فقط نظاره‌گر باشید، برای دوستی قدیمی پیغامی بفرستید یا روی عکس خانوادگی دوست‌تان «کامنت» بگذارید.


وقتی با همکار خود مشاجره می‌کنید

با همکار خود مشاجره نکنید


وقتی همکارتان به شما کنایه می‌زند، آسان‌ترین کار این است که جواب او را با حرفی توهین‌آمیز بدهید، ولی سعی کنید جلوی خود را بگیرید.


هال رانکل (Hal Runkel) روان‌درمانگر ازدواج و خانواده‌ است. او می‌گوید: قدرتمند‌ترین کلمه برای ازبین‌بردن تنش میان افراد «آخ» است. با گفتن این کلمه به‌جای اینکه از خود دفاع کنید، آسیب‌پذیری خود را بیان کرده‌اید. همچنین با ادای این کلمه همکار خود را تشویق می‌کنید همین کار را انجام دهد.


استر پرل (Esther Perel) مشاور زوجین است. او می‌گوید یکی از بهترین روش‌های برای ازبین‌بردن تنش این است که به حرف‌های همکار خود فکر کنید. همچنین بهتر است نسبت‌به او دل‌سوزی داشته باشید و به او بگویید او را درک می‌کنید.


وقتی با افراد زیادی در دنیای مجازی جور می‌شوید، ولی به هیچ‌کدام پیام نمی‌دهید

دوست‌یابی مجازی مسابقه‌ی سرعت نیست. لازم نیست در کوتاه‌ترین زمان ممکن بیشترین دوستان ممکن را پیدا کنید.


هلن فیشر (Helen Fisher) زیست‌شناس و انسان‌شناس است. او همچنین مدیر بخش علمی سایت Match.com است. او می‌گوید یکی از بزرگ‌ترین مشکلات وب‌سایت‌ها و برنامه‌های دوست‌یابی «اضافه‌بار شناختی» است.


فیشر می‌گوید: «مغز برای انتخاب کردن بین صدها هزار گزینه انتخاب نشده‌ است». او توصیه می‌کند وقتی ۹ مورد برای آن‌ها پیدا شد صبر کنند و درمورد این موارد فکر کنند.


وقتی شب دیر می‌خوابید

دانشمندان اخیرا پدیده‌ای به نام «به‌تأخیر انداختن زمان خواب» را معرفی کرده‌اند. این یعنی «در زمان مناسب نمی‌خوابید، ولی هیچ دلیلی هم برای نخوابیدن ندارید».


برای مثال بیدار مانده‌اید که چند قسمت از سریال نه‌چندان جالبی را که اصلا دوست ندارید ببینید.


این کار نه‌تنها احمقانه است، بلکه می‌تواند خطرناک هم باشد. خیلی از دانشمندان بارها گفته‌اند کم‌‌خوابی می‌تواند به اندازه‌ی سیگار کشیدن خطرناک باشد.


بنابراین تلویزیون را خاموش کنید و برای خوابیدن آماده شوید. فردا و سال‌ها بعد از خودتان برای این کار تشکر می‌کنید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

دو نوع شخصیت برای کسب ثروت

خیلی ها از من می پرسند که بهترین روش برای کسب ثروت با استفاده از قانون جذب چیست؟

و جوابی که همه انتظار دارند من بدهم این است: هزاران راه برای کسب ثروت وجود دارد وشما می توانی با هریک از آنها به دارندگی مطلق برسید.

اما نمی توام این جواب را بدهم! چون تجربه ثابت کرده هر روشی برای پولدار شدن، برای هر کسی جواب نمی دهد. اگر کسی با پیروی از یک تفکر و سیستم خاص ثروتمند شده، به این معنا نیست شما هم با تکرار طوطی وار کارهای وی به همان نتایج برسید.

چرا؟

همانطور که یاد خواهید گرفت، رسیدن به ثروت واقعی، به شخصیت و روحیه ی خاص شما نیز بستگی دارد.

در حقیقت، 2 گونه شخصیتی کاملا متفاوت در انسانها وجود دارد که هر یک از ما فقط به یکی از آنها تعلق داریم. اگر شما ندانید که به کدام یک از این دو دسته تعلق دارید، ممکن است سرگرم تقلید از روش گروه دیگر شوید. و در نهایت اگر به ثروت هم برسید، بالاخره درخواهید یافت که زندگیتان تبدیل به جهنمی شده است. یعنی ارزش نداشته که آن همه زجر بکشید تا به پولی برسید که به شما احساس خوشبختی نمی دهد.

و مطمئنم شما کسانی را می شناسید که پس از رسیدن به ثروت، به جای شادتر شدن، افسرده تر شده اند و مشکلاتشان بیشتر شده.

دقت کنید که ما در اینجا از کسانی صحبت نمی کنیم که با سواستفاده، فساد یا حقه بازی به پول رسده باشند. هر دو دسته ای که من برایتان معرفی خواهم کرد از راهی شرافتمندانه به پولشان رسیده اند، اما در عین حال آن 2 راه زمین تا آسمان با هم تفاوت دارد.

تا حدی که اگر شما ثروتمندی را از یکی از این 2 گروه خارج کنید و وارد دسته  دیگر کنید، عملا فلج و بی استفاده خواهد شد.

آیا دوست دارید بدانید که این دو دسته شخصیتی چگونه اند؟ و از همه مهمتر، شما به کدامیک از آنها تعلق دارید تا از این به بعد راه مناسب با شخصیت ذاتی خود را پیش بگیرید و بی دردسر به پول برسید؟

مثال های زیادی نیز برایتان خواهم زد تا خیلی روشن و واضح شناختی عمیقتر از خود و قابلیت هایتان پیدا کنید.

اجازه دهید این دو گونه شخصیتی را معرفی کنم. آدم ها به دو دسته شخصیتی تقسیم می شوند: 

الف) ساختارگرا

ب) روح آزاد

ساختارگراها کسانی هستند که ذاتا دنیا را از چارچوب باورها و قوانین خود می بینند. آنها شدیدا به قانون اعتقاد دارند. بسیار به سلسله مراتب احترام می گذارند. هر کاری که میخواهند انجام دهند باید از نظر منطقی و عقلانی، حساب شده باشد.

ساختارگراها همان کسانی هستند که اگر با آنها قرار بگذارید و 5 دقیقه تاخیر کنید، برخوردی با شما خواهند کرد که تا ابد خجل و شرمسار شوید!

ساختارگراها انتظار دارند که دیگران نیز به همان اندازه به قوانین و اصول فکری آنها احترام بگذارند. اگر ساختار منطقی آنها را نقض کنید، مثل این است که آنها را در برزخی رها کرده باشید!

اما در مقابل این دسته، دسته دوم قرار دارند، کسانی که من آنها را "روح آزاد" می نامم.

کسانی که شخصیت روح آزاد دارند، هیچ چارچوب سخت و محکمی برای درک دنیا ندارند، آنها دنیا را همان گونه تجربه می کنند که هست. هر آنچه که در لحظه اتفاق می افتد. آن قدرها در قید منطقی بودن یا نبودن یک کار نیستند. آنها بیشتر به این فکر می کنند که چقدر انجام آن کار احساس بهتری به آنها می دهد.

اگر آنها بخواهند به سمت هدفی حرکت کنند، برخلاف ساختارگراها به دنبال اصول سنتی و شناخته شده نمی روند. بله چنان مشتاق و مدهوش رویایشان می شوند که برای رسیدن به آن هر کاری می کنند. تا جاییکه ممکن است خواب و خوراک خود را فراموش کنند.

اگر شما معمولا سر قرار با دوستانتان دیر می رسید، یا یک جلسه ی نیم ساعته را تا 2 ساعت ادامه می دهید (بدون آنکه خسته شوید) شما احتمالا یک روح آزاد هستید!

و لازم نیست که من به شما بگویم که چقدر این دو گونه شخصیتی با هم اختلاف نظر و دعوا دارند!

ساختار گراها گروه مقابل را افرادی بی قید، غیر معقول، بی مسئولیت و حتی غیر قابل اعتماد می دانند.

در مقابل، روح های آزاد دسته ی دیگر را افرادی جدی، کسل کننده و غیر خلاق می دانند.

