1- در دزدی از یک بانک ، دزد فریاد زد: هیچکس حرکت نکند پول مال دولت است. بااین حرف همه به آرامی روی زمین دراز کشیدند. به این می گویند «شیوه تفکر» 2- وقتی دزدان به مخفیگاهشان رسیدند،دزد جوان که لیسانس تجارت داشت به دزد پیرکه شش کلاس سواد داشت گفت: بیاپولها را بشماریم. دزد پیرگفت: وقت زیادی میبرد، امشب تلویزیون مبلغ را اعلام میکند. به این می گویند «تجربه» 3 - بعداز رفتن دزدها مدیر بانک به ریسش گفت فورا به پلیس اطلاع میدهم ولی ریس گفت : صبرکن تا خودمان هم مقداری برداریم و به برداشتهای قبلی خود اضافه کنیم وبارقم دزدی اعلام کنیم. به این می گویند «با موج شنا کردن» 4 - وقتی تلویزیون رقم را اعلام کرد دزدان پول رو شمردند و بسیار عصبانی شدند که ما زندگیمان راگذاشتیم و 20میلیون گیرمان آمد ولی رئیسان بانک در یک لحظه و بدون خطر 80 میلیون بدست آوردند. به این میگویند «دانش بیشتر از طلا میارزد»