در اینجا می خوام در مورد یک مسئله مهمی که ذهنم رو در بازار درگیر خودش کرده این مطلب رو بنویسم این مطالب در هر زمان خاص بازار و دقیقا با همخونی شرایط بازار عنوان میشه تا حداقل از تئوری در بیاد و به واقعیت برسه از نمونه همین مطلب که اوضاع و احوال بازار کنونی واقعا تا حالا به این دقت کردید که چرا ما سودهامون کمه ولی ضررهامون چند برابرچرا ما به سودها اجازه رشد نمیدیم و محدودشون می کنیم ولی به ضررها همیشه اجازه افزایش می دیم😏

جالبه بدونید که این موضوع تقریبا در تمام کتابها ی مربوط معامله گری فصلی رو به خودشون اختصاص میدهندتمام استادان بازار بر این نکته توافق دارند و سخن هر مربی بعد از گفتن اینکه معامله گری بسیار پر ریسکه و فقط باید سرمایه ای را در آن استفاده کرد که قابل ریسک کردن باشه این است که : ضررهایتان را محدود کنید و به سودهایتان فرصت افزایش دهید.

درسته به همه ما گفته شده که با جریان پیش برو سوار موج شو همه ما دولبه این جملات طلایی را که با انواع و اقسام عبارات برای ما گفته میشه رو می دونیم در طول سالهای فعالیت در بازارهای مالی افراد زیادی را تحت نظر داشتم و آن چیزی که متوجه شدم این بود که اکثر آنها دقیقا دقیقا عکس این کارها رو می کنند. آنها سودشان را محدود می کردند و یه ضررشان فرصت افزایش می دادند.

بعد از مدتی دیگه برام عادی شده بود که ببینم تازه کارها قانون محدودیت / افزایش را نادیده می گیرند. دلیل آن رو هم که می پرسیدم : دلایل مختلفی داشتند ولی مهمترین آنها این بود که : تمام معامله گران به نوعی توانایی کنترل احساسات خودر ا ندارند. در حین صحبتها من سعی می کردم که آنها تا جای ممکن خودشون رو تست کنن چون می دونستم که هر چه قدر خودشون رو تست کرده باشن به آن بیشتر اعتماد می کنند.

ولی از قرار معلوم این تست کمک زیادی به آنها در جهت کنترل احساساتشون نمی کرد. آنچه به آن توجه نکرده بودم این بود که اکثر معامله گران ضرر را به خود می گیرند و ناراحت می شوند. تمام آنها به محض ضرر کردن به همه چیزهای منفی که درباره معامله گری شنیده بودند فکر می کردندو به یاد مقالاتی می افتادن که معامله گری رو با قمار برابر می کردند. و به نظرشون می آمد که حق با افراد خانواده شان است که معامله گری را کار دیوانه ها می دانند.


اینگونه افکار موجب می شوندکه شما قادر به پذیرش ضرر نباشید ، چرا که با پذیرش ضرر در واقع خود را هر چه شبیه تر به معامله گر احمقی می بینید که تصورش را می کردید🙈 به همین دلیل وقتی معامله شما وارد ضرر می شودبه انواع و اقسام دلیل ها و شواهد متوسل می شوید تا از ضرر جلوگیری کنید . و معمولا هم یه دلیل موجه پیدا می کنید. مثلا اگر بازار برگرده که شما آدم باهوشی هستید و با این حرکت به موقع یک معامله نا موفق را به یک معامله موفق تبدیل کرده اید.
ولی آنچه شما انجام داده اید این است که در واقع یک موقعیت دارای پتانسیل سود را به موقعیتی محتمل به ضرر تبدیل کرده اید. شاید در این یک معامله سود کرده باشید ولی در نهایت یک بازنده هستید. موضوع شما نیستید بلکه بازار است و اگر احساساتتان را با آن درگیر کنید دیگر فرصتی برای امتحان درست آن نخواهید داشت .
شما باید خودرایک معامله گر بدونید نه کسی که در حال آموختن معامله گری است . جای کمی برای اشتباه وجود دارد. اهرم های تایید بر این مدعا هستند. اگر می خواهید در لیگ برتر بازی کنید باید مانند سایر حریفان برتر باشید . باید از همو ن اول کار رو درست انجام بدید😉 تمرینهای خودتون رو در معاملات مجازی انجام بدید و وقتی شروع به معامله واقعی می کنید تنها کاری را بکنید که تحلیلهاتون و منطق میگه ، در غیر این صورت معامله گری رو کنار بگذارید. اگر از نظر دهنی مانند یک معامله گر نباشید ، شانس این رو پیدا نمی کنید که به روی خویشاوندانتون بخندید.

این مطالب خودش نوعی آموزشه و از پول با ارزشتره امیدوارم که مثل یک پلن (نقشه ) کاری بهش نگاه کنید و بدونید که منظور از معامله گر هر کسی که حداقل پس اندازی داشته باشه می تونه باشه امیدوارم که با خوندن چنین مطالبی نگاهتون به بازار سرمایه متفاوت بشه پر سود باشید.