اما فارغ از آنکه شما جزو کدام دسته هستید و چقدر از دسته ی مقابل بدتان می آید، باید بدانید که هر 2 دسته، با اتکا به شخصیت و خصوصیات ذاتی خود می توانند موفق شوند. اجازه دهید از هر 2 دسته مثال بیاورم.

اول از میان ساختارگراها:

به نظر من اگر بخواهیم یک ساختارگرای دو-نبش ثروتمند مثال بزنیم، بهترین نمونه "وارن بافیت" خواهد بود.


کل دارایی های وی 44 میلیون دلار برآورد می شود. در طول 30 سال گذشته تمام سهامی که خریده، فقط بر اساس یک فرمول بوده است. یعنی برای تصمیم گیری در مورد خرید یک شرکت و سرمایه گذاری در آن، از همان فرمولی برای محاسبه استفاده می کند که 30 سال قبل استفاده می کرده. در نتیجه اگر شما 20 سال قبل سراغ وی می رفتید و به وی می گفتید که در شرکت مایکروسافت سرمایه گذاری کند، وی اینکار را نمی کرد. همانطور که امروز نمی کند. چون اصل مهمی برای سرمایه گذاری در دنیای خود دارد که می گوید: من باید صنعت مرتبط با آن شرکت را درک کنم.

در نتیجه چون در مورد کامپیوتر اطلاعاتی ندارم، در آن سرمایه گذاری نمی کنم. حتی اگر 20 سال بعد اثبات شود که مایکروسافت تبدیل به غول فناوری جهان شده است.

یک ساختارگرا، به سختی قانون خود را می شکند. به سختی قضاوت خود را تغییر می دهد. حال بگذارید مثالی موفق از میان روح های آزاد بزنیم:

آیا تا به حال نام "اپرا ونیفری" به گوشتان خورده؟

اپرا اولین زن سیاهپوست ثروتمند دنیا به حساب می آید، در حال حاضر ثروت وی بیش از 7/2 بیلیون دلار تخمین زده می شود.

فکر می کنید که وی چگونه به ثروت رسیده؟

اپرا تنها کارش این بود که یک شوی تلوزیونی داشت و هر هفته مهمانان مشهوری را به آن دعوت می کرد. با آنها مصاحبه می کرد و اجازه می داد بینندگان شوی تلوزیونش با شخصیت های محبوب خود ارتباط صمیمی تری برقرار کنند.

لیست مهمانان شوی او شامل هر گروه از افراد مشهور می شد: روانشناسان، نویسندگان معروف، سیاستمداران، بازیگران، هنرمندان و...

جالب است بدانید که در خیلی از شوهایش، از افرادی کاملا عادیدعوت می کرد که واقعه سختی را در گذشته تجربه کرده بودند. سپس به آنها کمک می کرد زندگی خود را تغییر دهند و بعد از آنکه به رویاهایشان رسیدند، تجربه ی خود را با بینندگان شو سهیم شوند و بدین شکل الهام بخش افراد زیادی گردند.

همانطور که می توانید ببینید اپرا در طول سالهای فعالیت خود از هیچ ساختار و فرمول خاصی پیروی نکرده، مثلا نگفته که من فقط با آدم های مشهور و معروف حرف می زنم.

اگر فقط یک شوی وی را دیده باشید خودتان می دانید که پیغام اصلی برنامه اش توجه به احساسات و عواطف خودتان است و اینکه چطور چارچوب های فکری منفی خود را کنار بگذارید و در لحظه زندگی کنید.

فکر می کنم حالا شما قادر به درک این دو گونه شخصیتی شده باشید، مگه نه؟

و احتمال می دهم که قادر به تشخیص این 2 گونه شخصیت در دوستانتان نیز شده باشید.

و حتی با اینکه من را از نزدیک ندیده اید احتمالا می توانید حدس بزنید که خود من ذاتا جزو کدام گروه هستم و چه کارهایی برای من مناسب است. مگه نه؟

اگر توانستید که شخصیت خودم را حدس بزنید، باید بگویم که واقعا آدم بد جنسی هستید. اصلا جوانمرانه نیست که از تکنیک هایی که به شما یاد می دهم روی خودم هم استفاده کنید!

اگر هم استفاده کردید و توانستید درست تشخیص بدهید، لااقل به کسی نگویید و اجازه دهید که رازی بین خودمان باقی بماند!

حالا که با این دو دسته آشنا شدید، این سئوال پیش می آید که از کجا بدانید که چه کاری برای شما خوب است؟ به دنبال چه نوع کاری باید باشید و از چه کارهایی باید دوری کنید، حتی اگر در حال حاضر درآمدی از آن دارید؟

به عبارت ساده در چه زمینه ای باید تمام توانایی های خود را متمرکز کنید تا هم برایتان به راحتی پولساز باشد، و هم بعد از 10 سال، از تصمیمتان ناراضی و سرخورده نباشید؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

اهمیت فعالیتهای کار آمد و نا کارآمد

هر فعالیت ناکارآمد یک شکست است و اگر زندگیتان را صرف انجام فعالیتهای ناکارآمد کنید، تمام زندگی

شما یک شکست خواهد بود.

زمانی که تمامی فعالیتهای شما ناکارآمد است، هر چه بیشتر فعالیت کنید، بدتر است.

از طرف دیگر هر فعالیت کارآمد به تنهایی یک موفقیت است و اگر تمامی فعالیتهای زندگی شما کارآمد

باشد، تمام زندگی شما باید یک موفقیت باشد.

علت شکست، انجام تعداد زیادی از فعالیتهای ناکارآمد و انجام ندادن تعداد کافی از فعالیتها به صورت

کارآمد است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

8 توصیه برای بازنشسته شدن به سبک ثروتمندان



 با توجه به داغ شدن بحث فشار طبقاتی، چندیست به ثروتمندان در سطح جهانی فشار بیشتری وارد می‌شود. چه شما باور داشته باشید که این انتقاد به آنها وارد است یا نه، چیزی وجود دارد که نمی‌توان آنرا رد کرد: ثروتمندان می‌دانند چگونه ثروت‌شان را رشد دهند.


به عنوان یک سرمایه‌گذار عادی که سعی می‌کند یک بازنشستگی راحت و آسوده برای خود رقم بزند، شما چه چیزی می‌تواند از ثروتمندترین سرمایه‌گذاران فرا بگیرید؟ این مطلب از بورسینس به همین موضوع اختصاص دارد.


1 –  پس‌انداز بیشتر از متوسط جامعه

افراد ثروتمند به جای اینکه بیشتر خرج کنند، گرایش دارند تا مقدار بیشتری از پول‌شان را ذخیره کنند. براساس تحقیقات انجام شده، ثروتمندانی که جزء 1 درصد جامعه هستند تقریبا 40 درصد از حقوق و درآمدشان را پس‌انداز می‌کنند در حالیکه افراد مابین 1 درصد تا 10 درصد ثروتمند جامعه فقط 12 درصد از درآمدشان صرف پس‌انداز می‌شود. یک توصیه کلی این است که حداقل بین 10 تا 15 درصد از درآمدتان را برای اینکه سطح زندگی فعلی‌تان در زمان بازنشستگی نیز حفظ شود پس‌انداز نمایید.


2 – زندگی با صرفه‌جویی

بسیاری از ثروتمندان با اتومبیل‌های رده پایین رفت و آمد می‌کنند و پول‌شان را محتاطانه هزینه می‌نمایند. وارن بافت مشهور در همان خانه‌ای زندگی می‌کند که 50 سال پیش آنرا خریداری کرده است. به جای آنکه هرزمان ترفیع گرفتید، خانه یا اتومبیل‌تان را عوض کنید، مخارج زندگی‌تان را در همان سطح نگهدارید.


یک متخصص مسائل مالی می‌گوید: “من با افراد زیادی در حرفه خودم آشنایی دارم که بسیار پایین‌تر از سطح درآمدشان زندگی می‌کنند. چه شما ثروتمند باشید یا نباشید،اگر زیر سطح درآمدتان زندگی کنید، قادر خواهید بود مقدار پول مناسبی برای داشتن بازنشستگی که می‌خواهید پس‌انداز نمایید.”


3 – متنوع سازی دارایی‌ها

در حالیکه بسیاری از مدیران اجرایی در شرکت‌هایی که در آن کار می‌کنند دارای سهام هستند، ثروتمندان گرایش دارند تا ترکیبی از دارایی‌ها را داشته باشند. تخصیص مناسب دارایی‌ها به شما اجازه می‌دهد در برابر  بالا و پایین‌های بازار مقاومت کنید. ترکیبی از اوراق بهادار با درآمد ثابت و اوراق با ریسک بیشتر توصیه می‌شود.


اقتصاددان برنده جایزه نوبل همیشه می‌گفت “تنوع سازی دوست شماست”. اگر به درستی انجام شود، شما می‌توانید ریسک پرتفوی خود را کاهش دهید و این در حالیست که پتانسیل سود بالای پرتفوی خود را قربانی نمی‌کنید. تقریبا همه سرمایه‌گذاران می‌بایست براساس میزان ریسکی که می‌توانند متحمل شوند، اوراق بهادار را با تنوع کافی خریداری و نگهداری کنند.


4 – دارا بودن چندین منبع درآمد

به تنهای روی درآمد شغل ثابت‌تان تکیه نکنید. افراد ثروتمند معمولا از راه‌های مختلفی (مانند خرید و اجاره دادن املاک و یا یک کسب‌وکار جانبی) کسب درآمد می‌کنند. کسب درآمد بیشتر به شما اجازه می‌دهد سریعتر یک منبع درآمد دیگر را برای خود ایجاد کنید.


5 – نگهداشتن سهام برای طولانی مدت

میلیاردرها درک کرده‌اند که سرمایه‌گذاری در بازار سهام باید در بازه طولانی مدت انجام شود. آنها همچنین زمانی که بازار به سمت پایین می‌آیند خونسردی خود را حفظ می‌کنند.


“سهام شرکت‌ها در کوتاه مدت بسیار نوسانی هستند. رخدادهایی مانند سال 2007-2008 در بازارهای جهانی (یا دیماه 92 در بورس تهران) که سرمایه‌گذاران مبلغ زیادی از پول‌شان را از دست دادند تاییدی برای این ادعاست. اما اگر شما سهام مناسب را برای سال‌ها نگهداری کنید، تاریخ نشان دهده است که این موضوع کاملا به نفع شما خواهد بود”


6 – پس‌انداز اتوماتیک پول

ثروتمندان علاقه دارند تا روش “سرمایه‌گذاری و نگهداری کردن” را در پیش بگیرند. آنها بصورت اتوماتیک، پول را به حساب بازنشستگی خود انتقال می‌دهند تا دیگر نیازی به یادآوری یا توجیه نداشته باشند.


7 – زود آغازکردن

وقتی حرف از پس‌انداز برای جمع آوری ثروت و بازنشستگی می‌شود، زمان مهمترین فاکتور است. ثروتمندان می‌دانند که هرچه سریعتر باید برای ایجاد ثروت خود، شروع به پس‌انداز کنند. شروع پس‌انداز زودهنگام پول، دو مزیت برای شما به همراه خواهد داشت. اولا یک عادت خوب برای پس‌انداز در طول زندگی به شما می‌آموزد و دوما، سود مرکب به شما اجازه می‌دهد تا پول و سرمایه‌تان را در طول زمان بسیار بیشتر و بصورت تصاعدی رشد دهید. در حالیکه اگه دیرتر آغاز کنید، در انتها ثروت کمتری نصیب شما خواهد شد.


8 – تسویه سریع بدهی

از آنجا که ثروتمندان با صرفه‌جویی زندگی می‌کنند و معمولا برای خرج کردن، قرض نمی‌گیرند، بدهی زیادی ندارد (یا اگر دارند به دلیل صرفه‌جویی، آنرا تسویه می‌کنند) در حالی که افراد سطح مالی پایین و متوسط، همیشه بدهکار هستند. 

بدهی نداشتن به ثروتمندان این امکان را می‌دهند که خودروشان را نقد خریداری کنند، وام‌هایشان را به موقع بدهند و از کارمزد و سودهایی که به دلیل تاخیر در پرداخت بدهی به وجود می‌آید به دور باشند. به طور کلی ثروتمندان تمایلی ندارند تا برای مخارج شخصی‌شان به وام یا قرض متکی باشند.


نتیجه‌گیری


بیشتر این توصیه‌ها زمانی کارساز است که شما قبلا ثروتی را دست و پا کرده باشید. زندگی بدون قرض و با داشتن حساب بانکی با موجودی بالا بسیار آسانتر است و برای کسانی که درآمدشان در حدیست که فقط می‌توانند مخارج‌شان را تامین کنند خیلی ساده نیست که 40 درصد از درآمد را پس‌انداز نمایند. اما این موضوع به این معنی نیست که توصیه‌های گفته شده در این مطلب برای افرادی که ثروتمند نیستند کارساز نیست، بیشتر این توصیه‌ها می‌تواند مستقیما روی زندگی شما اثر بگذارد. به احتمال زیاد، بسیاری از سرمایه‌گذاران ثروتمند خیلی قبلتر از اینکه اولین 1 میلیاردتومان خود را بدست آورند، این ایده‌ها را در زندگی‌شان پیاده‌سازی کرده‌اند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

4 دروغ برملا شده درباره کسب درآمد از اینترنت



دروغ‌های زیادی در فضای مجازی منتشر می‌شود و موضوع کسب درآمد نیز از این قاعده مستثنی نیست، البته خوشبختانه با هوشیارشدن کاربران این دروغ‌ها قربانیان کمتری می‌گیرند ولی بازهم تعداد افرادی که به دام فریب می‌افتند کم نیستند. در ادامه 3 دروغ برملا شده درباره کسب درآمد از اینترنت را بررسی می‌کنیم.


دروغ شماره 1 : اینترنت جای برای کسب درآمد افراد عادی نیست

طرز فکر اشتباهی وجود دارد که فرد تصور می‌کند فقط شرکت‌های بزرگ، فروشگاه‌های سرشناس و افراد حرفه‌ای می‌توانند از اینترنت درآمد کسب کنند.

در حالیکه برخلاف این موضوع بارها و بارها افراد عادی که هیچ منابع زیاد و روابط قدرتمندی نداشته‌اند توانسته‌اند با پیگیری و مداومت به درآمد خوب و پایداری دست یابند.

نمونه این افراد، ادمین‌های کانال‌های تلگرامی هستند که با محتوای مفید و یت اخبار به‌روز چندصدهزار و حتی میلیون‌ها عضو برای کانال خود جذب کرده‌اند و از راه تبلیغات درآمد بسیار خوبی دارند.


دروغ شماره 2 : برای کسب درآمد از اینترنت، باید رازها و ترفندهای مخفی آنرا دانست

این شاید باور افرادی باشد که نتوانسته‌اند به منابع درست برای یادگیری دست یابند. حقیقت این است که هیچ رمز و رازی برای کسب درآمد از اینترنت وجود ندارد، بسیاری از راه‌ها اکنون در سایت‌ها آموزش داده می‌شود و فقط نیاز به پشتکار برای کسب تجربه دارد.

پکیج‌هایی که ادعا می‌کنند راز کسب درآمد از اینترنت را کشف کرده‌اند را فراموش کنید، زیرا با خرید آن فقط جیب فروشندگان پکیج‌ها را پر می‌کنید و در انتها متوجه می‌شوید واقعا رازی وجود ندارد.



دروغ شماره 3 : کسب درآمد از اینترنت دروغ و کلاهبرداری است و راهی وجود ندارد

این باور شاید در بین افرادی که بیشتر طرز تفکر سنتی دارند وجود داشته باشد، زیرا آنها کسب درآمد را با کاری فیزیکی و فعالیتی که قابل رویت و لمس باشد مرتبط کرده‌اند و برای‌شان سخت و غیرقابل باور است که بتوان در فضای مجازی فعالیت‌هایی کرد و درآمد بدست آورد. اما اگر نرخ تبلیغات در کانال‌های تلگرامی را به آنها نشان دهید به احتمال زیاد این روش کسب درآمد را باور خواهند کرد.


دروغ شماره 4 : کسب درآمد از اینترنت کاری کثیف و بی‌ارزش است

برای کسانی که تجربه آشنایی و کار کردن با سایت‌های کسب درآمد کلیکی را داشته‌اند و در برخی سایت‌های خارجی برای کسب چندین سنت وقت تلف کرده‌اند شاید این باور به وجود آمده باشد که کسب درآمد اینترنتی برای افراد عادی فقط همان روش‌هاست و برای درآمد واقعی از اینترنت باید کارهای بی‌ارزشی مانند کلیک کردن روی تبلیغات را انجام داد. این افراد تصور می‌کنند فضای کسب درآمد از اینترنت فضایی سیاه و تاریک و بدون چیزی مفید برای ارائه کردن است. در حالیکه می‌توان همراه با کسب درآمد، ارزشی واقعی به جامعه ارائه داد و در بهبود زندگی افراد نقشی هرچند کوچک ایفا کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

5 ضریب هوش مالی که اگر ندانید آینده مالی‌تان به خطر می‌افتد بر اساس نظرات رابرت کیوساکی



اهمیت مدیریت منابع مالی در راه اندازی یا تداوم یک طرح اقتصادی، با توجه به ساختار و اشکال پیچیده و گوناگون مبادلات اقتصادی، اندیشمندان را به ابداع و تعریف یک دانش مستقل در این زمینه وا داشته است. به گزارش بورسینس به نقل شبکه خبر، بدون دانستن اطلاعات مرتبط با هوش مالی یقینا یک طرح آفرین هر چه قدر هم که دارای پشتوانه مالی باشد شکست خواهد خورد.


شما یک IQ یا بهره‌ی هوشی دارید، که مخفف “intelligence quotient” است، و سطح کلی هوش شما را ارزیابی می‌کند و یک آی‌کیوی هیجانی  (emotional IQ)هم دارید، که میزان توانایی‌ شما در کنترل هیجان‌هایتان را می‌سنجد. آی‌کیو یا بهره‌ی هوشی مالی شما با هوش مالی‌تان سنجیده می‌شود و نشانگر این است که شما چقدر خوب از پس مسائل مالی برمی‌آیید!


هوش مالی بخشی از هوش کلی ماست که برای حل مشکلات مالی از آن استفاده می کنیم. مشکلات مالی رایج در دنیای امروز، تطبیق نداشتن درآمدها و هزینه های زندگی، نداشتن خانه شخصی، بدهکاری، هزینه های ماشین، هزینه های بهداشتی و درمانی و … است که با استفاده از هوش مالی می توان آنها را برطرف کرد.


اگر هوش مالی را در خود تقویت نکنیم روز به روز مشکلات وخیم تر می‌شوند و شرایط روز به روز سخت تر. واقعیت این است که پول تاثیر به سزائی بر سبک زندگی و کیفیت زندگی دارد. پول آسایش می آورد، آزادی زمانی و آزادی انتخاب می آورد. ولی بدست آوردن پول به تنهائی اگر با استفاده از هوش مالی نباشد منجر به ثروتمندشدن نمی‌شود.



این نکته را باید در نظر داشت که اگر بتوانید مشکلات مالی را حل کنید هوش مالی شما رشد می‌کند و وقتی هوش مالی رشد کند ثروتمندتر می‌شوید و اگر مشکلات مالی را حل نکنید روز به روز فقیرتر می‌شوید .


اغلب ما می‌دانیم فردی با ضریب هوشی ۱۳۰ باید باهوش‌تر از فردی با ضریب هوشی ۹۵ باشد. همین نسبت را می‌توان در ضریب هوش مالی در نظر گرفت. شما می‌توانید در حوزه‌ی هوش آکادمیک یک نابغه باشید، اما هوش مالی‌تان در حد یک ابله باشد.


اغلب از من می‌پرسند: «فرق بین هوش مالی و ضریب هوش مالی چیست؟» پاسخ من این است، «هوش مالی بخشی از هوش ذهنی ماست که در حل مشکلات مالی از آن استفاده می‌کنیم.» ضریب هوش مالی، مقیاس سنجش این هوش یا نحوه‌ی تعیین کیفیت هوش مالی ماست. به عنوان مثال، اگر درآمد من ۱۰۰ هزار دلار است و ۲۰ درصد آن را مالیات می‌دهم، نسبت به کسی که ۱۰۰ هزار دلار درآمد دارد و ۵۰ درصد آن را مالیات می‌دهد، هوش مالی بیشتری دارم.


در این مثال، کسی که درآمد خالصش پس از کسر مالیات ۸۰ هزار دلار است، نسبت به کسی که درآمد خالص او پس از کسر مالیات ۵۰ هزار دلار است ضریب هوش مالی بیشتری دارد. هر دوی آن‌ها دارای هوش مالی هستند؛ اما کسی که پول بیشتری را برای خودش نگه می‌دارد، ضریب هوش مالی بیشتری دارد.


اهمیت هوش مالی از دیدگاه رابرت کیوساکی

رابرت کیوساکی، در کتاب جدیدش با عنوانِ «شانس دوم : پول شما، زندگی شما، دنیای ما» یکبار دیگر به اهمیت هوش مالی اشاره می‌کند و می‌نویسد :


“زمانی که میخواهید ثروتمند شوید، نیاز دارید بدانید چه رفتاری با پول نشان دهید.

پول مانند سگ دست آموزتان است، اگر بتوانید رفتار صحیحی با او نشان دهید، هر زمانی که برایش تکه چوبی پرت کنید خیلی سریع میرود و آنرا برایتان می آورد… پول هم دقیقا همینطور کار میکند.”


و در ادامه می نویسد :


“اگر بتوانید مفهوم جریان مالی، سرمایه و بدهی را بدانید،

شانس شما برای ثروتمند شدن به طرز عجیبی افزایش پیدا میکند.

دلیلِ اینکه اکثر افراد مشکلات مالی دارند و هرگز نمیتوانند از گردآب بدهی خارج شوند

عدم آگاهی از این 3 مفهوم ساده است؛ آنها جریان پولی زیادی در خروجی و جریان پولی کمی در ورودی دارند”


پنج ضریب  اصلی هوش مالی

پنج ضریب برای هوش مالی وجود دارد که شامل کسب پول (درآمد) بیشتر، حفاظت از پول، بودجه‌بندی پول، اهرم ساختن از پول و ارتقاء دانش مالی است. در ادامه جزییات اینها را بخوانید.


هوش مالی شماره ۱: کسب پول بیشتر

همه‌ی ما از هوش مالی کافی برای کسب پول برخورداریم. هر قدر درآمد شما بیشتر باشد، ضریب هوش مالی شماره ۱ شما بالاتر است؛ به عبارت دیگر، کسی که سالیانه ۱ میلیون دلار درآمد دارد، نسبت به کسی که در سال ۳۰ هزار دلار درآمد دارد، از ضریب هوش مالی بالاتری برخوردار است. چنانچه هر یک از آن‌ها سالیانه ۱ میلیون دلار درآمد داشته باشد، کسی که نسبت به دیگری مالیات کمتری می‌دهد، همان شخصی است که از ضریب هوش مالی بالاتری برخوردار است، زیرا او با توجه به بهره‌برداری از ضریب هوش مالی شماره ۲، حفاظت از پول، به هدف دستیابی به یکپارچگی مالی نزدیک‌تر است.


همه‌ی ما می‌دانیم که ممکن است کسی ضریب هوش علمی بالایی داشته باشد و در کلاس درس یک نابغه باشد، اما در دنیای واقعی توانایی کسب پول زیاد را نداشته باشد. از نظر من، پدر بی‌پولم، معلمی بزرگ و مردی سخت‌کوش بود، او ضریب هوش علمی بالایی داشت، اما ضریب هوش مالی او پایین بود. او در دنیای علمی عملکرد خیلی خوبی داشت، اما در جهان کسب و کار ضعیف بود.


هوش مالی شماره ۲: حفاظت از پول

حقیقتی ساده وجود دارد مبنی بر این که همه می‌خواهند پولتان را از شما بگیرند؛ اما همه‌ی کسانی که پولتان را می‌گیرند، کلاه‌بردار یا قانون‌شکن نیستند. یکی از بزرگ‌ترین شکارچیان مالی پول ما، مالیات‌ها هستند. دولت‌ها به طور قانونی پولمان را از چنگمان در می‌آورند.


چنانچه ضریب هوش مالی شماره ۲ فردی پایین باشد، مالیات‌های بیشتری پرداخت خواهد کرد. یکی از نمونه‌های ضریب هوش مالی شماره ۲، کسی است که ۲۰ درصد از حقوقش را به صورت مالیات پرداخت می‌کند، در مقابل کسی که ۳۵ درصد از درآمدش را مالیات می‌دهد. فردی که مالیات‌های کمتری می‌پردازد، از ضریب هوش مالی بالاتری برخوردار است.


هوش مالی شماره ۳: بودجه‌بندی پول

بودجه‌بندی پول، نیازمند هوش مالی بسیار زیادی است. بسیاری از مردم پول خود را مثل یک فقیر بودجه‌بندی می‌کنند تا هم چون فردی ثروتمند. بسیاری از مردم پول خیلی زیادی به دست می‌آورند، اما نمی‌توانند پول زیادی برای خودشان نگه دارند، زیرا بودجه‌بندی فقیرانه‌ای دارند. به عنوان مثال فردی که ۷۰ هزار دلار در سال درآمد دارد و تمام آن را خرج می‌کند، نسبت به کسی که ۳۰ هزار دلار در سال درآمد دارد و می‌تواند با بودجه‌ای ۲۵ هزار دلاری به خوبی زندگی کند و ۵ هزار دلار آن را سرمایه‌گذاری کند، از ضریب هوش مالی شماره ۳ پایین‌تری برخوردار است. این که بتوانیم به رغم میزان درآمدمان، خوب زندگی کنیم و با این حال سرمایه‌گذاری نیز داشته باشیم، نیازمند سطح بالایی از هوش مالی است.


 هوش مالی شماره ۴: اهرم ساختن از پول

پس از این که فردی درآمد مازاد خود را بودجه‌بندی کند، چالش بعدی او این است که درآمد مازاد خود را سرمایه‌گذاری نماید. اغلب مردم درآمد مازاد خود را در بانک سرمایه‌گذاری می‌کنند. تا قبل از سال ۱۹۷۱ (قبل از اینکه دلار آمریکا تبدیل به یک ارز شود) این کار هوشمندانه‌ای بود. همچنین، پس از سال ۱۹۷۴، کارگران برای بازنشستگی خود نیاز به پس‌انداز بیشتری داشتند. میلیون‌ها کارگر نمی‌دانستند پول خود را کجا سرمایه‌گذاری کنند، به همین دلیل درآمد مازاد خود را در سبد سهام صندوق‌های مشترک سرمایه‌گذاری می‌کردند، با این امید که پول خود را به سودآوری برسانند.


گرچه پس‌انداز و سرمایه‌گذاری در سبدهای سهام متنوع صندوق‌های مشترک، نوعی اهرم ساختن از پول است، راه‌های بهتری نیز برای سودآور کردن پولتان وجود دارند. هر فرد صادقی باید بپذیرد که پس‌انداز کردن پول و سرمایه‌گذاری در صندوق‌های مشترک، نیازمند هوش مالی زیادی نیست. شما می‌توانید پس‌انداز کردن پول و سرمایه‌گذاری آن در صندوق‌های مشترک را به یک میمون نیز تعلیم دهید.


ضریب هوش مالی شماره ۴ بر اساس نسبت سودآوری به سرمایه‌گذاری ارزیابی می‌شود. به عنوان مثال، فردی که ۵۰ درصد از پول خود را به عنوان سود دریافت می‌کند، نسبت به کسی که ۵ درصد سود می‌گیرد، ضریب هوش مالی شماره ۴ بالاتری دارد؛ و کسی که سود معاف از مالیات او ۵۰ درصد باشد، نسبت به کسی که ۵ درصد سود دریافت می‌کند و بابت آن ۳۵ درصد مالیات می‌دهد از ضریب هوش مالی بالاتری برخوردار است.


هوش مالی شماره ۵: ارتقاء دانش مالی

در این جمله نکته‌ی بسیار خردمندانه‌ای نهفته است، «قبل از اینکه بتوانید بدوید، باید راه رفتن را بیاموزید.» این امر درباره‌ی هوش مالی صدق می‌کند. پیش از آنکه مردم بتوانند یاد بگیرند که چگونه از محل سرمایه‌گذاری خود صاحب سودهای چشمگیر شوند (ضریب هوش مالی شماره ۴: اهرم ساختن از پول)، باید نحوه‌ی راه رفتن را بیاموزند، بدین معنا که اصول و بنیان‌های هوش مالی را فرا بگیرند.


یکی از دلایلی که بسیاری از مردم با ضریب هوش مالی شماره ۴، اهرم ساختن از پول، مشکل دارند، این است که یاد گرفته‌اند پولشان را به دست «کارشناسان» مالی همچون متصدیان بانک و مدیر صندوق مشترک سرمایه‌گذاری خود بسپارند. مشکل سپردن پول‌تان به کارشناسان مالی این است که خودتان از یادگیری باز می‌مانید و نمی‌توانید هوش مالی خود را افزایش دهید و در نتیجه نمی‌توانید کارشناس مالی خودتان شوید. اگر فردی دیگر پول شما را مدیریت کند و مشکلات مالی شما را حل نماید، شما نمی‌توانید هوش مالی خود را افزایش دهید. در حقیقت، شما با پول خودتان باعث پرورش هوش دیگران می‌شوید!


چنانچه بنیانی مستحکم از دانش مالی داشته باشید، ارتقاء هوش مالی برایتان آسان است؛ اما در صورتی که ضریب هوش مالی شما ضعیف باشد، دانش مالی جدید می‌تواند برایتان گیج‌کننده و دارای کمترین ارزش باشد. یکی از مزیت‌های کسب دانش مالی این است که به مرور زمان نسبت به اطلاعات مالی پیچیده‌تر درک بهتری خواهید داشت، درست همان‌طور که ریاضیدانان می‌توانند پس از سال‌ها حل مسائل ریاضی، معادلات پیچیده را حل کنند؛ اما باز هم نیاز دارید قبل از اینکه بدوید، راه رفتن را یاد بگیرید.


اکثر ما در کلاس، جلسه‌ی سخنرانی، یا گفت و گویی با محوریت چنین اطلاعاتی بوده‌ایم. یا در کلاسی حضور داشتیم که اطلاعات مورد بحث چنان پیچیده بودند که هر چه تلاش کردیم نتوانستیم آن‌ها را بفهمیم. این بدان معناست که یا معلم خوب تدریس نمی‌کند، یا دانش‌آموز نیاز به اطلاعات پایه‌ای بیشتری دارد.


من شخصاً در خصوص دانش مالی عملکرد خیلی خوبی دارم. پس از سال‌ها مطالعه، می‌توانم در کلاس درسی بنشینم و اغلب مفاهیم مالی را درک کنم؛ اما وقتی صحبت از فناوری به میان می‌آید، مثل غارنشین‌ها می‌شوم. در زمینه فناوری، درکی همچون یک دایناسور دارم. به ندرت می‌توانم از تلفن همراه یا رایانه استفاده کنم. هر چیزی در رابطه با فناوری برای من غیر قابل فهم است. وقتی صحبت از ضریب هوش فناوری به میان می‌آید، ضریب هوشی من صفر است.


موضوع این است که همه‌ی ما باید از جایی شروع کنیم. مسلماً اگر من سعی کنم در یک کلاس طراحی وب‌سایت نام‌نویسی کنم، دچار دردسر جدی می‌شوم؛ زیرا قبل از این که کسی بخواهد طراحی وب‌سایت را بیاموزد، باید یاد بگیرد که چگونه رایانه را روشن کند! درک اطلاعات پایه‌ای مورد نیاز برای موفقیت در این کلاس، برای من مشکل است.


علت اینکه من کتاب می‌نویسم، روش‌های مالی ابداع می‌کنم و بر اهمیت پنج هوش مالی تأکید می‌ورزم، این است که به باور من، ایالات متحده و جهان آبستن تحول اقتصادی بی سابقه‌ای هستند. مسائل مالی بسیاری حل نشده باقی مانده‌اند؛ و ما به جای بهره‌گیری از دانش مالی برای حل آن‌ها، پول کم پشتوانه به آن‌ها تزریق می‌کنیم.


ما از ایده‌های قدیمی برای حل مشکلات زندگی مدرن استفاده کرده‌ایم. استفاده از ایده‌های قدیمی برای حل مشکلات جدید، فقط و فقط مسبب مشکلات عظیم‌تر و جدیدتری خواهد شد. به همین علت، من بر این باورم که هوش‌های مالی پنج گانه دارای اهمیت هستند. اگر این پنج هوش مالی را ارتقاء دهید، احتمال این که در دنیایی به شدت رو به تغییر موفق شوید، بیشتر است. بدین ترتیب بهتر می‌توانید مشکلات خود را حل کنید و هوش مالی خود را ارتقاء دهید.


۴ تکنیک یا روش که با کمک آنها همین امروز می‌توانید هوش مالی‌تان را بسازید!

۱. خودتان را درگیر کنید:


اگر شما از وظایف کاری‌تان که واقعا دوست ندارید انجام‌شان دهید سر باز زنید یا از انجام آنها تمرد و چشم‌پوشی کنید، فکر می‌کنید رییس‌تان چندوقت شما را سرکار نگه می‌دارد؟ طول نمی‌کشد، مطمئن باشید! شغل‌تان، منبع مالی و در واقع پول شماست.


وقتی شما به پول یا امور مالی خود به نحوی شایسته توجه کنید آن‌گاه می‌توانید تغییر را ببینید. ممارست برای بهبود رابطه با پول‌تان، هوش مالی شما را افزایش می‌دهد.


۲. به خودتان آموزش دهید:


به شما پیشنهاد نمی‌کنیم به دوران مدرسه برشد تا درباره‌ی امور مالی چیزهایی بیاموزید یا در کلاس‌های آموزشی سهام و اوراق قرضه ثبت‌نام کنید. مادامی که شما می‌توانید یک مشاور موثق استخدام کنید تا در تصمیمات و انتخاب‌های مالی کمک‌تان کند، ضرورتی ندارد خودتان تمام زیر و بم سرمایه‌گذاری را بدانید. فهمیدن چگونگی تغییر راه‌های رفتاری شما با پول‌تان مهم است. توجه داشته باشید که چگونه با پول‌تان رفتار می‌کنید و روزانه چه تصمیماتی اتخاذ می‌کنید که وضع مالی‌تان را بهتر یا بدتر می‌کند. به این مسئله که فقط رفتاری را از خود بروز دهید که به نفع شماست متعهد باشید. این هوش مالی شما را افزایش می‌دهد.


۳. تفکرتان را تغییر دهید:


اغلب مواقع این تفکر ما است که در جایی که هیچ رشد فکری نداریم نگه‌مان می‌دارد. برای افزایش هوش‌مالی و احساس کامیابی مالی، طرز تفکرتان را تغییر دهید. به جای این‌که فکر کنید زندگی بدون خریدن فلان چیز گران‌قیمت برای‌تان پوچ است، بیشتر درباره‌ی ثروت ساختن بیندیشید. وقتی روی خرج کردن تمرکز کنید، هوش مالی‌تان پایین نگه داشته می‌شود، اما وقتی به این می‌اندیشید که چگونه می‌توانید پول بیشتری بسازید، هوش مالی‌تان افزایش می‌یابد و به اتخاذ تصمیماتی می‌پردازید که در پس آن تفکرتان تغییر می‌یابد. باهوش‌تر بودن یعنی هوشمندانه‌تر اندیشیدن.


۴. زمان‌تان را عاقلانه بگذرانید:


افزایش هوش مالی شامل تخصیص زمان‌تان به انجام کارهایی است که واقعا برای زندگی سالم‌تر با پول به آن نیاز دارید. برای این‌که رابطه‌تان با پول بهتر باشد نیاز دارید کارهای بهتری با پول انجام دهید. رهاسازی خودتان از بدهی‌ها، هوش مالی‌تان را افزایش می‌دهد، بنابراین خرج روزانه‌تان را شدیدا کنترل کنید. به جای این‌که منتظر بمانید و به این بیندیشید که آیا می‌توانید از پس خواسته‌هایتان برآیید، هر ماه زمانی را به این اختصاص دهید که برنامه‌ای را برای امور مالی‌تان بنویسید و دقیقا پولی را که به‌دست می‌آورید و نیز انتخاب‌هایتان برای چگونگی خرج کردن‌اش را مشخص کنید. انجام این کار قدرت کنترل بیشتر پول‌تان را به شما می‌دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

6 نکته کلیدی که می‌تواند شما را میلیاردر کند




لازم نیست مارک زوکربرگ بعدی یا مدیر اجرایی جدید اپل باشید تا میلیاردر شوید. مدتی است که افراد بیشتری با هدف میلیاردرشدن تا زمان بازنشستگی زندگی‌شان را سپری می‌کنند. اما این زمان بسیار طولانی است.


چه می‌شود اگر زودتر از بازنشستگی و در جوانی (حتی در دوران 30 سالگی) میلیارد شوید؟ 

با ترکیب پشتکار و جاه‌طلبی و با گرفتن تصمیمات هوشمندانه مالی، می‌توانید در دهه 30 سالگی حداقل 1 میلیاردر تومان بدست آورید… قبل از اینکه حتی به بازنشستگی نزدیک شوید.


مسیر رسیدن به موفقیت، با استراتژی‌های خوب کسب‌وکار و انتخاب‌های عاقلانه مالی پوشیده است . این نکات ساده ولی قدرتمند را بررسی کنید و در زندگی روزمره به کار گیرید. با اینکار به خودتان کمک خواهید کرد ثروت‌تان را تا چند میلیارد افزایش دهید.


1 – چندین منبع درآمد ایجاد کنید

همان جایی که توانایی دارید، فرصت‌هایی را بیابید تا درآمدتان را افزایش دهید. کسب درآمد، آسان‌تر از آن است که خیلی‌ها تصور می‌کنند، اما اگر شما چندین راه برای کسب درآمد بیشتر و جانبی داشته باشید، اینکار به شما کمک می‌کند ثروت‌تان را خیلی سریعتر گسترش دهید.


در یک تحقیق 5 ساله از میلیاردرهای خودساخته، مشخص شدن بیشتر آنها حداقل 3 منبع درآمد دارند.


بعد از انجام تحقیق و بررسی و مشاوره با افراد متخصص، احتمالا به این نتیجه برسید که در بازار سهام سرمایه‌گذاری کنید. بازار سهام بالا و پایین‌های زیادی دارد، اما اگر به دید بالای 5 سال سهام مناسب را خریداری کنید، شانس برد شما بسیار بیشتر است.


یا اینکه اگر دوست دارید کارآفرین شوید، کسب‌وکار خودتان را در کنار کار قبلی‌تان راه‌اندازی کنید.


می‌توانید یک محصول که مورد علاقه خودتان است و یکی از مشکلات مردم را حل می‌کند را ایجاد کنید و با راه‌اندازی یک فروشگاه آنلاین، آنرا به جمیعت زیادی از مردم معرفی و عرضه نمایید. برای راه‌اندازی فروشگاه آنلاین و کسب و کار اینترنتی، سایت درآمدسازان می‌تواند به شما کمک کند


2 – روی اهداف کلیدی تمرکز کنید

وقتی شروع به کسب درآمد جانبی نمودید و پس‌اندازتان رو به افزایش گذاشت، شاید وسوسه شوید که پول‌تان را برای یک خرید خودرو لوکس یا لباس‌هایی جدید و وسایل مشابه خرج کنید. گرچه این خریدها بسیار لذت‌بخش هستند، اما پس‌انداز آینده‌تان را نابود می‌کنند. اگر اولویت شما میلیاردر شدن است باید جلوی این مخارج را بگیرید.


اجازه ندهید با هزینه‌های بزرگ، کارهایی سختی که انجام دادید بی‌حاصل شود. افرادی که روی جمع آوری پول متمرکزند، پول بیشتری به زندگی‌شان جذب می‌کنند، بنابراین اطمینان حاصل کنید برای کارهای سخت خودتان ارزش قائل می‌شود، نه برای چیزهای گذرا و غیرمعقول.


3 – پس‌اندازتان را سرمایه‌گذاری کنید تا پول بیشتری بسازید

با سرمایه‌گذاری به پس‌اندازتان بیفزایید. سرمایه‌تان را جوری سرمایه‌گذاری کنید که به راحتی نتوانید به آن دست یابید. مثلا خرید سهام، سکه طلا یا اوراق مشارکت یکی از این راه‌هاست.


اگر هر ماه بخشی از درآمد ماهانه‌تان را کنار می‌گذارید، حتی فکر خرج کردن آنرا نیز از ذهن‌تان بیرون کنید تا جایی که کنار گذاشتن آن سرمایه برای آینده‌ای بهتر، به امری عادی تبدیل شود.


در خصوص سرمایه‌گذاری پول و کسب ثروت این مطلب را نیز بخوانید


4 – به یادگیری ادامه دهید

امن‌ترین سرمایه‌گذاری، سرمایه‌گذاری روی آینده‌تان است. یک پلن بسازید، اهدافی تعیین کنید، کتاب بخوانید، سایت‌ها را مطالعه کنید و به پادکست‌ها گوش دهید. ذهن‌تان را با اطلاعات مفید که به شما کمک می‌کند به اهداف‌تان برسید تغذیه کنید.


حاضر باشید یادبگیرید و درباره دیگران در زمینه موضوعات مرتبط صحبت کنید. با پیشرفت در مهارت‌ها و توسعه حرفه‌ای کاری که انجام می‌دهید، خودتان را از دیگران جدا خواهید کرد. لازم نیست برای اینکارها باهوش‌ترین شخص باشید، بلکه تلاش کنید بیش از همه آماده باشید تا وقتی به یک فرصت دست یافتید، آنرا محکم بچسبید، شاید همین یک فرصت شما را به جمع میلیاردرها بکشاند


اشتباهاتی قطعا در مسیرتان وجود خواهد داشت. اما اجازه ندهید این اشتباهات و شکست‌ها مانع رسیدن به اهداف‌تان شود. زمان و انرژی برای برنامه‌ریزی برای آینده اختصاص دهید و یاد بگیرید چگونه می‌توانید خودتان را بهبود بخشید. راههای بسیاری برای رسیدن به هدف وجود دارد و تطبیق‌پذیر بودن باعث می‌شود سریعترین راه‌حل را برای حل مشکلات انتخاب کنید.


5 – هدف‌تان 10 میلیارد تومان باشد، نه 1 میلیارد تومان

مردم اغلب باور دارند که ثروتمند شدن از کنترل انها خارج است و باید اتفاقی عجیب و غریب رخ دهد یا اینکه شانس بیاورند، گنجی پیدا کنند یا در بانک و سایر قرعه‌کشی‌ها برنده شود تا به ثروت دست یابند، اما افراد ثروتمند درک می‌کنند که می‌توان با چسبدن به اهداف مالی و پیشرفت مداوم به سمت آنها، آینده مالی‌شان در اختیار خودشان است.


وقتی شما ذهینت‌ خودتان را درباره پول عوض ‌کنید، احتمالا مسیر شفاف‌تر و واضح‌تری به سمت میلیاردر شدن خواهید دید.


اگر فکر می‌کنید افکار بزرگی در سر دارید، بازهم فکرتان را بزرگتر کنید. برای ثروتمند شدن و ثروتمند ماندن، باید آنرا در اولویت قرار دهید. آنهایی که در تلاشند تا موفق شوند و یک ذهنیت مثبت دارند، درصد موفقیت بیشتری در رسیدن به اهداف مالی خواهند داشت.


6 – با افرادی که به شما انگیزه می‌دهند و اهداف مشابهی دارند معاشرت داشته باشید

اگر در میان افرادی باشید که شما را از رسیدن به رویاهای بزرگ دلسرد می‌کنند، باید یاد بگیرید آنها را نادیده بگیرید. ثابت کنید که اشتباه می‌کنند، اما فروتن باقی بمانید. نتایجی که بدست می‌آورید، قوی‌تر از کلمات خودشان را نشان خواهند داد.


حقیقت این است که میلیاردرها به طور متفاوتی نسبت به پول فکر می‌کنند، بنابراین خودتان را با افراد سختکوش احاطه کنید، افرادی که چشم‌انداز مشابهی دارند. زیرا ما شبیه افرادی می‌شویم که بیشتر اوقات کنارشان هستیم، بنابراین از افرادی که شما را باور ندارند دور بمانید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر

ثروتمند بازنشسته شدن فقط با درآمد بالا میسر نیست!



گاهی به اشتباه فکر می‌کنید داشتن پول بیشتر نگرانی‌های مالی‌تان را رفع خواهد کرد. با خودتان تصور می‌کنید اگر می‌توانستید هر روز درآمد بالاتری بدست آورید، در محل کارتان ترفیع بگیرید یا اینکه در شرکتی با حقوق بالاتر استخدام شوید همه‌چیز حل می‌شود.


اما متاسفانه مسائل مالی همیشه اینچنین مطابق نقشه پیش نمی‌رود. اگر پول بیشتر یک راه‌حل برای همه مشکلات مالی بود، همه افرادی که درآمد بالایی داشتند ثروتمند بودند و دولت نیز از پول بی‌نیاز بود.


پول بیشتر به طور قطع می‌تواند شما را از لحاظ مالی جلو بیندازد اما کاری که شما با پول می‌کنید است که بیشترین اهمیت را دارد. پس اگر شما برای آینده پس‌ انداز نکنید، حتی یک منبع درآمد عالی نیز نمی‌تواند به شما کمک کند ثروتمند، بازنشسته شوید.



اگر این 7 رفتار را داشته باشید با وجود داشتن درآمد بالا، نمی‌توانید در زمان بازنشستگی ثروتمند باشید.


پس در این مطلب قصد داریم بررسی کنیم که چرا افراد با درآمد بالا، برخی اوقات نمی‌توانند ثروت‌شان را حفظ کنند. اگر شما شخصی با درآمد بالا هستید و روی درآمدتان حساب می‌کنید تا یک دوران بازنشستگی همراه با ثروت فراوان داشته باشید، توجه کنید که آیا این رفتارها در شما وجود دارد یا نه؟


1 – عادت‌های بدی در خرج کردن دارید

درست است که کسب درآمد بیش از مقدار لازم در زندگی، یک موفقیت مالی محسوب می‌شود، اما افتادن در دام ولخرجی بیهوده برای تفریح و سرگرمی نیز برای چنین افرادی اغلب آسان است. با داشتن درآمد خوب، شما قدرت خرید خوبی دارید و همین عامل بیشتر اوقات باعث می‌شود تحت نظر داشتن مخارج‌تان و “نه” گفتن به خودتان مشکل شود.


توانایی خرید خودرو شاسی‌بلند جدیدی که عاشقش هستید بسیار عالیست، به خودتان می‌گویید، وقتی من توانایی مالی دارم چرا این ماشین را نخرم؟ و معمولا خودرو را خریداری می‌کنید.


درست است که اینکار به خودی خود باعث بروز فاجعه نمی‌شود اما تاثیر جمع‌شونده این تصمیمات در آینده می‌تواند درآمد رو به افزایش شما را در یک چشم برهم زدن ناپدید کند.


شاید باورش سخت باشد اما برخی مردم با درآمد متوسط به بالا، به دلیل همین مخارج در تقلا هستند. افرادی که چنین عادات بدی دارند، باید پس‌انداز کردن را به حالت اتوماتیک درآورند و سپس هرچقدر بعد از پس‌انداز باقی مانده را صرف هزینه‌ها کنند. ( نه اینکه اول هزینه کنند بعد پس انداز)


2 – هزینه‌های ثابت‌تان را پایین نگه نمی‌دارید

گرچه داشتن درآمد بالا به شما کمک می‌کند ثروت‌تان را سریعتر بسازید، اما پایین نگه داشتن هزینه‌ها یک اصل مهم دیگر است که باید رعایت شود. اجتناب از بدهی، خرید یک خانه که از پس هزینه‌هایش بر می‌آیید و اجتناب از اشتباهات رایجی مانند خرید اقساطی خودروهای گرانقیمت می‌تواند شما را از افراد شبیه خودتان بسیار جلوتر ببرد.


وقتی شما هزینه ثابت ماهانه کمی دارید (مانند هزینه اجاره، خوراک، پوشاک، قبض و مواردی که هر ماه بطور ثابت باید پرداخت شود) می‌توانید بیشتر پس‌انداز و سرمایه‌گذاری کنید تا در بازنشستگی یک زندگی با رفاه بیشتر داشته باشید.


گاهی اوقات افراد با درآمد کمتر، رفته رفته به ثروت بیشتری نسبت به افراد با درآمد بالاتر می‌رسند، زیرا آنها مخارج‌شان را پایین نگه می‌دارند و پس‌انداز را یک اولویت قرار داده‌اند.


3 – پول را برای چیزهایی هزینه می‌کنید که زود مستهلک می‌شوند

کسب درآمد بالا، کار را برای رسیدن به اهداف مالی آسان‌تر می‌کند، اما اگر شما همه پول‌تان را روی چیزهایی هزینه کنید که سریع ارزش خود را از دست می‌دهند چطور؟


آیا یک زوج مسن با درآمد سالیانه 300 میلیون تومان که تا ریال آخر درآمدشان را هزینه می‌کنند تا ظاهر زندگی‌شان را خوب نشان دهند، مدیریت پول بهتری دارند یا زوجی که سالانه 100 میلیون تومان درآمد دارد ولی 10 میلیون تومان آنرا پس‌انداز می‌کند؟


چیزی که واقعا نیاز دارید این است که درباره مخارج‌تان واقع‌بین شوید و با اتخاذ تصمیمات سخت، کاری کنید درآمد و رفاه آینده‌تان قربانی لذت زودگذر اکنون نشود.


4 – در تلاش هستید تا همانند همکاران و افراد هم‌رده خودتان زندگی کنید

تصمیمات غلط مالی می‌تواند افراد را از لحاظ مالی ورشکست کند. یک عارضه که می‌تواند افراد با درآمد بالا را مبتلا کند و آنها را غرق نماید این است:


درآمد اضافی که بدست می‌آید اغلب اوقات به جای اینکه پس‌انداز شود و فرد را از بدهی دور کند، صرف خرج کردن برای رقابت با دیگر افراد می‌شود. گاهی اوقات حتی این افراد می‌خواهند با خانواده‌هایی که درآمدی دوبرابر، سه برابر یا حتی بیشتر دارند رقابت کنند. این رفتار اشتباه است و به شکست منتهی می‌شود.


5 – تصور می‌کنید همانطور که در کسب درآمد مهارت دارید، در مدیریت پول نیز ماهر هستید

این هم یک دلیل دیگر است که چرا برخی افراد با درآمد بالا، در هنگام بازنشستگی ثروتی ندارند: انها بیش از حد به خودشان اطمینان دارند.


فرض کنید شما یک دکتر یا وکیل هستید و درآمد خیلی خوبی دارید. سال‌ها و سال‌ها درس خوانده‌اید،  زمانی که برای کسب مهارت گذاشته‌اید باعث شده در کارتان حرفه‌ای شوید و تلاش کرده‌اید تا به اینجا برسید. اما متاسفانه همانند بیشتر افراد باهوش و با درآمد بالا، باور دارید که هیچ نیازی به گرفتن مشاوره مالی ندارید و به همین دلیل مزایای بسیاری که می‌توانید از یک مشاوره بدست آورید از دست می‌دهید.


باید همانطور که برای یادگیری حرفه‌تان تعهد و زمان صرف کردید، برای مهارت یافتن در ایجاد ثروت نیز انرژی بگذارید تا ریسک وابسته بودن به پول و درآمدتان کاهش یابد.


6 – مخارج‌تان را ثبت نمی‌کنید و بودجه‌بندی ندارید

عدم ثبت مخارج و پیگیری آنها، همانند سایر عادت‌های مخرب در خرج کردن، ممکن است دلیل نرسیدن به آزادی مالی باشد. این مورد گرچه برای همه افراد با هر درآمدی صادق است، اما برای افرادی که درآمد بالایی دارند نیز بسیار مهم است. چرا؟ به خاطر اینکه همیشه راهی برای از دست دادن پول وجود دارد.


باید در نظر داشت بودجه بندی برای کسی که درآمد 5 میلیون تومانی در ماه دارد، نسبت به کسی که درآمد ماهانه 25 میلیون تومانی دارد آسان‌تر است.


اولین قدم برای اینکه ثروتمند بازنشسته شوید، درک کافی از این است که پول شما کجا می‌رود. با نادیده گرفتن این توصیه به احتمال قوی یک شخص با درآمد بالا ولی با مدیریت ضعیف پول خواهید بود که احتمالا نیاز باشد تا آخر عمر خود کار کند.


مهم نیست چقدر درآمد دارید، حساب هرریال هزینه‌ها و درآمدها را باید داشته باشید. با یک درآمد بالا می‌توان آزادی بیشتری داشت اما با داشتن پول زیاد نبایدکورکورانه هرچیزی که می‌خواهید را خریداری کنید. انتظارتان را پایین بیاورید، حتی افراد ثروتمند نیز نمی‌توانند هرچیزی که دوست دارند را بخرند.


به یاد داشته باشید همه می‌توانند از بودجه‌بندی ماهانه بهره بگیرند و بودجه بندی نباید برای شما محدودیت ایجاد کند. مهمترین جزییات بودجه بندی این است که چقدر درآمد دارید، چقدر خرج می‌کنید و چقدر از آن را پس‌انداز می‌کنید.


توجه داشته باشید که خود شما مسئول اینها هستند و هیچ‌کس اینکار را برای شما نمی‌کند.


7 – قصد دارید به خودتان پاداش دهید

داشتن درآمد بالا تضمین کننده پس‌انداز بالا نیست. این موضوع مخصوصا برای متخصصانی که باید لذت‌شان را برای مدتی طولانی به تاخیر اندازند صحت دارد.


به طور مثال دکترها و متخصصان دیگر در رشته پزشکی یا مهندسی ممکن است سال‌های طولانی برای یادگیری و تحصیل سپری کرده باشند. برخی از آنها پول قرض گرفته‌اند تا به تحصیلات دانشگاهی خود ادامه دهند و قبل از اینکه به درآمدهای بالا برسند، سال‌ها در شرایطی نه چندان مناسب برای آینده‌شان انرژی گذاشته‌اند.


بسیاری از این افراد حالا که به درآمد خوبی رسیده‌اند ملاحظه را کاملا از یاد می‌برند و دست به ولخرجی‌های بیهوده می‌زنند. زیرا در گذشته به سختی درس خوانده و کار کرده‌اند تا بتوانند الان از درآمدش استفاده کنند.


این افراد باید در مورد اهداف بلندمدت‌شان فکر کنند و اینکه آیا اینگونه رفتار با پول به آنها اجازه خواهد داد یک زندگی مناسب در بازنشستگی داشته باشند؟ خرید یک پورشه آخرین مدل شاید الان به عنوان یک پاداش عالی به نظر برسد اما مطمئنا وقتی این افراد از خودشان بپرسند با گرفتن این تصمیمات، 10 سال بعد زندگی‌شان چگونه خواهد بود، اولویت‌های کوتاه‌مدت‌شان تغییر می‌کند.


نتیجه گیری

 داشتن درآمد بالا همه چیز نیس، اما یک مزیت است تا بتوانید ثروت خودتان را بسازید. برای پیشرفت بیشتر مالی و داشتن ثروت بالا در زمان بازنشستگی، باید بطور مرتب پس‌انداز و سرمایه‌گذاری کنید و همچنین هزینه‌هایتان را پایین نگه دارید.


دکتر بودن به این معنی نیست که پولدار و ثروتمند بازنشسته می‌شوید و معلم بودن نیز به این معنی نیست که فقیر بازنشسته خواهید شد، چه درآمد شما کم باشد و چه زیاد، درآمدهایی که پس انداز و سرمایه‌گذاری می‌کنید هستند که سرنوشت شما را در دوران بازنشستگی رقم می‌زنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
بهرام پیشگیر